عاشورا و کربلا آنقدر جاذبه دارد که هر آنچه برای نابودی این قطعه زلال از بهشت، دست و پا میزنند رسوای دو عالم میشوند، هم این دنیا را میبازند و هم در آن دنیا دوزخ را برای خود مهیا میسازند.
عاشورا با خون سید الشهدا (ع) بزم محبت است، میهمانی عشاق است، میدان عشق و عشق بازی است عاشورا.
تا دنیا باقی است واقعه کربلا زنده است و روز واقعه تا قیام قیامت، تا ظهور فرزند منتقم ابا عبدالله الحسین (ع) به گونهای دیگر رقم خواهد خورد، آنگونه که ظالم را گریزی نخواهد بود.
محرم، عاشورا و کربلا شمایلی دیگر به خود گرفته است، هر سال که میگذرد و محرم فرا میرسد، شور و نوای حسین (ع) حزینتر میشود، انگار رنگ و بوی آخرالزمانی گرفته است، میپنداری که شاید این محرم، آخرین محرمی باشد که بدون ظهور و حضور امام زمان، مهدی موعود، فرزند حسین (ع) بر پا میشود.
عاشقان سید الشهداء دعا میکنند که خدایا، بار الهی میشود آیا محرم دیگری فرا برسد و مولایمان، آقایمان، سرور و سالارمان مهدی (عج) قافله سالار کاروان عزای جدش حسین بن علی (ع) باشد؟
در آرزوی چنین روز زیبایی درعزای جد بزرگوارش اباعبدالله الحسین (ع) محرم را سیاه پوش میشویم و عَلَم لبیک یا حسین (ع) را برافراشته نگه میداریم، در اهتزار سربلندی عشق میان باد و باران عاشورا، خیس میشویم از باران رحمت الهی، که اشک آسمان است درفراق حسین (ع).
در غیبت خودمان که زخمه بر دل میزند منتظریم، اما صاحب زمان مولای عشق، آن جان جانان نرفته است که باز گردد، این ماییم که باید برگردیم، باز گردیم به خویشتن خویش، آن منِ واقعی و حقیقی، آن انسانیت فرو رفته در دنیا شقی و آنگاه است که به واقع وجودش را حس خواهیم کرد، بودنش را درک و عشقش را لمس، همچون نسیمی که ز. صبح برخاسته و بر دامن زلف آن یگانه هستی آویخته و چنین صبحی چه مبارک سحری خواهد بود و چه فرخنده شبی.
هر عاشورا و هر کربلایی که با محرم فرا میرسد، نوید نزدیکی آن صبح مبارک را میدهد. دیر هنگام نخواهد بود، اگر دل به دریای ولایت بزنیم و شیدای آن سر خرامان شویم.
آیا توان آن را خواهیم داشت که هل من ناصر ینصرنی مهدی موعود، امام زمان خود را لبیک بگوییم؟. حسین (ع) فریاد میزند آیا کسی هست مرا یاری کند؟ و این فریاد او در هم همه چکاچک شمشیرهای اشقیا بیش از ۱۴۰۰ سال است که همچنان در عالم طنین انداخته و به گوش میرسد، یاری میطلبد.
اباعبدالله تنها مانده است با خدای خود، و همه عزیزانش در خون غلتیدهاند، کسی باقی نمانده جز لشگریان دشمن و این هل من ناصر ینصرنی در گوش تاریخ پیچیده و همچنان با صدای رسا به گوش میرسد، گوش میخواهد برای شنیدن و دل میخواهد برای به دریا زدن.
ما وارث امانت حسین بن علی (ع) هستیم، این امانت را و این میراث گرانبها را باید با خون خود عزیز بداریم؛ و این مسئولیت شیعه بودن ما است. مسئولیتی بس سنگین، اما شیرین که عاقبت به خیری را به کام همه شیعیانش همچون شهد شیرین بهشتی خواهد چشاند. پس شیعه واقعی علوی و حسینی و مهدوی باشیم.