می گویند «مذاکره» نوعی «بده بستان» است و اگر میان داده ها و ستانده هاتوازن و تعادل وجود داشته باشد ، آن گاه می توان از نوعی «معامله پایاپای» در عالم پیچیده دیپلماسی سخن گفت! در این منظومه، «میز مذاکره» جایی است که «داده ها» و « ستانده ها» بر روی آن قرار می گیرد؛ جایی که بازیگران مشغول چانه زنیمی شوند تا به قول خود بهترین ها را در این معامله بهدست بیاورند.با توجه به همین مقدمه کوتاه، میتوان تعاریف واضح و شفافی را در خصوص «معامله خوب»،«معامله خنثی»،«معامله بد»و« معامله فاجعه بار» ارائه کرد:معامله خوب، آن معامله ای است که اولا در آن «خطوط قرمز راهبردی» یک کشور یا بازیگر زیر پا گذاشته نشود و متعاقبا، وزن «ستانده هایتاکتیکی» آن نیز بر وزن «دادههای تاکتیکی» آن غلبه داشته باشد.مؤلفه های تعیین و شکل گیری یک «معامله خوب»، یکی «داشتههای بازیگران» و دیگری« شدت ضعف طرفین یا طرفها» است.
معامله خنثی، معامله ای است که در آن ، میزان داده ها و ستانده های بازیگران با یکدیگر یکسان باشد. در «معامله خنثی»معمولا قرار نیست صحنه منازعه از بین برود، بلکه مختصات آن بار دیگر توسط بازیگران خطکشی و تعریف می شود. معامله بد، معامله ای است که در آن، وزن «داده های تاکتیکی» یک بازیگر بر وزن «ستانده های تاکتیکی» آن غلبه پیدا کند.معمولا در معاملات و مذاکرات بین المللی، «معامله خنثی» به ندرت شکل می گیرد زیرا به ندرت پیش می آید که قدرت یک طرف معامله، بر طرف دیگر غلبه نداشته باشد. بنابراین، بیشتر معاملات شکل گرفته میان بازیگران حوزه روابط بین المللی، از جنس :«معاملات بد» یا «معاملات خوب» هستند.
با این حال، در ماورای «معاملات بد»، ما با مفهومی به نام «معاملات فاجعه بار» نیز رو به رو هستیم. معامله «فاجعه بار» به معاملهای اطلاق می شود که در آن،«استراتژیهای یک بازیگر» بر روی میز معامله قرار می گیرد و در نهایت، با «تاکتیکهای طرف مقابل »معاوضه می شود. به عبارت بهتر، در این نوع معامله ، استراتژی ها و ثوابت راهبردی و سیاست خارجی یک بازیگر، به پای تاکتیکها و وعده های طرف مقابل ذبح می شود. هم اکنون در سال ۲۰۱۹ میلادی قرار داریم : پیروزی های مکرر جبهه مقاومت در سوریه، عراق، یمن ، لبنان و فلسطین از یک سو و تضعیف جایگاه سردمداران آمریکایی، صهیونیستی و سعودی تروریسم تکفیری از سوی دیگر، دستان ما را به شدت پر و متعاقبا، قدرت مانورمان در برابر دشمن را تقویت کرده است.
از سوی دیگر، برداشته شدن گامهای کاهنده تعهدات برجامی ایران ( که در ذیل استراتژی مقاومت فعال ) تعریف می شود، سردمداران کاخ سفید را به نقطه ای رسانده است که از هر گونه “مجرای انتقال پیام” اعم از بازیگران اروپایی، شرقی و منطقه ای برای ارسال پیام “چینش میز مذاکرات با ایران ” استفاده می کنند.
درست در چنین شرایطی، که ترامپ با دستانی خالی در منطقه و با احساس نیاز مبتنی بر “اعاده حیثیت در حوزه سیاست خارجی نابود شده آمریکا و با استیصال مطلق در برابر “ایران قدرتمند” به هر ظرفیتی برای مذاکره با ایران متوسل می شود، پیام جمهوری اسلامی ایران برای واشنگتن و متعلقان آن در منطقه و نظام بین الملل کاملا مشخص است: اینکه نه تنها آورده ها، محصولات، یافته ها و حتی ظرفیتهای بالقوه استراتژیک جمهوری اسلامی ایران قابل معامله و فروش نیستند ، بلکه به واسطه همین ظرفیتها “تسلیم ترامپ در برابر ایران ” در آینده ای نزدیک رقم خواهد خورد.اگر ترامپ واقعا خواستار معامله با ایران است، باید برای ذبح استراتژی های خود در پای تاکتیکهای ایران آماده شود. او باید “معامله خوب” ، “معامله خنثی” و حتی ” معامله بد” با ایران را به فراموشی بسپارد. بدون شک، تا تحقق نهایی “کابوس ترامپ در قبال ایران ” زمان زیادی باقی نمانده است…..
حنیف غفاری