دولت تدبیر و امید در حال حاضر با دو دولت در سایه مواجه است، یکی طرفداران اصلاحات و دیگری جناح رقیب یعنی اصولگرایان. بدین ترتیب رئیس جمهوری کشورمان به جای اداره مناسب کشور باید با دو دولت در سایه که سایه به سایه دنبالش میکنند، مقابله کند.
حتما حکایت قدیمی” آش اینقدر شور شده که صدای خان هم درآمده” را شنیدید. این ضرب المثل حال و هوای این روزهای حسن روحانی رئیس جمهوری کشورمان را تداعی میکند. شیخ دیپلمات که در مناظرههای انتخاباتی خوش درخشید و به خصوص هنگام چالش با محمد باقر قالیباف شهردار وقت تهران به خوبی از پس رقیب برآمد و آرای سبد او را به صندوق تدبیر و امید ریخت، حالا پس از گذشت چند سال دچار نحله فکری شدیدی شده و به گونه ای سخن میگوید که کمتر کسی باور میکند، وی همان روحانی چندی پیش است.
روحانی اینک مقتدرتر از گذشته و بدون تاخت و تاز به جناح اصولگرا صرف از واژه ها و کلماتی در ادبیات خویش استفاده میکند که به مذاق همه خوش میآید، الی مردم و افکار عمومی. جالب است هر چه که بیشتر زمان میگذرد متناسب با تحولات داخلی و خارجی جهتگیری سحنان وی بیشتر جنبه دور شدن از منافع مردم را تداعی میکند.
به عنوان مثال چندی پیش روحانی در مراسمی از آمادگی کشورمان برای دفاع از مردم عربستان در برابر سیاستهای خصمانه امریکا خبر داد، در حالی که مردم پا برهنه همین کشور در سختترین شرایط ممکن زندگی میکنند و مدام با چالش هایی روبرو هستند که نتیجه سیاستهای اشتباه دولتمردان است.
اکنون که تورم افزایش بی سابقهای یافته و روز به روز بر شدت گرانیها افزوده میشود، چرا در یک مراسمی این چنینی شخص رئیس جمهوری از مردم کشورمان در برابر سیاست های اشتباه مسوولان ذیربط دفاع نمیکند و یا حداقل بابت این سیاستهای اشباه از افکار عمومی عذرخواهی نمی کند؟
همین چند ماه پیش بود که در شبکههای اجتماعی بسیاری از کاربران از هشتگ روحانی تنها نیست استفاده میکردند اما حالا به نظر میرسد روحانی مدتی است که هم در میان جریانهای سیاسی، افکار عمومی و هم در داخل دولت به نوعی تنها مانده است و مدام مورد انتقادهای شدیدی قرار میگیرد.
شاید بیراه نباشد که بگوییم هیچ کس انتظار نداشت حسن روحانی بعد از انتخابات سال گذشته که حدود ۲۴ میلیون رای به دست آورده بود، بلافاصله طی یک سال دچار انزوای شدید شود و حالا نه اصلاحطلبان دل خوشی از دولت دارند و نه اصولگرایان. این وضعیت در جامعه نیز به چشم میخورد و به نظر میرسد بخش قابل توجهی از افکار عمومی دچار نوعی ناامید از دولت شده اند.
اما در این میان دو نکته بسیار مهم وجود دارد. یکی این است که هر دو جریان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا در یک نکته با یکدیگر اتفاق نظر دارند و معتقدند آنچه امروز شاهدش هستیم، نتیجه مشاورههای اشتباه اطرافیان روحانی که اعضای حزب اعتدال و توسعهاند، است. اما آنچه که نظرات این دو جریان را در تحلیل موقعیت فعلی متمایز میکند این است که اصلاحطلبان تاکید دارند که روحانی بعد از انتخابات به سمت جریان راست گرایش پیدا کرد اما اصولگرایان با رد این مسئله معتقدند که رئیس جمهور به دلیل توجه به جریان اصلاحات، اینگونه منزوی و تنها شده است.
در همین خصوص علی صوفی وزیر تعاون دولت اصلاحات در گفتگو با فرارو عنوان کرد: «این آقای روحانی بود که فرار کرد و رفت. ایشان بعد از انتخابات سال گذشته رسما در اتاق خود را بست و ارتباطشان با مردم و جریانهای سیاسی را محدود کردند. شروع ماجرا هم از آنجایی بود که فردی را برای ریاست دفتر خود انتخاب کردند که بر ضد جریانهای حامی ایشان در انتخابات هستند. حتی در جریان انتخابات هم آقای واعظی در ستاد انتخابات به دلیل اینکه اصلاحطلبان در آنها فعالیت میکردند، حضور نداشتند.
در کنار این تصمیم، آقای روحانی رابطه خود با معاون اولشان را هم کمتر کردند و اختیارات آقای جهانگیری را کاهش دادند. آقای روحانی به حدی این روزها نسبت به افکار عمومی و جامعه بی تفاوت هستند که حتی سخنگویی برای دولت انتخاب نکرده اند و با وجود اهمیت این جایگاه و اینکه پل ارتباطی میان دولت و رسانه ها و افکار عمومی هستند، اما چندین ماه است که هیچ خبری از سخنگوی جدید نیست.»
وی تاکید کرد: «با توجه به همه این موارد آقای روحانی است که تغییر کردهاند نه جریانهای حامی ایشان. الان هیچ اثری از آن روحانی دوران انتخابات دیده نمیشود و کاملا تمام مواضع و شعارها و وعدههای انتخاباتی خود را فراموش کرده اند.
ایشان حتی از رویکردی که در دولت یازدهم داشتند هم برگشته اند و ما طی یک سال گذشته با یک روحانی جدید مواجه بودیم. به نظر من این خواست آقای روحانی بود که هیچ جریان سیاسی و مردم مزاحمشان نشود و اصلا مقصر اصلاحطلبان و اصولگرایان حامی ایشان نیستند. یعنی این انتخاب آقای روحانی بود که تنها بمانند و خب الان به خواستشان رسیده اند و همه را از اطراف خود دور کرده اند.»
او در پاسخ به این سوال که چرا حسن روحانی بعد از انتخابات سال گذشته ناگهان تا این اندازه تغییر کرد، اظهار کرد: «به نظر من عمده دلیل تغییر رویکرد آقای روحانی مشاوران و اطرافیان ایشان هستند. این افراد سعی دارند از آقای روحانی فردی بسازند که هیچ شباهتی به آقای روحانی ندارد. به عنوان مثال اگر خاطرتان باشد بعد از انتخابات سال ۹۶ آقای واعظی اعلام کردند که تمام رای به دست آمده برای شخص آقای روحانی و حزب اعتدال و توسعه است. این در حالی بود که اصلا اینگونه نبود و آقای روحانی اگر حمایت اصلاحطلبان را نداشتند در سال ۹۲ نهایتا ۳درصد رای به دست میاوردند.
در سال ۹۶ هم به واسطه حمایت اصلاحطلبان بود که ایشان در انتخابات پیروز شدند. حتی خیلی جالب بود که آقای واعظی در سخنرانی که در سالن همایش کتابخانه ملی، عنوان کردند که مردم از اصلاحطلبان و اصولگرایان خسته شده اند و لذا به اعتدال روی آورده اند. به همین دلیل است که میگویم این افراد تصورات درستی از جامعه ندارند.»
این فعال سیاسی تاکید کرد: «واقعیت این است که الان امثال آقای واعظی سعی دارند آقای روحانی را برای دوران بعد از ریاست جمهوری و ادامه حضورشان در عرصه سیاسی آماده کنند اما موضوع این است که درک درستی از کشور و افکار عمومی ندارند. زیرا این راهی که مشاوران آقای روحانی میروند و رئیس جمهور را هم به دنبال خود میکشانند، به ترکستان است.
حتی اگر این آقایان به فکر دوران بعد از ریاست جمهوری هستند باید افکار عمومی و حمایت جریانهای سیاسی را به دست بیاورند. اما طی یک سال گذشته نه تنها جریانهای سیاسی از دولت فاصله گرفته اند بلکه مردم هم دل خوشی از دولت ندارند. بنابراین دلیل تنها ماندن آقای رئیس جمهور را باید در درون حلقه نزدیکان آقای روحانی جستجو کرد.»
اما حسین کنعانی مقدم فعال سیاسی اصولگرا نظر متفاوتی دارد. او نیز در گفتگو با فرارو اظهار کرد: «یکی از مشکلات جدی که در هر دو دولت آقای وجود داشت و دارد این است که وعدههایی دادند که تحقق پیدا نکردند. مثلا یک نمونهاش مسئله برجام بود که معتقد بودند همه مشکلات با برجام حل میشود اما اینگونه نشد و موجب شد که در داخل دولت هم چالشهای جدی به وجود بیاید.
از سوی دیگر به نظر میرسد بعد از پیروزی آقای روحانی در انتخابات، ایشان به این نتیجه رسیدند که لزومی ندارد با تیم قدیمی خود همکاری کنند. این آفتی است که معمولا در دور دوم روسای جمهور به آن دچار میشوند و همین موجب ریزش پایگاه اجتماعیشان و خودمحورتر میشوند.
این رویکرد نه تنها موجب شکاف و چالش در درون هیات دولت شده بلکه رابطه میان جامعه با آقای روحانی را هم قطع کرده است و ایشان الان خیلی متکی به جریان حزب اعتدال و توسعه پیش میروند.»
وی در خصوص اینکه اصلاحطلبان تاکید دارند که روحانی رابطهای با آنها ندارد؛ گفت: «موضوع این است که آقای روحانی با دو دولت در سایه مواجه هستند. یکی دولت درسایه که توسط حامیان ایشان تشکیل شده است و الان معتقدند که به دلیل همین خود محوری آقای روحانی، آنها کنار رفته اند و دیگر هیچ نقشی ندارند. به همین دلیل الان صحبت عبور از روحانی مطرح شده که کاملا در تخصص اصلاحطلبان است و خیلی راحت از روسای جمهوری که حمایت کرده اند عبور میکنند و دلیلش هم این است که آنها در دولت دوم آقای روحانی نقش و تاثیرگذاری که انتظار داشتند را به دست نیاوردند.»
این تحلیلگر مسائل سیاسی ادامه داد: «دومین دولت در سایه را جریان رقیب آقای روحانی در انتخابات سال گذشته و سال ۹۲، تشکیل دادند. آنها به دنبال این هستند که اولا بتوانند شرایط را برای حضور جریان سیاسی متبوع خود در انتخابات آتی فراهم کنند و از سوی دیگر مداوم ضعفهای دولت را به مردم گوشزد کنند و اینگونه افکار عمومی را با خود همراه کنند.»
کنعانی مقدم در پایان گفت: «به نظر من آقای روحانی برای استمرار حضورشان در عرصه سیاسی، بعد از انتخابات سال گذشته سعی کردند با جریانی همسو شوند که احتمال میدهند در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ پیروز رقابت باشند. به همین دلیل هم به سمت آقای علی لاریجانی گرایش پیدا کرده اند و اصلاحطلبان هم از این مسئله بسیار ناراحت هستند و سعی دارند به گونهای رابطه خود با آقای روحانی را قطع کنند و به همین دلیل است که مسئله عبور از روحانی را مطرح کرده اند..»