بامداد نهم اردیبهشت سال ۸۸ زن و مرد میان سالی که از تبریز به تهران آمده بودند به پلیس آگاهی رفتند و از ناپدید شدن پسر ۲۵ ساله شان به نام مجید خبر دادند. مرد سالخورده گفت: پسرمان مدتی است به اسلامشهر آمده است و در آن جا مشغول کار است او به تازگی یک پراید خریده بود. چند روزی است که هر چه با پسرم تماس میگیریم هیچ خبری از او نیست و پاسخ نمیدهد. پلیس در نخستین گام از بررسیها به ردیابی خودروی مجید پرداخت و دریافت چند روز قبل دو پسر جوان سوار بر پراید مجید به یک جایگاه سوخت گیری رفته و بنزین زده اند. دو جوان به نامهای محمد و ایمان ردیابی و بازداشت شدند.
اخبار اجتماعی -آنها ادعا کردند از سرنوشت مجید هیچ اطلاعی ندارند، اما وقتی در بنبست اطلاعاتی گرفتار شدند به قتل مجید و سرقت پراید وی با انگیزه اختلاف حساب مالی اعتراف کردند. ایمان یکی از متهمان نیز معاونت در قتل را بر عهده گرفت، اما تحقیقات پلیس مشخص کرد ایمان پسر شروری است که سالها قبل نیز دست به جنایتی خاموش زده و یکی از دوستانش را با ضربههای چاقو کشته است. با افشای این ماجرا پرونده قتلی که ایمان رقم زده بود نیز به جریان افتاد و ایمان در دادگاه محاکمه و به دلیل قتل دوستش به قصاص محکوم شد. محمد و ایمان نیز به خاطر قتل مجید محاکمه شدند و قضات دادگاه محمد را به قصاص و ایمان را به زندان محکوم کرد.
۱۰ سال بعد دردادگاه
محمد پس از اینکه همدستش ایمان اعدام شده بود و مدت ۱۰ سال در زندان مانده بود، دردادگاه گفت: وقتی بازداشت شدم ۲۳ ساله بودم، اما حالا ۳۳ سال دارم. در این مدت و با پرداخت ۳۰ میلیون تومان به مادر مجید توانستم رضایت او را جلب کنم، اما پدر او حاضر به گذشت نیست. او میگوید ۳۰ میلیون تومان مبلغ کمی است که مادر مجید با دریافت آن حاضر به رضایت شده است. حالا اگر قرار باشد حکم اعدامم احراز شود پدر مجید باید تفاضل دیه را به همسرش بدهد و توان پرداخت آن را هم ندارد. به دلیل همین ناهماهنگی میان پدر و مادر مجید است که در این ۱۰ سال نتوانسته ام رضایت آنها را بگیرم و در زندان بلاتکلیف مانده ام. محمد گفت: از وقتی ایمان اعدام شده دیگر خواب ندارم و هر شب کابوس اعدام میبینم. من از این وضعیت خسته شده ام و از قضات دادگاه تقاضا دارم تکلیفم را روشن کنند. حاضرم زودتر اعدام شوم.