ما در برابر بدعهدی و نقض عهد آمریکا چه اقدامی کردهایم؟ یکی از شروط 9 گانه مقام معظم رهبری در پذیرش برجام این بود که با وضع هر گونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکره، نقض برجام محسوب میشود و دولت موظف است طبق بند 3 مصوبه با اقدام متقابل مجلس شورای اسلامی، برجام را متوقف و عملیات غنی سازی 190 هزار سو را عملیاتی نماید.
برجام از روز اول نقض شد، داراییهای ایران مصادره شد، تحریمهای 10ساله قانون داماتو تمدید شد، قانون کاتسا تصویب شد و آمریکا به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرد و از برجام خارج شد. نه تنها این فجایع در نقض تعهدات صورت گرفت، بلکه با پررویی از براندازی نظام و اعمال تحریم های جدید در وسعت 700 شخص حقیقی و حقوقی سخن به میان آوردند. علیرغم همه این تبهکاریها و زدن زیر تعهدات، هر از چندی آژانس گزارش میدهد ایران مو به مو به تعهدات خود عمل میکند.
هزینه راهبردی «توافق به هر قیمت» ما را به کجا می برد؟ چرا اقدام متقابل صورت نمیگیرد؟ چرا غنی سازی 190 هزار سو را عملیاتی نمیکنیم؟ تکلیف بر باد دادن میلیاردها دلار سرمایهگذاری در صنعت هستهای که متضمن اقتدار و امنیت ملی بود و ایران را به قلههای رفیع فناوریهای جدید برد، چه میشود؟
برجام نه به بار بود، نه به دار، به دیپلماتهای مذاکره کننده مدال درجه یک خدمت دادند. حالا که معلوم شده است دستاوردهای برجام تقریبا هیچ بوده، تکلیف آن مدالها و مزایای پرداخت شده به حضرات چیست؟
دل را خوش کردهایم به این که بین آمریکا و اروپا اختلاف افتاده و اجماع جهانی علیه ایران از بین رفته است، اما جمع جبری این دو گزاره نه برای کشور «آب» میشود و نه «نان»! چراکه تحریمهای ظالمانه بیشتر و شدیدتر از گذشته دارد اعمال میشود و لحن مقامات آمریکایی نه تنها تندتر شده، بلکه توهینآمیز هم شده است.
دستگاه دیپلماسی کشور در برابر این افراطی گری و لحن توهینآمیز مقامات آمریکایی، ساکت است. با کمال تاسف باز دنبال توافقاتی هستند که از پیش میگویند اگر فلان پیمان یا بهمان کنوانسیون را نپذیریم، نمیتوانیم قول دهیم مشکلات حل شود! یکی نیست از این حضرات بپرسد اگر قول نمیدهید، پس چرا اصلا سخن از توافق و مذاکره و پیوستن به پیمانهای مشکوکی به میان میآید که فقط شمار «داده» های ما را بالا میبرد و سخنی از «ستانده»ها نیست؟
نام این رویکرد در سیاست خارجی را چه میتوان گذاشت که پشت دروازه غرب نشستهاند به گدایی یک یا دو امتیاز روی کاغذ؟!
دنیا این قدر وسیع است که میتوان تحرک دیپلماسی کشور را به آنچه که امروز دنیای منهای آمریکا نامیده میشود، تمرکز داد، اما در وزارت خارجه هر تحرکی هست، الا اراده رفتن به شرق! در هندوستان و چین، دو کشوری که نیمی از جمعیت دنیا را در خود جای دادهاند و مشتری دائمی نفت ایران هستند، سفیر نداریم! دولت بیخیال این حرفها انگار نه انگار ملت در محاصره اقتصادی دشمن و درگیر یک جنگ تمامعیار اقتصادی است.
سه سال است از اجرای برجام میگذرد، حتی یک اقدام متقابل و مشروع که در متن برجام هم پذیرفته شده، صورت نمیگیرد. روسیه تمام قد در برابر آمریکا و زیادهخواهیهای استکبار جهانی ایستاده است، خواهان تعمیق روابط راهبردی با تهران است، عملا تحرکی در این مورد دیده نمیشود.
اروپاییها دستگاه دیپلماسی کشور را سر کار گذاشته اند. اول یک مهلت سههفتهای دادیم، خبری نشد. گفتند 3 روز مانده به 13 آبان به عهد و پیمان خود عمل میکنند. 13 آبان گذشت، کاری نکردند. حالا میگویند بهمنماه! معلوم نیست بهمنماه چه خواهند کرد؟ آمریکا و اروپا در یک تقسیم کار تبهکارانه در مقابله با ملت ایران قرار دارند، اما دستگاه دیپلماسی ما درک درستی از این تبهکاریها ندارند.
اولی مهر باطل به تعهدات خود زد و تحریمهای ظالمانه جدیدی را وضع کرد، دومی ماموریت یافته است ایران را در برجام نگه دارد تا مبادا با اقدام متقابل به نقطه صفر مذاکرات برگردد. اروپا اکنون نقش زندانبان ایران در زندان برجام را بازی میکند. دستگاه دیپلماسی هم با افتخار هر از چندی پس از گزارش آژانس می گوید ما به تعهدات خود پایبندیم و دست از پا خطا نمیکنیم!
این وضع تا کی ادامه دارد و پاسخگوی این خسارات عظیم تاریخی به ملت ایران کیست؟ چرا مجلس مهر سکوت بر لب زده است و به وظایف خود حداقل در اقدام متقابل و عملیاتی کردن شروط خود وفق بند 3 مصوبه نیست؟ هیئت نظارت بر اجرای برجام چه میکند؟ چرا برخی برای توسعه تحریمها اصرار بر تصویب «سیافتی» دارند، با آن که میدانند برخلاف شرع و قانون اساسی و خلاف مصالح و منافع ملی است؟
این رویکرد نوعی توهین به شعور ملت و درک ملی از آثار و نتایج خسارت بار برجام است. آن کسی که قبل از امضای برجام گفت؛ ما چیزی را امضاء نمیکنیم، مگر این که قبل از آن همه تحریمهای اقتصادی برداشته شود، امروز باید پاسخگوی دولت، ملت و رهبری باشد. حاشیهسازی نمیتواند این بار پاسخگویی را به تاخیر بیندازد.
اروپاییها باید از موضع عملی و نظری مسئولان دولت بفهمند که اقدامات آنها تدبیر و واکنش مناسب جمهوری اسلامی ایران را به دنبال خواهد داشت. چرا وزارت خارجه نسبت به گستاخیها، اهانتهای مقامات آمریکایی و بیحرمتی اروپاییها ساکت است و منفعل عمل میکند؟ تولید حاشیه و تقابل و دوقطبیسازی تا کی میتواند پرسشهای کلیدی در مورد برجام را سرپوش بگذارد؟
باید دولت به این سوال پاسخ دهد که چرا چک برجام برای ایران نسیه، اما برای دشمنان نظام، نقد است؟! دولت باید به این سوال پاسخ دهد که چرا برجام که قرار بود همه چیز ما را قوام بخشد، همه چیز در حوزه اقتصاد و معیشت را به هم زد و دهها میلیارد تومان رانت در بازار سکه، خودرو و ارز ایجاد کرد؟ کاسبان تحریم و برجام چه کسانی بودند و این رانت که به قیمت کاهش ارزش پول ملی منجر شد، به جیب چه کسانی رفت؟ چرا برخی با دوقطبیسازیهای کاذب مشغول «سوال شویی» هستند؟ اینهمه ولنگاری در پاسخگویی و ادامه کار برخی مدیران تنبل، ناکارآمد و گرفتار مشغولیتهای شخصی، آنهم در وسط معرکه نبرد اقتصادی با دشمن چه معنایی میدهد؟
نسخه لیبرالها برای درمان بیماریهای اقتصادی جواب نداده است. این جماعت فقط بلدند نسخه کرنش و تسلیم در برابر آمریکا را بپیچند.
خدا رحمت کند امام بزرگوار را که هشدار داده بود: «ما از شر رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم، لیکن از شر تربیت یافتگان غرب و شرق به این زودی نجات نخواهیم یافت. اینان برپا دارنده سلطه ابرقدرتها هستند...» (صحیفه امام، ج 15، صفحه 446)
محمد کاظم انبارلویی