در این شرایط دشمن بیرونی متعاقب بدعهدی آشکار در برجام ، قصد دارد مهمترین هسته مقاومت کشور در برابر جنگ اقتصادی ظالمانه خود را هدف قرار دهد. این هسته سخت، چیزی جز مردم نیستند. در این راستا تبدیل مسائل فرهنگی و سیاسی به عرصه ایجاد شکافهای اجتماعی و برجسته کردن آن، خطرناکترین چیزی است که میتواند در حال حاضر هسته سخت مقاومت کشور را هدف قرار دهد. در همین راستا حمله علنی و پرحجم به احکام اسلامی و قانون حجاب، به یکی از کارهای رسمی دشمنان داخلی و خارجی تبدیل شده است.
اخبار مذهبی- در این شرایط، اتخاذ رفتار فرهنگی مسئولانه و دقیق از سوی عموم مردم، اولویتی کلیدی در شرایط حاضر است که واجد ابعاد توأمان فرهنگی- اقتصادی و سیاسی است. ترغیب بخشی از جامعه به مقابله با هنجارهای اسلامی و قوانین رسمی کشور، تخریب چهره احکام اسلامی با تکیه بر ظرفیت تقطیع و وارونهسازی پیامهای رسانهای در شبکههای اجتماعی و نهایتاً صورت دادن یک جنگ مصنوعی و قلابی در بطن جامعه ایرانی، مهمترین اقدامات و اهداف تعریف شده در این حوزه است.
مجموعه این واقعیات، کنش فرهنگی اقشار مختلف مردم در زمینه مسئله حجاب را همانقدر واجد اهمیت کرده است که تحرکات رسانهای مسئولان کشور در جنگ اقتصادی پیشرو میتواند حساس باشد! طرح این ادعا البته ابتدائاً میتواند غلوآمیز جلوه کند، اما واقعیت این است که تغییر چارچوب معنای رسانه و تبدیل شدن فرد فرد جامعه به یک رسانه در فضای کنونی شبکههای اجتماعی، در کنار تعیین اقشار مختلف مردم به عنوان مهمترین هدف در راهبرد جنگی جدید دشمن، نهتنها میتواند از میزان مبالغه این ادعا بکاهد بلکه آن را میتواند کاملاً واقعی جلوه دهد.
امر به معروف و نهی از منکر جایگاهی کلیدی در زیست تمام جوامع بشری دارد. اهمیت این اصل تا بدانجاست که میتوان گفت: اگر این اصل تعریف نشده بود، ما هیچ وقت در هیچ دین و آیین و قوم و ملتی، قهرمان نداشتیم. یعنی مقیاس، سنگ محک و شاقول سنجش افراد از بین میرفت. در مقابل، آنچه از قرآن کریم و روایات اسلامی در این زمینه برداشت میشود، این است که با ترک امر به معروف و نهی از منکر، اولاً اصول و فروع دین بر زمین میماند.
ثانیاً فاسقان بر جامعه حاکم میشوند و نهایتاً اصل ماهیتی به نام دین و نزول آن نیز بیهوده جلوه میکند. دانستن الفبای امر به معروف و نهی از منکر حتماً اهمیتی کمتر از اصل آن ندارد. در این زمینه، اولین چیزی که مهم است دانستن معروف و منکر از سوی کسی است که میخواهد به دیگران تذکری در این زمینه بدهد. دوم، در نظر گرفتن شرایط و احتمال نزدیک به یقین در مورد مؤثر بودن آن است.
انجام امر به معروف در فضایی دوستانه و حتیالامکان به صورتی غیرمستقیم، واقعیت دیگری است که باید در این زمینه مورد توجه قرار گیرد. کسانی که در مسائل مدیریت صنعتی با موضوع نوع رفتار با پرسنل یک کارگاه تولیدی برای بالا رفتن راندمان کار مواجهند، اصل کلیدی را در این زمینه مطرح میکنند. کار درستی که عوامل مدیریت به درستی و علمی بودن آن یقین صددرصدی هم دارند و آن را به یکی از پرسنل میسپارند، مادامی که آن فرد تمایل درونی به انجام آن نداشته باشد، در صورت انجام شدن نیز مفید واقع نخواهد شد. بر این اساس ما در مسئله امر به معروف و نهی از منکر بیش و پیش از هر چیز باید به شرایط روحی و روانی فرد مورد خطاب در این زمینه توجه کنیم تا عمل ما نتیجه معکوس در بر نداشته باشد.
تمام اینها البته به معنای انکار وظیفه دستگاههای حاکمیتی در برخورد قانونی با قانونشکنان در صحن جامعه نیست و بحث ما در اینجا، پیرامون الفبای امر به معروف توسط آحاد جامعه است.
انجام عمل و فریضه مهم امر به معروف و نهی از منکر به صورتی که نتیجه معکوس در بر نداشته باشد و موجب تنشآفرینی در صحن جامعه نشود، امر مهمی است که باید هر فرد در شرایط کنونی به آن اهتمام ویژهای داشته باشد. به واقع آنچه شاید بیش از نفس تمایل یک شهروند قانون مدار به تذکر لسانی در مورد بدحجابی یا هر منکر دیگری اهمیت داشته باشد، یادگیری و تمرین آن باشد.
همدلی با فرد مخاطب و برقراری ارتباط دوستانه با وی، مسئلهای است چه در مسائل مربوط به مدیریت منابع انسانی در رشتههایی مانند مهندسی صنایع و مدیریت صنعتی، چه در مسئله امر به معروف و نهی از منکر لسانی، اصلی کلیدی به شمار میرود. وقوف آمر به معروف و ناهی از منکر به این واقعیت مهم که خود او و مخاطبش اکنون به صورت یکجا هدف جنگ روانی و اقتصادی دشمن قرار داشته و در یک جبهه قرار دارند، نکتهای است که میتواند در تلطیف ارتباط بین دو سوی این ماجرا و خنثی کردن حربه دشمن برای ایجاد دوقطبیهای کاذب در سطح جامعه کمککننده باشد.
مسئله مهم دیگری که در این زمینه باید بدان توجه داشت، که این است که قانون وظیفه شهروندان عادی در این زمینه را محدود به تذکر لسانی به فرد مقابل دانسته، مجوز هیچ اقدام دیگری را به وی نداده است. مراحل دیگر امر به معروف و نهی از منکر که اتفاقاً تأثیر و مانایی تذکر لسانی را هم ندارند، تنها وظیفه دستگاههای رسمی حاکمیتی است.
ذکر این واقعیت البته بدان معنا نیست که نویسنده قصد دارد جایگاه برخورد قانونی با هنجارشکنان توسط ضابطان قضایی را کم اهمیت جلوه دهد. کسانی البته همپای دشمن در جنگ اقتصادی- روانی حاضر علیه جامعه ایرانی، این روزها علناً به ترویج بیحجابی و مقابله رسانهای با احکام مترقی اسلام در زمینه حجاب و قانون رسمی کشور در این زمینه میپردازند که شناخت ماهیت واقعی این افراد و شناساندن آنها به جامعه نیز میتواند بخشی از فرآیند امر به معروف و نهی از منکر در زمینه حجاب باشد.