از محرم 61 تا محرم 1440 هجری را اگر پابه پای زمان بیایی، فاصله زیاد است و وقایع در دوردست. ولی اگر با چشم درسگیر که بنگری، فاصله کم است و عبرت بسیار. مثل همه تاریخ. تاریخ است و تکرارهایش. تکرار آدمها و آرمانها و اتفاقاتی که با افکار و رفتارها رقم خورده است. گویی دستی توانا اتفاقات را در زمان تکثیر کرده، یا متنی را بارها و بارها تکرار کرده است. مکانها اگرچه مهماند ولی مهمتر از آن اصل حوادث است که پندآموزند. شیوه قصه گویی و روایت گذشتگان در قرآن نیز بر همین معنا و با این استدلال است. قصههای قرآن، برخلاف قصههای دیگران برای به خواب بردن نیست، برای بیدار کردن فکرها و فطرت هاست و مخاطبش مردم دانا و فهیم و عاقل و سلیم است، که اهل عبرت آموزی و درک حقیقتاند. که فرمود: «لَقَدْ کانَ فی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْباب»1. در قرآن تأکیدی نیست که جزئیات آمار و زمان و مکان گفته شود. مهم عبرت است و به کار بستن آنها و فهمیدن نکتهای که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود: ما أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَأَقَلَّ الاِعْتبَارَ2.
قرآنکه کتاب خدا و نسخه زندگی سعادتمندانه بشری است در کنار حکایات آموزنده، قوانین خلقت و حقایق هستی را نیز رخ نمایانده است تا ما مخاطبانش، بتوانیم با ملاحظه آنان، راه حق را از بیراه ناحق بازشناسیم. خدا که حقیقت محض است، حق را واقعی میداند و غیرحق را بیریشه. سخن و اراده خود را برترین و اراده منکران را پایینترین میداند.3 یکی از آن قوانین هستی، مخاصمه همیشگی بدیها با خوبی هاست که از آغاز خلقت بوده و هر کدام در روزگاری نمادی داشته است. از ابتدا شیطان بود که با اراده خدا درافتاد و تا ابد نماد شرارت ماند. بعدها قابیل با هابیل ناسازگاری کرد و با ستم، او را کشت. فرعون با موسی، نمرود با ابراهیم و... تا نوبت به یزید رسید که در مقابل امامت حسین بن علی بایستد، که این در تاریخ ماند و تا ابد ملاک و معیار شد. یزیدیان و حسینیان. حقیقت کربلای 61 هجری، تقابل تمام بدیها در مقابل تمام خوبی هاست. مقابلهای که بدترین افراد روزگار، بدترین کارها را به بدترین نوع ممکن و برای پستترین اهداف، انجام دادند و درمقابل آنها بهترین انسانهای دوران، با بهترین ویژگیها، بهترین اقدامات را برای بهترین هدفها انجام دادند. و غصه 1379 ساله جوانمردان برای عاشورای حسین و یارانش از اینجا آغاز شد.
حرارتی که از شهادت حسین در دلهای مؤمنین است برای این است که در آن روز نحس، تمام ارزشهای آدمی، سربریده شد و عدل را سر جدا و عدالت را مثله کردند. ممکن است تاریخی که تکرار مکررات است، قتل عام و فجایع و اسارت و جسارتهای بسیار به خود دیده باشد ولی هیچ روزی به عاشورا نمیشود. عزاداری برای حسین در اصل تکریم فضایل است و تقبیح رذایل و نمادی است از همان جنگ همیشگی بدیها با خوبیها. اینکه فرمودند حسین، کشتی وسیع و سریعِ نجات است، به خاطر این است که هرکس او را شناخت و خود را به او رساند و در میان یاران او درآمد و خود را به او سپرد، از توفان بدیها و حوادث روزگار، خود را رهانیده و حتماً مقصدش ساحل امن و آرام نجات و حیات طیبه است. اینکه در مورد حسین فرمودند او چراغ هدایت است به این دلیل است که در ظلمات گمراهی و غبارآلود فتنهها، تنها چراغی که پر نور و همیشگی و جداکننده حق از باطل است، حسین است. اینکه پیغمبر اکرم فرمود حسین از من و من از اویم به این دلیل است که اسلامِ بیمحبت حسین و بینام او، پسته بیمغز است و میان تهی.
یاد حسین باید زنده بماند که اماممان گفت حیات اسلام از محرم و صفر است. این چند سال که آتش به اختیارهایی مثل مرحوم ابوترابی توانستند دعای عرفه را ملی کنند یا دیگرانی، صدای مظلومیت علی اصغر را با همایش جهانی شیرخوارگان به تمام دنیا برسانند و وقتی عزاداران مخلص حسینی، پیادهروی اربعین را با 25 میلیون زائر، به بزرگترین همایش مذهبی جهان تبدیل کردند و وقتی توانستهاند مداحی انقلابی و مطالبهگر، رویشهای بیشمارِ عالمانِ مجاهد و جوان و از همه مهمتر صدای رسای سیدالشهداء را به قلوب خسته جهانیان برسانند، همه اینها برای شیاطین ریز و درشت، صفیر عذاب است و باعث خوف و خطر. اینکه گاهی بهانه میگیرند و گاهی مقابله میکنند و گاهی موازی میسازند و گاهی شایعه میاندازند، همه از واهمهای است که از آماده شدن سپاه حسین در دل آنها افتاده است. وقتی که قاسمِ سپاه حسینیان که گویی نگین سلیمانی دارد، شیطان بزرگ را تشر میزند، دشمن در اندیشه اکبر و عباس میافتد. تولید تروریست داعش و النصره و بوکوحرام و بودا و...، کشتن حجاج ایرانی، تفرقه انداختن بین فارس و عرب و شیعه و سنی و جنگ تمام عیار اقتصادی و... و تولید روزانه و گسترده شایعه از همین سنخ است.
ردِّ خون به ناحق ریخته حسین که تا انتهای تاریخ کشیده شده، چون خون خداست، صراط مستقیم است و همچون قرآن جداکننده حق از باطل و چراغی است که خدا افروخته، گرچه کافران نخواهند و بخواهند آنرا خاموش کنند.4 آنها که انسانها را بنده و در بند امیال خود میخواهند، نمیخواهند صدای رهایی بخش حسین به جانها برسد. صدای حسین، فریاد فطرت پاک انسانهاست، که با جادوی رسانهای شیاطین سرکوب شده است. «هَل مِن ناصرٍ یَنصُرُنی» او فقط صدای کمک خواهی مجاهدی نیست که راه خود را با علم و آگاهی کامل برگزیده است. دعوت ابدی انسانها به راه و رسم آزادی و آزادگی و دعوت به کمک به راه جوانمردی است که مخاطبش تنها مسلمان و شیعه نیست، که خودش فرمود اگر دین ندارید، در دنیاتان آزاده باشید. و این آزادی و آزادگی را یزیدیان تاریخ بر نمیتابند. پیام حسین پیام اصیل پیام آور اسلام است که گفت: آمدیم تا بندگان خدا را از عبادت بندگان به عبادت خدا برسانیم و از تنگنای زندگی دنیا به وسعت آن و از ستم ادیان ساختگی به اصل و عدل اسلام برسانیم و درود بر کسی که از رهنمود تبعیت کرد.5
حسین از حقایق عالَم است و هرکه ادعای محبتش را دارد باید مثل او باشد وگرنه با او بیگانه است. یزید هم متأسفانه از همان واقعیتی است که همیشه در جبهه مقابل صف میکشد و لشکریانش خصوصیاتی دارند که قابل تمیزند. قاعده حسینیان است که کسی چون حسین با کسی چون یزید بیعت نمیکند و ذلت از آنها به دور است. دیندارند و با طهارت و دست و دامن پاک. اهل حلال و حرامند و اهل کار و تلاش. جوانمردند و در گرفتاریها، پناه مسلمانان و دستگیر افتادگان و مستضعفان. و در مقابل؛ هرکس که دست و دامنِ آلوده و حق الناس بر عهدهدارد و اهل احتکار و تقلب و ریا و ریاست طلب است و اهل دروغ و شایعه و فتنهگری و اهل کم کاری و غش و حیلهگری و... نسبتی با حسین و خدای حسین ندارد و باید، با خدای حسین خلوت کند، شاید که بتواند بازگردد. إن شاءالله. گروهی هم به ظاهر این وسطند که نمیدانند چه میگویند. در ایام حج یا محرم به محرم و پیش از پرواز به آنتالیا و تایلند یا قبل از عمل مکرر زیباییشان، فرمایش میکنند که بهتر نبود سفرهها و نذریهای ایام محرم هزینه فقرا میشد!؟ این غفلت زدهها نمیدانند که مردم و فقرا هستند که هزینه این سفرهها را میدهند و غذای خود را با هم، همکاسه میشوند.
راه حسین راه خداست و هرکس مقابل اوست، بیشک دشمن خداست. وقتیکه اطاعت از اولوالامر و امام و رسول، مثل اطاعت از خدا واجب است، پس هرکس که در مقابله با آنها برخیزد، علیه خدا برخاسته است. این سخن پوچ دشمنان داناست که به غفلت برخی دوستان منتشر شده که میگوید «حسین را شیعیان کشتند و حالا برایش عزاداری میکنند» و یا اینکه «حسین را منتظرانش کشتند». کسانی میخواهند دهان ناپاک یزید را تطهیر و شیعه را گنهکار کنند. میخواهند جای جلاد و شهید را عوض کنند. حسین علیهالسلام در مواجهه با لشکر یزیدیان کافر، آنها را «شیعیان آل ابی سفیان» خطاب میکند6 و آنها نیز با اعتراف به ریشه کافر خود، دلیل جنگ با امام را کینه از امیرالمؤمنین علی وکشتار پدرانشان در بدر و حنین7 بیان میکنند، اینها کِی شیعه بودهاند که خود هم نمیدانند؟ آنها که برای امام نامه نوشتند و پیمان شکستند نیز، یا متقدِم از امام بودند و مارق8 و یا متأخر بودند و زاهق9. یا از قماش منتظران پست و مقام و ریاست طلبانی که هوس مال و مقام در حکومت حسین کرده بودند. منتظر امام، لاحق به اوست و مرتد و باطل نیست. منتظر کجا به این معناست؟ دشمن از جان منتظران مهدی چه میخواهد؟
منتظران مهدی میدانند که «مُسلِم» پیشقراول حسین است و وظیفهاش زمینهسازی و آمادهسازی مردم برای انقلاب و حضور امام است. و زمینهسازی برای قیام، با سکون و سکوت در برابر ظلم و ستم نیست. با اصلاح است و مبارزه و میدان داری. منتظر مهدی میداند که تا حضور حسین، «مُسلِم» ولی امر است و امرش مثل امر امام مطاع و بهانه جویی ممنوع. منتظر مهدی میداند که در واقعه کربلا، یزید لشکریانی از ساکتین و سجاده نشینانی داشت که در هنگامه قیام، برای خود فقه بافیدند و هنگامی که حسین در گودال قتلگاه پا به زمین میکشید، چله خودسازی گرفته بودند. نفرین بر ساکتین و قاسطین و مارقین و ناکثین که همه از یک نوعند.
و توای حسین جان؛ حدیث زلف تو امشب شنیدنی است. بیهمگان به سر شود و بیتو به سر نمیشود، امیر بیسرِ ما. چه زیبا گفت برایت آن سخن شیرین، «پیچیده شمیمت همه جا ای تن بیسر/ چون شیشه عطری که درش گم شده باشد». این حقمان است که اماممان باشی ولی حقت نبود که در امتت تنها بمانی. تو زندهای و یاد تو در زندگی ما جاری است و هنوز متحیر توایم مثل آنانکه در آستانه بهشت میایستند و در تو حیرانند و عشق را سیران میکنند و متوجه بهشت و حوری نیستند و تو را مینگرند تا آنکه ملائکه گروه گروه، آنها را به بهشت سوق میدهند و میبرند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- به راستى در سرگذشت آنان، براى خردمندان عبرتى است. سوره یوسف آیه 111
2- عبرتها چه فراوان است و عبرت گیرنده کم. نهجالبلاغه حکمت 297
3- وَ جَعَلَ کَلِمَةَ الَّذینَ کَفَرُوا السُّفْلى وَ کَلِمَهًْ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیا. سوره توبه آیه40
4- مىخواهند نور خدا را با سخنان خود خاموش کنند، ولى خداوند نمىگذارد، تا نور خود را کامل کند، هر چند کافران را خوش نیاید. سوره توبه آیه 32 و سوره صف آیه 8
5- فرستاده اسلام به سوی رستم فرخزاد (فرمانده لشکر ایران) پیام اسلام را چنین بیان کرد.
6- امام حسین علیهالسلام: وَیْحَکُمْ یا شِیعَهًْ آلِ اَبى سُفْیانَ، اِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِیْنٌ وَکُنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ فَکُونُوا اَحْـراراً فِى دُنْیـاکُمْ. بحارالانوار، ج 45، ص 51
7- لشگریان یزید گفتنند ما «نُقاتِلکَ بُغضاً مِنا لِأَبیکَ وَ ما فعل بِأَشیاخِنا یوم بدر و حنین»
8- مرتد و از دین برگشته
9- باطل و بیهوده
محمدهادی صحرایی