تنها چیزی که در این سالها از پیام صادقیان دیده شده، التماس و آه و اشک برای بازگشت به پرسپولیس بوده؛ سیاستی که نه بر برانکو سازگار بود و نه حتی مدیران مختلف باشگاه را نرم کرد. او البته یک کار دیگر هم کرد؛ اینکه مدام تیمش را تغییر داد و هر بار قول داد از کنار یک تیم یا مربی نامدار دوباره تبدیل به همان صادقیان گذشته شود؛ اما افاقه نکرد که نکرد. یک روز نفت علیمنصور، یک روز تیم علی دایی، یک روز سپیدرود علی کریمی و یک روز هم فوتبال ترکیه. موقع امضای تکتک این قراردادها، مصاحبههای آتشین پیام هم منتشر میشد که: «میروم، میترکانم و برمیگردم پرسپولیس» اما نشد که نشد. هیچکس، حتی رفقای صادقیان هم او را بیشتر از شش ماه در هیچ تیمی تحمل نکردند. باز روز از نو و روزی از نو.
اخبار ورزشی- این وسط حتی یک پروژه «پراید درمانی» هم رخ داد؛ یعنی استاد پراید خرید و مدعی شد سر و شکل زندگیاش را عوض کرده تا از حاشیهها دور باشد، اما این نمایش کذایی هم چندان به درازا نکشید. در حالی که کسی آخرین گل صادقیان، آخرین پاس گلش و حتی آخرین دریبل موفقش را به یاد نمیآورد، او همچنان در اینستاگرام از بازگشت به پرسپولیس حرف میزند و هواداران عمدتا کمسالش را به جان مدیران باشگاه میاندازد؛ هوادارانی که احتمالا اغلب آنها چیزی در مورد لایفاستایل وحشناک ستاره محبوبشان نشنیدهاند و نمیدانند او در پرسپولیس چطور زندگی میکرد که روزها سر تمرین، توی چشم سرمربی دو هزار تا خمیازه میکشید. لابد پیام دیده یک سری بازیکن جفاکار و اخراجی به تیم برگشتهاند، بعد با خودش فکر کرده من چرا نباشم؟ نه اخوی؛ اینهایی که آمدند هر عیبی داشته باشند، حداقل کشش روزی دو جلسه تمرین را دارند. این درست که مدیرعامل پرسپولیس یک پدیده تاریخی به اسم ایرج عرب است، اما نه آنقدر که دیگر شما را هم برگرداند.