در شیوه پذیرش دانشجو صرفا براساس سوابق تحصیلی کنکور سراسری همین سال، به گفته سازمان سنجش آخرین آمارها از ثبتنام پنجهزار و ۴۱۱ داوطلب در رشتههای بدون کنکور خبر دادهاند، مسالهای که پیشفرض «خداحافظ کنکور» را با چالشهای زیادی روبهرو میکند که بهنظر میرسد افکارعمومی جدا از کاربردیبودن رشتهها، ملاک را «پولساز» بودن رشته از جمله رشتههای پزشکی میدانند.
1 «دانشگاهها میگویند در سالهای اخیر صندلی خالی هم داشتهاند؛ لازم است کارشناسان با بررسی عمیق درباره «بودن یا نبودن کنکور، ادامه آن به شکل فعلی یا تغییر آن»، تصمیمگیری کنند و مسئولان مربوطه، این تصمیمات را اجرا کنند.» این جملات بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار روز گذشته با معلمان و فرهنگیان است. ایشان در بخشی از این دیدار ذیل مساله دانشآموزان، خواستار «فکر و تصمیم دقیق کارشناسی درباره کنکور» توسط مسئولان آموزش و پرورش شدند. رهبری در بخش دیگری از گلایهشان نسبت به وضعیت فعلی آموزشی گفتند: «گاهی اوقات فشارهای درسی در مدارس و در آموزشگاههایی که بهدنبال قبولی بیشتر در کنکور یا به دست آوردن رتبههای بالا هستند، جوان را پژمرده و افسرده میکند که باید برای حل این مسائل فکر و تدبیر و اقدام کرد.»
گلایه از وضعیت کنکور سراسری موضوعی است که رهبر انقلاب کمتر به این موضوع طی 10 سال گذشته اشاره کردهاند، البته ایشان در اواخر خردادماه سال گذشته در دیدار استادان و نخبگان گریزی کوتاه به مساله کنکور و نامتوازن شدن رشتههای دانشگاهی زدند و گفتند: «بعضی از رشتهها در غربت قرار گرفتهاند. آماری که به من دادهاند نشان میدهد که مثلا حدود 50 درصد داوطلبان کنکور رشته ریاضی که رشته بسیار مهمی است، کاهش پیدا کرده؛ این برای آینده کشور خطرناک است؛ ما این رشتههای مهم علوم پایه را –بهخصوص مثل ریاضی یا فیزیک را- برای آینده لازم داریم؛ اگر داوطلبان اینها کم باشند و هجوم بشود به رشتههای درآمدزا که حالا یک پولی و شغلی بلافاصله در اختیار انسان میگذارد، این [موجب] مشکل است. عوارض این عدم توازن را بایستی دستگاههای دانشگاهی حتما جبران کنند و درست کنند.»
این دو گزاره رهبر انقلاب و بیانات ایشان در دیدار روز گذشته شاید با سوالات زیادی همراه خواهد شد و آن این است که مگر مسئولان آموزش عالی و آموزش و پرورش طی ماههای گذشته از «خداحافظی با کنکور» خبر نداده بودند، بهطوری که 12 دیماه 97 سیدمحمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش در توئیتر خود نوشته است: «ورود به 85 درصد ظرفیت دانشگاهها نیاز به شرکت در کنکور و تحمل اضطرابهای طاقتفرسا ندارد و صرفا سوابق تحصیلی ملاک عمل است. از همراهی وزارت علوم برای این موفقیت متشکرم. خداحافظ کنکور.» یا وزیر علوم در آذرماه همان سال در گفتوگویی گفت: «پذیرش حداقل ۸۵ درصد تمامی ظرفیتهای آموزش عالی در دانشگاههای دولتی، آزاد اسلامی، پیامنور، موسسات غیرانتفاعی، فنی و حرفهای و جامع علمی-کاربردی براساس سوابق تحصیلی به دانشگاههای فوق واگذار میشود و داوطلبان متقاضی رشتهمحلهای اعلامی ضرورتی برای ثبتنام و شرکت در کنکور سراسری ندارند.»
این دو اظهار وزرای آموزش و پرورش و وزارت علوم با نگرانی رهبر انقلاب درباره مساله کنکور قابلتامل است، موضوعی که بهنظر میرسد پیشبینی مسئولان آموزش عالی در فروکش کردن تب کنکور با راهحل اختصاص ظرفیت 85 درصدی صندلی دانشگاهها (500 هزار صندلی) درست از آب در نیامده است.
2 آمارهای منتشرشده توسط مسئولان سنجش گویای این موضوع است که بهرغم تمهیدات اندیشیدهشده توسط شورای سنجش و پذیرش در حذف کنکور، داوطلبان این آزمون تمایل به ظرفیتهای بدون کنکور نشان ندادهاند. به این دو آمار توجه کنید: براساس گفته مشاور عالی سازمان سنجش در کنکور سراسری سال 98 درمجموع یکمیلیون و ۱۱۸ هزار و ۷۹۳ داوطلب ثبتنام کردهاند. در شیوه پذیرش دانشجو صرفا براساس سوابق تحصیلی کنکور سراسری همین سال، به گفته سازمان سنجش آخرین آمارها از ثبتنام پنجهزار و ۴۱۱ داوطلب در رشتههای بدون کنکور خبر دادهاند، مسالهای که پیشفرض «خداحافظ کنکور» را با چالشهای زیادی روبهرو میکند که بهنظر میرسد افکارعمومی جدا از کاربردیبودن رشتهها، ملاک را «پولساز» بودن رشته ازجمله رشتههای پزشکی انتخاب میدانند.
3 در کنار این عدم استقبال از پذیرش در دورههای صرفا با سوابق تحصیلی بهصورت دقیقتر میتوان به موارد ابهامآمیز دیگری در شیوه فعلی پذیرش اشاره کرد، موضوعی که در «گزارش 2705 فرهیختگان» توسط نگارنده به سه ابهام اساسی اشاره شده است: 1- در دفترچه ثبتنام سال گذشته در پذیرش دانشجو، گزینش بومی بهصورت بومی استانی، ناحیهای، قطبی و گزینش بهصورت کشوری تشریح شده بود، اما در دفترچه امسال پذیرش صرفا کشوری عنوان شده و مشخص نیست این سیاست تازه تحت چه نوع تصمیمگیریای رخ داده است. 2- مساله بعدی ظرفیت دانشگاههای بزرگ تهران است بهطوری که غیر از پذیرش 30 نفر در رشته فقه شافعی در دوره روزانه دانشگاه تهران که مخصوص دانشجویان اهل سنت است، هیچ ظرفیتی به دیگر رشتههای دانشگاههای تهران اختصاص داده نشده است. 3- یکی دیگر از ابهامات باقیمانده موجود که پیشتر نیز به آن اشاره شده، عدم اعلام جزئیات دقیق پذیرش در یک دانشگاه خاص که متقاضی زیاد برای یک رشته دارد، است؛ بهطور مثال اگر دانشگاهی در یک رشته خاص که ظرفیت 15دانشجو را دارد، 30 داوطلب با معدل20 و با درنظر گرفتن سهمیههای یکسان متقاضی آن رشته باشند، چه فرمولی برای پذیرش درنظر گرفته میشود؟