کشورمان در شش سال گذشته که برای پایان دادن به بهانهجوییهای غربی وارد مذاکره با آنها شده، هزینههای هنگفتی داده است. پس از اینکه برجام را با همه تلخی نامتوازن بودن و اعوجاج و مکانیزمهای تقریباً یکسویهاش پذیرفتیم، در گامی برخاسته از خامی، دست به اجرای تمامی تعهدات و التزامات خود در برجام زدیم و این اجرای عجولانه را تا قبل از آغاز زمانبندی اجرای برجام، پایان بردیم. مقامات مسئول اعلام کردند که دستاوردهایی خواهیم داشت، ولی این دستاوردهای حداقلی، تحقق نیافت و امریکا و دستیاران اروپایی آن، بازی خبیثانهای کردند که همان حداقل هم نصیب ایران نشود، ولی در مقابل فشارها و تحریمهای جدید و قدیم را علیه ایران دوباره به اجرا گذاشتند. در تمامی این سالها ایران از مسیر مذاکره درمانی پارا فراتر نگذاشت تا اینکه ترامپ با شعار پاره کردن برجام به میدان آمد و یک سال قبل هم از برجام خارج شد و به دیگران هم فشار آورد تا مسیر امریکا را طی کنند. ترامپ از همان روزهای ابتدای ریاست، تحریمهای مختلف و جدید را علیه ایران مصوب کرد و یک دیدهبان و ناظر صهیونیستی را هم در خزانهداری امریکا، برای تحقق اهداف این تحریمها سامان داد. از همان ابتدای برجام، امریکا اینگونه درک کرده بود که راهبرد فشار حداکثری فلجکننده و همهجانبه آنها، هیچ هزینهای در بر ندارد و برای دشمنی و رفتار غیرانسانی و غیرقانونی خود، خسارت نمیدهند؛ لذا چه دلیلی دارد که امریکا و دلالهای اروپایی از بازی فشار و تحریم دست بردارند؟
وقاحت امریکایی و غربی به آنجا رسید که حتی برای سیلزدگان و شرایط دشوار و انساندوستانه در استانهای مصیبتزده، نظام تحریم را فعال کردند.
حال نوبت واکنش به آرایش جنگی امریکا و متحدان او فرا رسیده و باید قواعد بازی را تغییر داد، به نحوی که اگر ایران و ملت ما، فشار و دشواری تحمل میکنند، دشمن هم برای سیاستهایش تاوان بدهد و احساس امان و آسایش نکند. امریکا با تحریم نفتی جدید و جلوگیری از هرگونه تعامل مالی و بانکی و اقتصادی با ایران که حتی برای نمایش اروپایی اینستکس هم مجالی باقی نمیگذارد و خواستار ارتباط آن با FATF شده، اولین واکنش دکتر روحانی را دریافت کرد. روحانی میخواهد آخرین اتمام حجتهای خود را با اروپا و جهان به پایان ببرد. ایران دو هدف را در پیش رو دارد؛ ابتدا امریکا باید درک کند که قواعد بازی تغییر کرده و نتانیاهو در چند روز گذشته آن را با گوشت و پوست خود درک کرده است. ثانیاً اینکه اروپا نمیتواند شریک دزد و رفیق قافله باشد و باید درک کند که گام دکتر روحانی، آغاز یک روند و پروسه است و در همین سطح باقی نمیماند و آنچه امروز مورد اجماع در تمامی سطوح تصمیمگیری است اینکه سیاست و اقدامات فراقانونی و فرهنگ دیکتاتوری جهانی ترامپ باید مهار شود و اروپاییها یا تاوان همراهی با متمرد جهانی را میدهند یا از مزیت حداقلی برجام، ایران را بهرهمند میکنند. برای این کار، ابزارهای همتراز با تهدیداتی که ایران احساس میکند، هم در قبال امریکا و هم در قبال اروپا پیشبینی شده است که اقدام دکتر روحانی، کمترین واکنش و نسیم اولیه خواهد بود.
هادی محمدی