سخنرانی روز یکشنبه سوم شهریور ماه سید حسن نصرالله در شهرک «العین» واقع در شرق لبنان و در دومین سالگرد آزادسازی «جرود عرسال» اهمیت بسیاری دارد، چرا که در آن علامتهای روشنی از حتمی بودن پاسخ حزبالله به حملات اسرائیل وجود داشت. اگر بگوئیم کمی پس از بیان این سخنان، گمانهزنیها درباره آینده امنیتی لبنان و رژیم صهیونیستی شروع شد و تا امروز و فردا هم ادامه دارد درست گفتهایم. در این خصوص توجه به نکات زیر به ما در ترسیم چشمانداز کمک میکند:
1- حملات همزمان روز دوم شهریور ماه رژیم اسرائیل به یک مقر حزبالله در سوریه که طی آن دو عضو حزبالله به شهادت رسیدند و به جنوب بیروت- ضاحیه- که در واقع مرکز اصلی اجتماع مردم هوادار نصرالله به حساب میآید، در نوع خود اقدامات بیسابقه به حساب میآید. رژیم اسرائیل بعد از جنگ 2006 و شکست در آن وارد عملیات رسمی علیه حزبالله نشده بود و البته گاهی هم به آن حملات موضعی میکرد، بدون آنکه بیان کرده و به آن افتخار نماید. اینک 13 سال پس از آن بار دیگر به موقعیت حزبالله حمله شده و اسرائیل به مسئولیت خود اشاره کرده است.
سید حسن نصرالله این دو اتفاق را «خیلی خطرناک» که نباید دستکم گرفته شود ارزیابی کرد و بدون فوت وقت وارد میدان شد و در یک اجتماع بزرگ مردمی اعلام کرد که به این اقدامات حتماً پاسخ میدهد. سؤال این است که چرا این اقدام اسرائیل، «خیلی خطرناک» است؟ واقعیت این است که راهبرد «تلآویو» بر مبنای فرمول موازنه قوا این بود که طرفین به قدرت هم اعتراف کنند و از عملی کردن تهدیدات یا توسل به اقدامات گسترش دهنده اجتناب نمایند.
رژیم صهیونیستی تاکنون این قاعده را - بر مبنای فرمول تسلیم در برابر قدرت- رعایت میکرد. از آن طرف حزبالله هم با منطق دیگری - مصالح لبنان- از درگیری با رژیم صهیونیستی خودداری میکرد. حالا این قاعده از سوی رژیم اسرائیل کنار گذاشته شده و حزبالله ناگزیر به اتخاذ سیاستی شده که چندان به آن اعتقاد نداشته است. الان این استراتژی عملاً مرده است و باید فکر دیگری کرد. راهحل حزبالله این است که به دشمن اطمینان داده شود که در تحلیل قدرت حزبالله در شرایط فعلی دچار اشتباه شده است.
2- حزبالله لبنان از خود دفاع میکند و جمعبندی خاص خود را از امنیت دارد از منظر حزبالله امنیت لبنان و اقتدار رژیم اسرائیل در نقطه مقابل یکدیگر قرار دارند. حزبالله جنگ نمیخواهد اما نمیتواند آن را پس بزند اما البته میتواند با تغییر جمعبندی اسرائیل مانع ادامه روند فعلی آن شود. حزبالله در اداره چنین چیزی به معنای کامل کلمه، استاد است.
سیدحسن نصرالله دیروز یک گوشه از قدرت خود را نشان داد. نصرالله در اداره صحنه، دولت و رئیسجمهور و ارتش لبنان را به طرف خود جلب کرد، اعلام موضع سعدالحریری و میشل عون- نخستوزیر و رئیسجمهور لبنان- علیه اقدام اسرائیل و بهخصوص موضع رئیسجمهور این کشور که گفت این اقدام اسرائیل به مثابه اعلام جنگ با لبنان است گوشهای از قدرت نرم حزبالله بهحساب میآید.
اسرائیلیها همیشه بدنامکردن حزبالله و تحت فشار داخلی قراردادن آن را در دستورکار داشته و سعی کردهاند با خلق رویدادهایی، مردم را وادار به مخالفت با سیاستهای نصرالله نمایند اما واقعیت این است که نصرالله حساب حرکت اصلی دشمن خود را کرده است. حزبالله یک دولت نیست که بتوان آن را در حوضچههای دیپلماسی محبوس نمود. او برای زدن اسرائیل قادر است در هر نقطهای از دنیا وارد عمل شود. کما اینکه میتواند تحت شرایطی از موقعیت سرزمینی نیز بهرهمند باشد.
3- همزمانی عملیاتهای رژیم صهیونیستی در لبنان، دمشق، عراق و غزه نشان از «اضطراب» اسرائیل دارد وگرنه چه کسی است که نداند ارتش این رژیم حتی قادر به مواجهه واقعی با حماس ساکن در غزه نیز نیست چه رسد به اینکه همزمان در چهار نقطه دست به عملیاتهای تهاجمی بزند.
عمل امنیتی اسرائیل در روزهای اخیر نشان میدهد در تنگنای زمان قرار دارد و اگر آن را از دست بدهد، بازگشت به نقطه پیش از آن برایش مقدور نیست. الان یک پیچ تاریخی وجود دارد، جبهه مقاومت توانسته برتری خود را حتی به آمریکا ثابت نماید در این شرایط، سخن مقامات شرور تلآویو این است که پس از طی این مرحله و تثبیت قدرت ایران، چه وصفی پیدا خواهند کرد.
احزاب اسرائیلی معتقدند باید در این نقطه «قاطعیت» به خرج داد تا مانع وقوع درگیریهای جدی شد. اسرائیل حسب تجربه، خود را ناتوان از اداره یک جنگ میداند و معتقد است نباید اجازه تعدی حزبالله را داد. از آن طرف حزبالله هم نمیتواند امید ملتی که به نام او فراهم آمده است را نادیده بگیرد. شاید با تحلیل همین عوارض بود که نصرالله گفت: «نتانیاهو فکر میکند که ما بر این حادثه و حمله سکوت خواهیم کرد» و اضافه نمود: «اگر در این ماجرا و تعرض سکوت شود، وضع خطرناکی برای لبنان در پی خواهد داشت».
سید حسن نصرالله گفت: اسرائیل به دنبال عراقیزه کردن لبنان است به این معنا که از یک سو حضور گستردهتری در لبنان داشته باشد و از سوی دیگر از طریق گروههای نیابتی، لبنان را به آشوب بکشد و خود در کناری بایستد و صرفا تماشاچی باشد. اسرائیل، حزبالله را سر دوراهی دشوار قرار داده است: اول همین وضع ادامه یابد و حزبالله و متحدین آن هر از چند روز شاهد تهاجمات اسرئیل باشند، دوم حزبالله با برخورد نظامی، اسرائیل را به عقب براند و این اقدام او بهگونهای انجام شود که اسرائیل را از تداوم اقداماتش پشیمان نماید.
4- برخی از تحلیلگران در چرایی اقدامات روزهای اخیر رژیم صهیونیستی در هدف قرار دادن نقاطی در عراق، سوریه، لبنان و غزه به انتخابات مهرماه این رژیم اشاره کردهاند و در واقع خواستهاند بگویند آنچه رخ میدهد یک تاکتیک زماندار است و با سپری شدن این زمان اوضاع عادی خواهد شد اما جدای از اینکه این زمان حدود یک ماهه را نمیتوان نادیده گرفت، ربط آن به انتخابات اسرائیل و زمان آن چندان روشن نیست.
اسرائیل گمان میکند زمان طلایی عملیات فراهم شده است و این زمان طلایی ارتباط مستقیمی با پرونده ایران دارد. بسیاری از تحلیلگران اقتصادی پیشبینی کردهاند که ایران تا پیش از پایان سال جاری مسیحی از شرایط سخت عبور میکند و این برای رژیم اسرائیل غیرقابل قبول به حساب میآید. حضور جسورانه اسرائیل در بعضی صحنههای عملیاتی نشان میدهد که فکر هزینه اقدامات خود را نموده است بنابراین وضعیت قدری پیچیده میشود.
5- آنچه در عراق، سوریه و لبنان میگذرد آئینه تمامنمای وضعیت منطقهای ماست. مقامات عراق و سوریه با فوریت و جدیت به اقدامات نظامی- امنیتی اسرائیل در خاک خود عکسالعمل نشان دادند و این در حالی بود که اسرائیلیها معتقد بودند، عراق دشمنی با اسرائیل و رغبتی هم به پرونده فلسطین ندارد اما واکنش دولت، مجلس و بهخصوص شخصیتهایی مثل «نوری المالکی» دور از انتظار مقامات این رژیم بود.
اسرائیل بالاخره غول را از چراغ عراق خارج میکند کما اینکه این غول در سوریه هم از چراغ خارج شده است. تا دو -سه سال پیش از این مقامات سوریه معتقد بودند امنیت محصول توقف ارتش اسرائیل است و نباید تحریک کرد و حتی نباید به تحریک پاسخ داد.
برخلاف تصور آمریکاییها، جبهه مقاومت حال و روز خاص خود را دارد و در هر صحنهای به مقتضای آن عمل میکند. این عمل ممکن است دور یا نزدیک باشد.
سعدالله زارعی