هفته گذشته بخش نخست گفتگو با رضوان حکیم زاده معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش را منتشر کردیم که عمده بحث حول و حوش سند تحول بنیادین، پیش دبستانی ها، کلاس اولی ها، آمار دانش آموزان ابتدایی، کمبود نیروی معلم در مقطع ابتدایی، لزوم وجود معلم هایی با دانش بالا در حوزه تعلیم و تربیت در مقطع ابتدایی و... گذشت.
در بخش دوم و پایانی این گفتگو باز هم سوال درباره پیش دبستانی و کلاس اولی ها در صدر پرسش هاست. چالش هایی که پیش دبستانی برای آموزش و پرورش ایجاد کرده است را از جنبه های متعددی بررسی کردیم. اما معاون آموزش ابتدایی در این بخش به تک سوال های ما درباره بحث های دیگری چون تعطیلات مدارس به خاطر آلودگی هوا و....، آمار واجب التعلیم ها، آموزش فراگیر و خصوصا وجود پدیده ای چون تنبیه در مدارس پاسخ داد.
* بگذارید بحث را دوباره از موضوع چالش برانگیز پیش دبستانی ها پی بگیریم. نکته در این است که به خاطر اجباری نبودن دوره پیش دبستانی و اینکه این دوره رایگان نیست، نتیجه این اتفاق خود در کلاس اول دبستان نشان می دهد. اینکه در یک کلاس ۴۰ نفره دانش آموزان کلاس اولی با یک سطح از آموزش و مهارت سر کلاس نمی نشینند. برخی از آنها حتی خواندن و نوشتن و زبان انگلیسی بلد هستند و برخی اصلا پیش دبستانی نرفته اند و این برای معلم دردسرهای فراوانی ایجاد می کند.
- بگذارید بگویم این موضوع از زاویه ای که شما مطرح کردید، کمترین چالش ما درباره پیش دبستانی است. در سطح آموزش می توان با کمی تلاش بچه ها را سریع به یک سطح رساند. یکی از نگرانی های عمده ما این است که بنا بر اینکه بچه ها پیش دبستانی رفته اند یا نه و یا چه آموزش هایی در پیش دبستانی دیده اند، شاکله های تربیتی متفاوتی در آنها شکل گرفته است. بخشی از تاکید ما بر اهمیت دوره پیش دبستانی موضوع عدالت آموزشی و ایجاد فرصت برابر یادگیری برای همه است؛ اما بخش عمده این تاکید به این دغدغه باز می گردد که قسمت عمده شکل گیری شخصیت و تربیت در دوره قبل از دبستان رخ می دهد و اگر از این سنین غفلت کنیم، دیگر جبران پذیر نخواهد بود.
* مشکل بعدی که بسیاری از خانواده ها هر سال با آن درگیر هستند، بحث تولد فرزندانشان در نیمه اول و نیمه دوم سال است که روی ثبت نام آنها در کلاس اول تاثیر می گذارد. بسیار پیش آمده که والدینی فرزندشان متولد مهر است و تا پیش دبستانی هم مطابق اینکه گویی نیمه اولی هستند، فرزندانشان را به پیش دبستانی فرستاده اند اما ناگهان فرزندشان می بیند باید یکسال دیرتر از دوست خود به مدرسه برود و همین موضوع آنها را افسرده می کند. والدین هم سوالشان این است که واقعا بین یک کودک متولد ۶ مهر با ۲۴ شهریور مگر چه میزان تفاوت عقلی، رشدی و سنی وجود دارد که یکی باید کلاس اول برود و دیگری باید یکسال برای مدرسه رفتن صبر کند؟
- بر اساس اسناد بالادستی پیش دبستانی ۴ تا ۶ سال تمام است ولی ممکن است در ثبت نام پیش دبستانی این موضوع مورد توجه قرار نگیرد. اما در دبستان ما یک عدد ثابت ۶ سال تمام را داریم. در شورای عالی آموزش و پرورش باید در این باره صحبت کنیم چون همانطور که اشاره کردید این موضوع یک چالش است. اگر ما بتوانیم یک ارزیابی دقیق از دانش آموزان در یک بازه سنی داشته باشیم و آن را ملاک کلاس اول رفتن در نظر بگیریم تا حدی مشکل حل می شود. یعنی یک بازه زمانی را در نظر بگیریم و بسنجیم که آیا کودک به لحاظ آمادگی های جسمی، شناختی، عاطفی-روانی، اجتماعی و... می تواند کلاس اول برود یا نه. ممکن است همانطور که گفتید یک کودکی متولد ۴ مهر باشد و با توجه به ملاک هایی که در بالا ذکر کردم بتواند کلاس اول برود اما کودکی دیگر این شرایط را کسب نکند. سال هاست این چالش وجود دارد و باید در یک جلسه به این موضوع به طور دقیق بپردازیم.
* چالش دیگری در حوزه پیش دبستانی دارید؟
بزرگترین چالش ما در حال حاضر این است که برخی از مدارس غیردولتی خانواده ها را مجبور می کنند که بچه های ۶ سال تمام را به جای ثبت نام در کلاس اول در پیش دبستانی ثبت کنند چرا که ملاکشان این است کودکی را در مدرسه اشان ثبت نام کنند که پیش دبستانی هم همان مدرسه رفته باشد
- بزرگترین چالش ما در حال حاضر این است که برخی از مدارس غیردولتی خانواده ها را مجبور می کنند که بچه های ۶ سال تمام را به جای ثبت نام در کلاس اول، در پیش دبستانی ثبت کنند چرا که ملاکشان این است کودکی را در مدرسه اشان ثبت نام کنند که پیش دبستانی هم همان مدرسه رفته باشد. درست است که ما ذکر کرده ایم اگر در برخی مواقع که مدرسه در دسترس نیست، کودک ۸ سال تمام هم می تواند کلاس اول ثبت نام کند ولی اصل بر این است که کودکان ۶ سال تمام کلاس اول ثبت نام کنند چون ما آمار واجب التعلیم های خود را بر این اساس می سنجیم و بازماندگان از تحصیل را نیز بر همین اساس اعلام می کنیم.
* یک چالش دیگر که به گمانم از آبان ماه برخی شهرها از جمله تهران با آن درگیر می شوند و تاثیرش را در مدارس می گذارد، تعطیلی مدارس به خاطر شرایط آب و هوایی است. حالا چه آلودگی هوا و چه بارش برف و....با این تعطیلات موافق هستید؟
- ما همواره گفته ایم تعطیلی مدارس برای هیچ کدام از این موضوعات راه حل نیست. بچه هایی که مدارسشان تعطیل می شود همراه والدینشان سرکار آنها می روند که اتفاقا امکان آلودگی در آن مکان ها بیشتر است. یا حتی با والدینشان به سطح شهر می روند. واقعا تعطیلی مدارس، مشکلات را مضاعف می کند. پس راهکار تعطیلی مدارس نیست. موضوع این است که باید مدارس ما برای هر شرایط اقلیمی مناسب سازی شده باشند. برای آلودگی هوا هم باید راهکار مشخصی در نظر گرفته شود.
* سوال بعدی من درباره تنبیه هایی است که در برخی مدارس همچنان اعمال می شود. خصوصا در مدارس پسرانه...
- من متولی آموزش و پرورش ابتدایی هستم و طبیعتا باید بگویم چنین چیزی در مدارس وجود ندارد و مطمئنا اگر گزارشی در این باره دریافت کنیم بسیار جدی برخورد می کنیم. اما مشاهدات شما که افکار عمومی را به ما منتقل می کند، هم برای ما مهم است. از نظر من در هیچ مدرسه ای هیچ نشانه ای از تنبیه نباید وجود داشته باشد. کرامت انسان ها خصوصا کودکان باید حفظ شود. در حال حاضر همه می دانند تنبیه، باعث تغییر رفتار نمی شود و تنها یک نشانه از خالی کردن خشم بزرگترهاست.
* موضوع فقط تنبیه جسمانی نیست. خیلی مواقع تحقیر کودکان در مدارس اتفاق می افتد و آنها را از محیط مدرسه فراری می دهد. این آسیب جدی تری به کودکان وارد می کند.
- بسیار سوال خوبی است و مجالی شد در این باره توضیح بدهم. بسیاری از کلماتی که از دهان ما خارج می شود، از صدها ترکه، اثر تنبیهی اش بیشتر است. تحقیر، توهین و نادیده گرفتن بچه ها در هر سنی آزاردهنده است و نوعی قلدری محسوب می شود. این دسته از تنبیه هاست که شخصیت دانش آموزان را زیر سوال می برد. ما با چنین رفتارهایی به بچه هایمان پیام منفی می دهیم. بچه ها تصویر خود را از دریچه ذهن دیگران می سازند. اگر معلم به این نکته توجه نکند و باورهای بچه را در نظر نگیرد چه بسا سبب شود کودک دچار خودپنداره منفی شود و امکان موفقیت در آینده را از دست بدهد.
من امیدوارم روی این موضوع کار شود و به یک دغدغه ملی تبدیل شود. وقتی شما به کانون اصلاح و تربیت مراجعه می کنید می بینید که در بسیاری از رفتارهای خشونت آمیز جوانان ردپای همین تحقیرها در کودکی آنها دیده می شود. آنها در سن کم قادر به دفاع نیستند اما به محض اینکه قدرت بدنی پیدا می کنند، خشم خود را بروز می دهند.
ما مجاز نیستیم کودکان را وارد رقابت های فردی از طریق آزمون کنیم. ما باید به کودکان بگوییم انتظار داریم به این حد از یادگیری برسی و مدام به او بازخورد بدهیم. این امر در فرایند یادگیری قابل قبول است. اما نظام آموزشی ما می گوید اگر تو ۱۸ گرفتی و بقیه نمره ۱۶ گرفتند پس تو خوب هستی اما دانش آموز را وادرا می کنند اگر ۴ نفر ۲۰ گرفته باشند و او هم ۲۰ گرفته باشد از این موضوع ناراحت شود
* موضوع دیگر بحث آموزش فراگیر است. آموزش و پرورش تاکید دارد که به سمت آموزش فراگیر حرکت کند. در این راستا کودکان استثنایی بیش از گذشته در سیستم فراگیر به تحصیل مشغول شده اند اما نکته در این است که بسیاری از دانش آموزانی که شاید احساس تحقیر و یا عقب ماندگی کنند، همین دانش آموزان هستند که در مدارس عادی قرار می گیرند و معلم هم نمی تواند همواره این تفاوت ها را در نظر بگیرد. به طور کلی کافی است کمی کودک از نرم عادی کلاس متفاوت باشد و حالا چه به شکل ضریب هوشی، بیش فعالی و یا حتی مشکلات خانوادگی. بسیار مشاهده شده و به گوش می رسد که این کودکان در معرض بیشترین آسیب از جانب مسئولان مدرسه هستند.
- ما جلسات متعددی را با مسئولان در سازمان استثنایی کشور داشتیم و همکاری های مشترکی هم در این زمینه انجام می دهیم. کارگروهی با حمایت یونیسف مخصوص آموزش رابطان دوره ابتدایی برگزار شد که نحوه تعامل با کودکانی که مشکلی در یادگیری دارند را فرا بگیرند و در استان ها بتوانند به معلم ها آموزش دهند. در استان ها هم تحت عناوین مختلف برنامه هایی در این زمینه داریم و تعامل خوبی با سازمان کودکان استثنایی داریم.
اما شاید اگر همزمان با اجرای این طرح یا قبل از طرح فراگیر، این آموزش ها به معلم ها داده می شد وضعیت امروز بهتر بود. هدف اصلی این طرح این است که بچه های سلامت یاد بگیرند تا در یک اجتماع انسانی افرادی که مشکلاتی دارند نیز وجود دارند و باید به این موضوع توجه کنیم و نسبت به آنها پذیرش داشته باشیم. در این صورت است که در بزرگسالی یاد می گیریم شهر را فقط مناسب افراد عادی نسازیم.
نکته این است که در این طرح هدف این نیست که هر چه کودکان عادی یاد می گیرند آن کودکی که ضریب هوشی اش ۲۰ نمره کمتر از افراد عادی است، نیز یاد بگیرد. برای همین ما معتقد هستیم باید برنامه های درسی متفاوت و منعطف باشد. فعالیت های اجتماعی را می توان به همه آنها یاد داد و اینکه فضای مدرسه یک فضای زیست مشترک باشد بسیار خوب است اما اینکه همه بچه ها قرار باشد در دروس علوم و ریاضی یک انتظار را برآورده کنند دور از معیارهای یادگیری است. ما نباید ارزشیابی یکسانی برای دانش آموزان داشته باشیم چون یکسری از بچه ها در این صورت مدام در معرض شکست قرار می گیرند. در این صورت ما نه تنها به این دانش آموزان لطف نکرده ایم بلکه در آخر طرح با شکست رو به رو می شود و کودکان هم سرخورده می شوند.
* سوال دیگر این است که چه میزان آمار بازماندگان از تحصیل که اعلام می شود، دقیق است؟
- یکی از موانع جدی ما در این مورد این است که برخی مواقع خانواده ها مهاجرت می کنند اما جایی این مهاجرت ثبت نمی شود و برای همین در آن منطقه آنها بازمانده از تحصیل محسوب می شوند اما در جای دیگر مشغول تحصیل هستند و جزء آمار مازاد به حساب می آیند. ما مدنظرمان هست با شورای شهر، استانداری و وزارت کشور جلسه بگذاریم و این مشکل را حل کنیم. در دنیا هر وقت مهاجرتی صورت می گیرد افراد دو هفته زمان دارند تا در منطقه جدید و در شهرداری آنجا ثبت نام کنند تا از خدمات شهری در مکان جدید بهره ببرند. ما چنین سیستم کنترل نظارتی نداریم و شرایط اقلیمی و اقتصادی کشور در برخی مناطق آمار مهاجرت را بالا برده است. از نظر امنیتی، اقتصادی و آموزشی این موضوع ثبت مهاجرت بسیار مهم است. حتی از این نظر که ما باید اعتبارات خود را برای دانش آموزانی که مهاجرت می کنند به جای جدید منتقل کنیم هم این موضوع اهمیت دارد.
* وزیر آموزش و پرورش بر حذف رقابت های فردی و جایگزینی رقابت های گروهی تاکید دارند. این موضوع چه میزان اثرات تربیتی دارد و چه میزان ممکن است نتایج عکس تربیتی داشته باشد؟
- ما مجاز نیستیم کودکان را وارد رقابت های فردی از طریق آزمون کنیم. ما باید به کودکان بگوییم انتظار داریم به حد معینی از یادگیری برسند و مدام به او در این باره بازخورد بدهیم. این امر در فرایند یادگیری قابل قبول است. اما نظام آموزشی ما به دانش آموزان یاد می دهد اگر نمره ۱۸ گرفت و بقیه نمره ۱۶ گرفتند پس اوخوب است اما اگر ۴ نفر ۲۰ گرفته باشند و او هم ۲۰ گرفته باشد، از این موضوع ناراحت شود چون نفر اول نیست. همین موضوع زمینه ساز هزار مشکل در بزرگسالی می شود. گویا ما به کودک یاد می دهیم موفقیت خودت به تنهایی کافی نیست بلکه باید دیگران شکست بخورند. در فعالیت های جمعی دقیقا عکس این اتفاق رخ می دهد. از این لحاظ این روش کاملا جنبه تربیتی دارد.
* نظرتان درباره کتاب های درسی دوره ابتدایی چیست؟
- نقد عمده من به کتاب های درسی این است که متن محور است و این برای دوره ابتدایی قابل قبول نیست. در واقع ما می گوییم بچه ها باید از یک نقطه درس را شروع کنند و در یک نقطه تمام کنند. در حالیکه در این دوره ما باید یک چهارچوب داشته باشیم و منابع متعدد یادگیری در اختیار بچه ها بگذاریم که کتاب های درسی یکی از آنهاست. این رویکرد فعلی با رویکردهای نوین آموزشی همخوان نیست. ادبیات، هنر، بازی منابع دیگر یادگیری هستند که باید به آنها توجه کنیم. این نقد کلی من است. البته دوستان در دفتر تالیف زحمات زیادی کشیده اند و تغییراتی در کتاب ها ایجاد کرده اند اما همچنان ملاک ما کتابهاست.
* نکته آخری هست که بخواهید به آن اشاره کنید؟
-میانگین پوشش پیش دبستانی در کشور بیش از ۷۰ درصد است اما این پوشش در تهران ۳۳ درصد است و این اصلا رقم قابل قبولی نیست. متاسفانه شاهد هستیم که در حالیکه قرار بود همه فضاهای مازاد مدارس دولتی برای این منظور استفاده شود در برخی مناطق خلاف این دستورالعمل این فضاهای مازاد را حذف کرده اند و بچه ها مجبور هستند تا برای پیش دبستانی به مراکز غیردولتی بروند. در حالیکه در مدرسه دولتی مثلا یک میلیون و دویست هزار تومان هزینه می دادند و حالا باید ۵ میلیون تومان هزینه بپردازند که برخی از آن صرف نظر می کنند. این خلاف تاکیدات وزیر است. وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده اند خط قرمز ما کاهش نرخ پوشش پیش دبستانی است. ما این موضوع را به طور جدی پیگیری می کنیم.