در تحلیل ناآرامیهای اخیر عراق باید تحولات ماهها و سالهای گذشته را در یک بسته به هم پیوسته مورد توجه قرار داد و برای به دست آوردن تحلیل دقیق و درستی، علل این اعتراضات را باید در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی جستوجو کرد. نکته مهم این است که همه عواملی که در این سه سطح در توطئه و کودتای بینتیجه اخیر علیه دولت و نظام سیاسی عراق ظهور و بروز داشت ، قبلا در گزارش آمریکایی موسوم به «گزارش کروکر» آمده است. در این گزارش همه طرحهای راهبردی آمریکا برای تسلط بر عراق پس از داعش از جمله تشدید تنشها و اختلافات داخلی، مقابله با حشدالشعبی و خارج کردن آن از معادلات سیاسی و قطع روابط عراق با ایران و جلوگیری از گسترش روابط بغداد با چین مشخص شده، است.
اخبار سیاسی- آمریکاییها از سال 2003 با اشغال عراق اهداف مشخص و بلندمدتی برای این کشور داشتند و یکی از اهداف آنها این بود که عراق تضعیفشده بخشی از طرح آمریکا باشد. برای همین هر کاری که لازم بود برای نابودی و ویرانی عراق کردند، چه در حمله خود آمریکا به عراق و چه در ایجاد داعش در این کشور که ابتدا تمام زیرساختهای عراق را نابود کردند، و چه با گنجاندن سیستم نظام سهمیهبندی در قانون اساسی این کشور که هرگونه فرصت بازسازی و حل مشکلات را از عراقیها میگیرد.یکی از علل مشکلات عراق نحوه توزیع قدرت براساس یک دموکراسی توافقی و سهمیهبندی بین قومیتها است. در این توافق که سهم کردها و سنیها و شیعیان و برخی جریانهای سیاسی از ریاست جمهوری و دولت و مجلس و وزارتخانهها تعیین شده، هر کدام از این اقوام و جریانهای سیاسی اهداف و آرمانها متفاوتی دارند. لذا این چارچوب معیوب مانع حل مشکلات است چرا که اولا قدرت اجرایی در دست نخستوزیر متمرکز نیست. ثانیا براساس سهمخواهیها پستهای حاکمیتی و دولتی به اشخاصی واگذار میشود که گاه متعهد به حفظ منافع یک جریان سیاسی هستند تا منافع ملی کشورشان. ثانیا راه را برای فساد و فتنهانگیزی و جاسوسی و دخالت آمریکا باز گذاشته است و برهمین اساس سفارتخانه آمریکا بهعنوان جاسوسخانه این کشور در بغداد از فعالترین سفارتخانههای آمریکا در سطح جهان به شمار میرود. لذا اساس فساد و طراحان فساد در عراق، آمریکاییها و سوءاستفاده آنها از سیستم سهمیهبندی پستهای دولتی و قراردادهای نفتی– امنیتی است و در صورت قطع دست آمریکا در عراق، این کشور با 30 میلیون جمعیت و فروش 40 میلیون بشکه نفت میتواند به یک کشور توسعه یافته و پیشرفته تبدیل شود. رهبرمعظم انقلاب در مواجهه با آمریکا فرمودند «ملت ایران میتواند و میداند چگونه پیشرفت کند و به رفاه برسد، به شرطی که آمریکاییها نزدیک نشوند». اکنون این سخن درباره مردم عراق هم صدق میکند. ولی با همین مدیریت غیرمتمرکز و سیستم معیوب و نفوذپذیر، عراق در چندسال گذشته از جمله در دوره نخستوزیری عادلالمهدی از رشد اقتصادی خیلی خوبی برخوردار بوده و ارزش پول ملی دینار افزایش داشته و با فروش نفت ثروت خوبی در اختیار این کشور قرار گرفته است.
اما چرا چنین اعتراضات و آشوبهایی در عراق کلید خورد؟ با پیگیری تحولات عراق روشن میشود که بروز تظاهرات بدون وجود قرائن و زمینههای قبلی، ناگهانی بود و تا روز قبل از آن هیچ جریان و شخصیت سیاسی مردم را دعوت به تظاهرات در اول اکتبر نکرده بود، اما ناگهان شب و اول صبح روز چهارشنبه اول اکتبر رسانههای سعودی همراه با بیبیسی با آب و تاب فراوان که نشان از طرحی برنامهریزی شده بود، از بروز تظاهرات در شهرهای مختلف عراق از جمله بغداد و از برخورد خشونتبار و امنیتی پلیس عراق با معترضان خبر دادند. همین ناگهانی بودن تظاهرات علامت سؤالهای فراوانی از وجود دستهای پشت پرده این ناآرامیها حکایت دارد چرا که تامین رفاه و اشتغال و مبارزه با فساد بهصورت یک مطالبه عمومی در عراق از شعارهای همه دولتها در این کشور بوده و در دولت عبدالمهدی هم سطح ارائه خدمات و رفاه مردم عراق نسبت به گذشته بهعلت افزایش امنیت و درآمدهای نفتی افزایش یافته است. لذا آنچه در تعجببرانگیز بودن اعتراضهای ناگهانی مورد توجه قرار میگیرد این است که اولا موضوع اعتراضها در عراق معمولا به کمبودها در حوزه برق و آب است، اما اعتراض به این کمبودها در شرایط فعلی منطقی به نظر نمیرسد چراکه در سال جاری وضعیت آب و برق اکثر استانهای عراق بهبود قابل توجهی پیدا کرده بود و دیگر مردم شاهد کمبودهای سالهای گذشته نیستند. ثانیا اگر قرار به اعتراض به کمبودها بود، باید در فصل گرما که این کمبودها خود را نشان میدهد و موجب ناراحتی مردم میشود، چنین اعتراضاتی شکل میگرفت، همانگونه که جریانهای سیاسی هر سال در فصل گرما اقدام به بهرهبرداریهای سیاسی از این موضوع میکردند. اما امسال برعکس، فراخوانهایی هم که مثل سالهای گذشته صورت گرفت، مورد اقبال مردم قرار نگرفت از جمله فراخوانی که حزبالحکمه مربوط به سید عمار حکیم برای 19 ژوئیه با شعار راهپیمایی میلیونی داده بود، نتوانست مردم را به خیابانها بکشاند. لذا انتخاب اول اکتبر برای آغاز آشوبهای خیابانی در عراق که زمان آغاز راهپیماییهای عاشقان امام حسین(ع) از استانهای جنوبی به سمت کربلا است، میتواند معنادار باشد.
نکته دیگری که نشان داد این اعتراضات یک حرکت عمومی و همهگیر نبود و برنامهریزی شده بود، اولا تعداد اندک معترضان و ثانیا عدم حضور گروهها و شخصیتهای سیاسی شناسنامه دار عراقی در این اعتراضات بود. اکثر کسانی که از این تظاهرات حمایت کردند شخصیتهای بعثی بودند که تصور میکردند میتوانند کل نظام سیاسی عراق را هدف قرار دهند. آنچه که از برداشتهای میدانی و اطلاعاتی به دست آمده فقط نیروهای بعثی وابسته به سفارتخانههای خارجی که خود را ارتش سرخ مینامند، با هدایت یهودیان آمریکایی مستقر در شمال عراق در راس این آشوبها قرار داشتند. لذا این اندکبودن معترضان و عدم حضور جریان و شخصیتی مورد اقبال مردم در این آشوبها، با آن حمایت پر حجم و پر سر و صدا و فضاسازیهای رسانهای سعودیها و آمریکاییها و غربیها و صهیونیستها ، خود نشان میدهد یک حرکت برنامهریزی شده توسط عوامل پشت پرده خارجی بوده است. اگر این اعتراضها صرفاً اقتصادی و علیه فساد بود، تظاهرات ناگهانی با درخواست بالبداهه اسقاط دولت و نظام نمیتواند منطقی به نظر برسد تا جایی که یکی از سرکردگان بعثی این آشوبها در همان روز اول و در بیانیه شمار یک خود، «دولت جدید» را هم معرفی کرد! و رغد دختر صدام هم با حمایت از آشوبها، معترضان را «نسل قادسیه» خواند و هدایت کنندگان اعتراضها از داخل «مزرعههای تراول» سعودیها (همان نهادهای منتشرکننده پیامها در فضای مجازی از داخل عربستان)، شعار و هشتک معترضان را «العراق ینتفض»-عراق بهپا میخیزد- القا میکردند!!!. نکته مهمی هم که نشان داد مبارزه با فساد و مسائل اقتصادی یک مطالبه عمومی در این تظاهرات نبود، اعتراضات جداگانه با اهداف و مطالبات جداگانه در مناطق کردنشین و شیعهنشین و سنینشین بود که شعارهای اولیه واحدی سر داده نمیشد و خواستههای هرکدام از این مناطق با خواستههای دو منطقه دیگر متفاوت بود. اما بعد که دستهای پشت پرده و عوامل خارجی تظاهرات را به سمت خواستههای ساختارشکنانه هدایت کردند، شعارهای ساختارشکنانه واحدی از درون تظاهرات شنیده شد!.
یکی از سناریوهای به اجرا گذاشته شده در این ناآرامیها تلاش برای القای تضعیف جایگاه مرجعیت در عراق بود که مانع و سد محکمی در برابر سیاستهای تفرقهافکنانه آمریکاست. تاجایی که بهعنوان نمونه تکتیراندازهای بعثی میان تظاهرکنندگان با انتخاب و هدف قرار دادن محمدحبیب الساعدی برادر یکی از شهدای شیعه در مبارزه با داعش و از ساکنان منطقه شیعهنشین صدر او را بهعنوان اولین شهید تظاهرات معرفی و با فضاسازیهای رسانهای و سیاسی و بهخصوص در فضای مجازی خیلی تلاش کردند به این وسیله القا کنند که اولا عامل اصلی تحرکات اعتراضی علیه دولت شیعه عراق، خود شیعیان هستند و ثانیا القا کنند تظاهرکنندگان به مرجعیت عراق که فتوای جهاد علیه داعش را صادر کرده، اعتراض دارند!.
و نکته دیگر اینکه در کدام تظاهرات مردمی با شعارهای ملیگرایی و انقلابیگری، در اولین بیانیه خواستار قطع روابط با یک کشور همسایه میشوند، جز در کودتاهای برنامهریزی شده؟. آمریکا همچنین در توطئهای موازی و همزمان تلاش زیادی دارد تا به کمک نفوذیهای خود در عراق پارلمان این کشور را منحل کند و از این طریق زمینه سقوط دولت عبدالمهدی را فراهم کند تا در یک فرصت حداقل یکسالهای که برای خود فراهم میکند با توقف تصویب طرح سیاسی حشدالشعبی و همچنین طرح خروج آمریکاییها از عراق، مجدداً داعش را احیا و جنگ داخلی در عراق را سازماندهی و ایجاد کند و بار دیگر به نقطه اول باز گرداند و عراق را به بعثیها و عوامل خود تحویل دهد. لذا کسانی از جمله سفیر انگلیس دربغداد که مدعیاند نباید نظریه توطئه را در حوادث اخیر عراق مدنظر قرار داد، باید به این سؤال پاسخ دهند وقتی نخستوزیر رژیم صهیونیستی با شروع آشوبها در عراق خواستار تغییر بنیادین در این کشور میشود و وقتی آمریکا و حتی خود انگلیس علیه دولتهای وابسته به خود کودتا میکنند، حال چگونه در کودتا علیه دولتی که در محور مقاومت قرار دارد و با سیاستهای مخرب آنها همراهی نمیکند، دست نداشته باشند؟!
دکتر محمدحسین محترم