روزنامه «راسیسکایا گازیتا»،چاپ مسکو امروز نوشت: چند سال پیش، در یکی از مباحثات، توضیحی در این باره داده شد که چرا ایالات متحده خود را یک کشور آزاد میداند. خلاصه کلام این بود: وقتی پنتاگون طی عملیات نظامی مختلف تعدادی از مردم غیرنظامی در سوریه، افغانستان یا دیگر کشورهای جهان را به قتل می رساند، هرگز آنچه را که انجام داده، پنهان نمی کند.
اخبار بینالملل- آمریکاییها به سادگی جامعه جهانی را از تعداد قربانیان مطلع کرده و در بهترین حالت یک عذرخواهی هم به دنبال آن شنیده می شود، یا اصلاً عذرخواهی نمیکنند، بستگی به شرایط دارد و این برخورد خود را "شفافیت" مینامند.
بنابراین، این هفته زمانی که "رجب طیب اردوغان"رئیس جمهوری ترکیه تهدید کرد که ترکیه قتلعام سرخپوستان در ایالات متحده را رسماً به عنوان نسل کشی به رسمیت میشناسد، این مسئله باعث کوچکترین تحریکی در واشنگتن نگردید.
خشم اردوغان قابل درک است. هنوز یک ماه از ملاقات وی با "دونالد ترامپ" نگذشته بود که کاخ سفید "ضربهای از پشت" به آنکارا وارد کرد.
در شرایطی که قطعنامهای که در ماه اکتبر توسط مجلس نمایندگان کنگره به تصویب رسید که قتل ارامنه توسط ترکها در سال 1915 را به عنوان نسل کشی به رسمیت شناخت، هنوز در ترکیه با مسئله عدم توانایی رئیس جمهوری آمریکا برای نفوذ در بخشی از کنگره تحت کنترل دموکراتها توجیه می شود، تصمیم جدید مجلس سنای آمریکا تحت سلطه جمهوریخواهان مرتبط به ترامپ که برای اولین بار وقایع نسل کشی ارامنه در سال 1915 را نسل کشی نامیده، خشم مقامات آنکارا را برانگیخت.
در بحث کنونی قصد بررسی این رویداد تاریخی (قتل عام ارامنه) را نداریم. تناقض این وضعیت در آن است که در جامعه آمریکا به هیچ وجه پنهان نمی شود که سرخپوستان که بومیان اصلی این سرزمین بودند در روند استعمار قاره آمریکا نابود شدند. محققان این رقم را نام برده و معتقدند: تنها مهاجرین اروپایی از 56 تا 70 میلیون بومی آمریکای جنوبی، مرکزی و آمریکای شمالی را کشتهاند.
تاکنون میلیونها نفر قربانی اقدامات آمریکا در سراسر جهان شدهاند
گزارشی از سوی کمیته حزب عدالت و توسعه ترکیه (حزب حاکم) محاسبه کرده است که تا به امروز چند میلیون انسان بی گناه در سراسر جهان توسط آمریکا به قتل رسیدهاند. علاوه بر سرخپوستان بومی آمریکا، در نتیجه تلاشهای استعمارگران که در اواسط قرن شانزدهم تا اواسط قرن نوزدهم قصد داشتند به اصطلاح "جهان نو" بسازند، 35 میلیون مهاجر آفریقایی که به عنوان برده نگهداری میشدند به دلیل شکنجه و بدرفتاری بیش از اندازه نابود شدند. بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی جان 350 هزار نفر از مردم ژاپن را گرفت. تقریباً 4 میلیون نفر در کره شمالی در طی سه سال بمباران هواپیماهای آمریکایی جان خود را از دست دادند. در طول جنگ ویتنام 3 میلیون نفر جان خود را از دست دادند که مقصر آن ایالات متحده بود. فهرست قربانیان غیرنظامی که با مرگ آنها با واشنگتن رابطه مستقیم دارد، بسیار طولانی و چشمگیر است. در واقع، همانطور که "مایکل مور" فیلمساز معروف آمریکایی در مصاحبهای گفته: «آمریکا کشوری است که بر پایه نسل کشی و توسط کار برده داری ساخته شده و همچنان از بردگی زنان به عنوان شهروندان درجه دوم حمایت میکند.»
نه کنگره و نه کاخ سفید، هیچکدام حقایق تاسف برانگیز فوق را انکار نمیکنند. این واقعیات مرتباً به مباحثات شدیدی در جامعه مدنی و در میان وطن پرستان و کسانی که کشورشان را ذاتاً شرور می دانند تبدیل می شود. از هر نقطه نظر صحبت بر سر پیروزی مطرح نیست. تنها توافقی که جامعه آمریکا به تدریج به آن دست یافته: تجدید نظر در رابطه با "کریستوف کلمب" (کاشف آمریکا) است. بخش قابل توجهی از آمریکاییها اکنون بر این باورند که او قاره آمریکا را کشف کرد تا بتواند آن را غارت کند.
البته چنین اجماعی درباره اجداد بنیانگذار دولت ایالات متحده مشاهده نمی شود. به اصطلاح مترقیها ادعا می کنند که قانون اساسی آمریکا را برای قانون مند شدن برده داری نوشتهاند. برعکس، مخالفان آنها متقاعد شده اند که آمریکا کفاره گناه برده داری را در دوران جنگ داخلی پرداخته و در کنار صفحات سیاه تاریخ آمریکا ، باید بیشتر دستاوردهای کشور خود را به یاد داشت.
درباره قتلعام سرخپوستان، رسانههای آمریکایی جنبههای مثبتی را یافتهاند. شبکه تلویزیونی سی.ان.ان اخیراً گزارشی را به نقل از دانشمندان دانشگاه کالج لندن منتشر کرده است. این افراد ادعا میکنند که محرومیتزدایی از آمریکا (به اصطلاح قتل عام مردم محلی - که تقریباً توسط مهاجران اروپایی انجام گرفت، شرایطی را برای انقلاب صنعتی در ایالات متحده ایجاد کرده و راه را برای سلطه اروپا بر جهان باز کرد و همه اینها به لطف منابع و مواد غذایی حاصل از جهان قدیم و همچنین تغییرات آب و هوایی ناشی از محرومیت زدایی حاصل شد.
آمریکاییها خود به نسل کشی سرخپوستان بومی این کشور اذعان دارند
طبق آمار رسمی در ایالات متحده، در سال 1900، تنها 375 هزار سرخپوست در خاک این کشور باقی مانده بود (از این تعداد 237 هزار نفر تابعیت آمریکایی نداشتند و عضو قبایل مختلف در نظر گرفته می شدند).
در سال 2010، مقامات آمریکایی رسماً از سرخپوستان آمریکا عذرخواهی کردند. قطعنامه کنگره درباره این موضوع برای نمایندگان پنج قبیله بزرگ بومی آمریکایی قرائت شد. در این سند از سیاستهای غیرسازنده و خشونت علیه سرخپوستان، غارتها و تصرف سرزمینهای آنها صحبت به میان آمده، ولی بلافاصله یادآوری شده که واقعیتهای ارائه شده نمی تواند مبنای شکایت از دولت آمریکا قرار بگیرد.