مصاحبه گردی های هر روز ما مثل همیشه ادامه دارد. عادت کرده ایم از صبح خبرهای را زیر و رو کنیم. درست مثل همین مصاحبه ای که دقایقی پیش از قول سرپرست استقلال خواندیم؛
«اگر کی روش لج نمی کرد، رحمتی هنوز دروازه بان شماره یک تیم ملی بود...»
می دانید اگر آن خداحافظی ناگهانی (که تصمیم رحمتی بود) و اخلاق خاص کی روش (که در این گونه مواقع رحم و بخشش ندارد) چه بر فوتبال ایران می گذشت؟
خیلی ساده است. ما در همان نقطه صفر می ماندیم؛ بدون ذره ای تغییر و دگرگونی.
خنثی و راکد بودن در مرام و ذات ماست. شهامت ایجاد تغییر در وجودمان موج نمی زند. چه کاری راحت تر از ایستادن سر جای خود سراغ دارید؟
در تیم ملی پس از آن اتفاقی که برای رحمتی رخ داد به علیرضا حقیقی رسیدیم. انتخابی موثر در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل؛ یک حرکت محیر العقول و غیر قابل پیش بینی از سوی کی روش...
بعدها در تمام پست های مهم، شاهد تغییرات اساسی بودیم؛ وقتی سعید عزت اللهی بازیکن ثابت در خط میانی شد، هنوز ریش در نیاورده بود. پسر بچه ای که خواب بازی در تیم ملی را هم نمی دید.علیرضا جهانبخش در نایمخن هلند بود و آوازه امروز را نداشت؛
در جام ملت های آسیا ۲۰۱۵؛ سردار آزمون و مرتض پورعلی گنجی سر از ترکیب تیم ملی در آوردند. بعدها میلاد محمدی را دیدیم. محمدرضا خانزاده، علی قلی زاده و باز هم تعداد دیگری از جوانان فوتبال ایران که فقط به خاطر یک نکته مهم در تیم ملی درخشیدند؛
«کی روش نخواست در یک نقطه متوقف شود؛ نخواست تیمش اتوموبیل خوش رنگ و لعابی باشد که در پارکینگ خانه ای شیک و پیک پارک شده است.»
او دوست داشت حرکت کند. به گذشته نگاه نکند و تیمش را با بازیکنان و نیروهای بسازد. او اگر می خواست مثل ما فکر کند همان پیش بینی سرپرست استقلال درست از آب در می آمد؛
رحمتی تا ۱۰ سال دیگر پس از آن خداحافظی دروازه بان اول تیم ملی بود و هرگز روزی را تصور نمی کردیم که نوبت به پسر عابدزاده هم برسد...