انتشار تصاویر دلخراش و روایتهای جزئی از حوادث تلخی همچون تجاوز و قتل که در چند سال اخیر به واسطه گسترش رسانههای اجتماعی بیشتر باب شده، همواره با چالشهای زیادی همراه بوده است؛ عدهای بر این باورند که برای آگاهی بیشتر جامعه باید این تصاویر منتشر شوند و عدهای هم در مقابل، این اقدام را نافی اخلاق حرفهای میدانند.
البته چالش انتشار تصاویر دلخراش با وجود اینکه سالهاست در رسانههای رسمی مورد بحث است، با پیشرفت روزافزون شبکههای اجتماعی و تب تند کسب شهرت، به صورت جدیتر در جامعه مطرح شده است؛ موضوعی که به هر حال پیشتر کم و بیش از سوی اهالی رسانه رعایت میشد، حالا در شبکههای اجتماعی هیچ مرزی ندارد و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان امنیت روانی جامعه را نشانه گرفته است.
در این میان انتشار عکسهای نامناسب از کودکان شوشتری از نمونههای اخیری است که به سرعت در شبکههای اجتماعی دست به دست شد و واکنشهای زیادی را هم به دنبال داشت؛ تا آنجا که بسیاری از منتشرکنندگان مجبور شدند این تصاویر را از صفحهشان حذف کنند.
در همین راستا، خبرنگار ایسنا در گفتوگو با چند تن از روزنامهنگاران قدیمی و کارشناسان رسانه این پرسشها را مطرح کرد که آیا رسانهها برای انعکاس رویدادهای تلخ باید حقیقت را به صورت عریان با جامعه در میان بگذارند؟ و اینکه آیا انتشار تصاویر دلخراش تاثیری در عادی شدن فجایع تلخ در جامعه دارد؟
روایت قتلهای فجیع و انتشار تصاویر دلخراش به مردم کمکی نمیکند
محمد بلوری، روزنامهنگار پیشکسوت که از او با عنوان پدرحادثهنویسی مطبوعات ایران یاد میشود، در این باره معتقد است که «متاسفانه هیچ کنترلی در فضای مجازی وجود ندارد و عکسهایی را که رسانههای رسمی منتشر نمیکنند، بهراحتی در این فضا منتشر میشود؛ این در حالی است که رسانهها به هیچ وجه حتی در روایت قتلهای فجیع و قطعه قطعه کردن اجساد هم به جزئیات نمیپردازند؛ چرا که این کار هیچ نتیجهای به جز آسیب به خانوادهها و التهاب جامعه به دنبال ندارد.
این روزنامهنگار پیشکسوت با بیان اینکه «در گذشته روزنامهها در انتشار اخبار حوادث بیشتر به جنبههای ایمنی و سلامت جامعه توجه میکردند»، خاطرنشان کرد: به عنوان مثال در جریان پیگری پرونده «خفاش شب»، هدف اصلی ما در روزنامه این بود که به جامعه هشدار دهیم و برای جلوگیری از قتلهای بیشتر بتوانیم اطلاعرسانی درستی داشته باشیم. انتشار عکسهای نامناسب و جزئیات حوادث نه تنها هیچ کمکی به جامعه نمیکند، بلکه باعث آسیب بیشتر به خانوادهها نیز میشود.
پدر حادثه نویسی مطبوعات ایران یادآور شد: روزنامهها میتوانند هشداردهنده باشند و به مردم کمک کنند؛ آن هم در شرایطی که شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی جامعه را ملتهب و احساسات مردم را جریحهدار میکنند. البته پلیس فتا هم قطعا باید به جرایمی که در فضای مجازی اتفاق میافتد، رسیدگی بیشتری داشته باشد.
با خشونت نمیتوان جلو خشونت را گرفت
مهدی رحمانیان، نیز اظهار کرد: قطعا با خشونت نمیتوان جلوی خشونت را گرفت. انتشار تصاویری که خودشان محتوای خشن دارند به نوعی ترویج خشونت محسوب میشود و قطعا کسی نمیتواند با اشاعه فحشا جلوی آن را بگیرد.
او ادامه داد: برخلاف فضای مجازی، هیچگاه روزنامهنگاران حرفهای با این شیوهها وارد پروندههای حوادث نشدهاند. به عنوان مثال پروندههایی همچون «خفاش شب» که با پیگیریهای رسانهای به نتیجه رسید، هیچگاه به سراغ انتشار تصاویر خشن و روایتهای خشونت آمیز نرفت.
مدیرمسوول روزنامه «شرق» با بیان اینکه «باید در چارچوبهای تعریف شده به اخبار حوادث پرداخته شود»، تاکید کرد: اگر به این موضوعات به صورت عریان بپردازیم، قبح آنها در جامعه ریخته میشود و اگر قبح مسائلی همچون تجاوز به کودکان در میان خانوادهها و به طور کلی جامعه ریخته شود، به مرور برای مردم عادی میشود و پرداختن به آنها تاثیرگذاری زیادی نخواهد داشت.
او خاطرنشان کرد: نمیتوان با هنجارشکنی به هنجارشکنی که در جامعه رخ داده، پرداخته شود. بلکه رسانهها باید کاملا مطابق با عرف جامعه به این هنجارشکنیها بپردازند؛ بنابراین اصل انتشار عکسهای نامناسب که خلاف عرف جامعه است، امری نامناسب محسوب میشود.
گاهی لازم است اخبار حوادث به صورت عریان بیان شود، اما ...
همچنین رضا قویفکر، روزنامهنگار پیشکسوتی که تجربه سالها روزنامهنگاری حوادث را در کارنامه حرفهای خود دارد، خاطرنشان کرد: انتشار اخبار حوادث تا آنجا که جامعه را ملتهب نکند، مشکلی ندارد؛ چراکه گاهی لازم است برخی اخبار به صورت واضح در رسانهها بیان شوند تا از تکرار آنها در جامعه جلوگیری شود.
او با بیان اینکه «انتشار اخبار حوادث مانند راه رفتن روی لبه تیغ است»، ادامه داد: در این میان باید به این نکته توجه کرد که در انتشار اخبار حوادث باید تا آنجایی پیش رفت که جامعه غمگین و ملتهب نشود. انتشار اخبار حوادث بسیار حساس است؛ خبرنگار در عین حال که باید به خبر وفادار باشد و کمک کند تا از تکرار جرایم جلوگیری شود، باید از ایجاد تنش و اضطراب در جامعه نیز جلوگیری کند.
این روزنامهنگار پیشکسوت با تاکید بر اینکه رسانهها باید مراقب جامعه و در عین حال به خبر نیز وفادار باشند، خاطرنشان کرد: زمانی که خبرنگار حوادث بودم ناچار بودیم برای بیان عمق فاجعه برخی حوادث، عکسهایی را منتشر کنیم، اما هیچگاه عکسهایی که مشمئزکننده بودند را در روزنامه چاپ نمیکردیم. در واقع در روایت و انعکاس اخبار حوادث تا آن جایی که میتوان باید جلو رفت و اخبار را به صورت عریان بیان کرد، ولی نه تا زمانی که به روحیه جامعه آسیب وارد شود.
این روزنامهنگار همچنین در بخشی از سخنان خود درباره تاثیر شبکههای اجتماعی بر رسانههای رسمی، اظهار کرد: در فضای مجازی این اصل رعایت نمیشود و به همین خاطر هم گاهی شاهد تصاویر بسیار ناراحتکنندهای هستیم. میتوان گفت تفاوت اصلی رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی در این است که در فضای مجازی کسی مسوولیتی در قبال مخاطب ندارد و میتواند هر چه میخواهد را منتشر کند.
در انتشار اخبار حوادث باید قدم به قدم پیش رفت
حمید شکری خانقاه، استاد علوم ارتباطات و کارشناس رسانه نیز با تاکید بر اینکه در انتشار اخبار حوادث حتما باید نگاه حرفهای داشت، یادآور شد: حرفهای بودن یعنی نگاه فرآیندی به اتفاقات و حوادث داشتن و غیرحرفهای بودن یعنی نگاه رویدادی داشتن؛ اینکه به محض اینکه اتفاقی رخ داد، تمام واقعیت را منتشر کنیم. این انتظار میرود زمانی که فردی حرفهای با حادثهای مواجه میشود، گام به گام اطلاعرسانی کند؛ اول باید هشدار داده شود، سپس جرم مورد نظر با تصاویری آرشیوی برای مخاطب توضیح داده شود و در گام آخر و زمانی که احساس شود مسوولان آنگونه که باید تحت تاثیر قرار نگرفتهاند باید مخاطب را در جریان واقعیت و اصل حادثه قرار داد.
او درباره عکسهای منتشرشده از تجاوز به کودکان پسر در شوشتر و تاثیراتی که انتشار این عکسها به دنبال دارد، و همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا انتشار این تصاویر در شبکههای اجتماعی اقدامی حرفهای محسوب میشود، اظهار کرد: نمیتوان از افراد غیرحرفهای انتظار عملکرد حرفهای داشت. شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر بستر گستردهای را فراهم کرده است و افراد آماتور، نیمهآماتور و حرفهای در کنار هم از این شبکهها استفاده میکنند.
شکریخانقاه ادامه داد: در واقع این بستر در اختیار همه گروههای جامعه قرار گرفته است و هر کسی به طبع و نظر خودش فکر میکند کاری که انجام میدهد درست است. در انتشار عکس کودکان شوشتری هم بیشک اگر این کار توسط یک خبرنگار حرفهای انجام میشد، اقدام او را نافی اخلاق حرفهای میدانستیم، اما چون توسط خبرنگار و رسانه حرفهای انجام نشده و توسط یک شخص آماتور انجام شده است، نمیتوانیم از او انتظار رفتار حرفهای داشته باشیم.
نویسنده کتاب «برنامهریزی راهبردی ارتباطی در روابط عمومی»، خاطرنشان کرد: معتقدم که انتشار حرفهای اخبار حوادث حتما باید قدم به قدم پیش برود. در این میان باید به این نکته نیز توجه کرد که در گام آخر که قرار است تمام واقعیتها به مخاطب داده شود، نباید به هیچ وجه تصاویر افراد قربانی همانند کودکان شوشتری که مورد ظلم واقع شدهاند، منتشر شود! در روایت حادثه کودکان شوشتری باید مراقب کلماتی که به کار میبریم هم باشیم، چه برسد به آنکه به خواهیم تصاویر آنها را حتی با وجود آنکه چشمشان پوشیده شده است، منتشر کنیم.
او اما با اعتقاد بر اینکه گاهی لازم است تصویر مجرمان منتشر شود، در این زمینه توضیح داد: به عنوان مثال اعدام برخی مجرمان در مکانهای عمومی صرفا برای تنبیه خود آنها نیست، بلکه این موضوع جنبه درس عبرت بودن را هم دربردارد. به نظرم انتشار عکس افراد خاطی هم از این جهت که هم اطلاعرسانی میشود و هم میتواند درس عبرتی برای سایرین باشد، مشکلی ندارد؛ اما انتشار تصاویر قربانیان نه تنها پیشبرنده نیست، بلکه تاثیر بازدارنده نیز دارد.