کنار خیابان زیر سایه می نشینند و موادشان را مصرف می کنند؛ زن و مرد یا پیر و جوان هم ندارد. هرکدام در گوشه ای از خیابان جلوی چشم مردم در حال استعمال و مصرف هستند. لازم به ذکر است، از زمانی که پارک بزرگ پشت دروازه غار به دست شهرداری تخریب شد، تعداد این کارتن خواب ها کمتر شده و این جمعیت در خیابان هرندی پراکنده شده است.
زن نسبتا جوانی با لباسی کهنه و ژولیده در میان رفیق های معتادش، کنار خیابان در حال استعمال هروئین بود؛ هروئین روی زرورق تمام نشده بود که سیگارش را روشن کرد و دودش را بیرون داد.
دست در جیبش کرد و به یکی از دوستانش که از کلانتری فرار کرده بود و برای کرایه تاکسی به پول احتیاج داشت، هزار تومان قرض داد. به بهانه نهار با او به گپ و گفت نشستم؛ او مادر نازنین، دختری سه ساله است که از سرطان خون رنج می برد و تا یک سال دیگر بیشتر زنده نیست.
دلیل اعتیادش را پرسیدم، در پاسخم گفت: مشکلات زندگی و پس از آن دوست ناباب من را زمین گیر کرد. علت اصلی اعتیادم، شوهر و مادرم بودند. مادر و شوهرم با هم رابطه داشتند و من اطلاعی نداشتم اما وقتی با شوهرم زندگی را شروع کردم، کم کم متوجه این قضیه شدم؛ مادرم من را واسطه ای برای رسیدن به شوهرم قرار داده بود. فشار زیادی به من وارد شد و نتوانستم تحمل کنم. از شوهرم جدا شدم و با آن ها قطع رابطه کردم. در حال حاضر مادر و شوهر سابقم با هم زندگی می کنند.
در مورد خانه و خانواده اش پرسیدم، در جوابم گفت: با پدر و دختر سه ساله ام در پارک میثاق زندگی می کنیم. پلیس اجازه نمی دهد در پارک بمانیم، پدرم سن و سال دار است و به خوابگاه نمی آید. دخترم را در طول روز برای استراحت به خوابگاه می برم ولی پدرم را هم نمیتوانم تمام مدت تنها بگدارم؛ پس شب ها پیش او می خوابیم. پدرم به تریاک اعتیاد دارد و من کمک حال او هستم. تعدادی انسان خَیِّر هم هستند که هزینه ای جمع میکنند و خرجی ماهانه ما را می دهند. بعضی وقت ها هم قمار بازی میکنم و چند هزارتومانی در میاورم.
به او گفتم چرا نازنین را به بهزیستی نمی سپاری؟ اشک از چشمانش سرازیر شد و گفت: نازنین سه سال دارد و از بچگی مبتلا به سرطان خون بود. دکترها دخترم را جواب کردند و می گویند او یک سال دیگر بیشتر زنده نمی ماند. دختر مریضم را از خودم دور نمی کنم.
از او خواستم آرزویی کند؛ با چهره ای خیس از اشک گفت: از خدا می خواهم نجاتم دهد. از این خیابان ها و در به دری ها از این زندگی نجاتم دهد؛ خسته شدم آنقدر که صدایش کردم.
کمی اشک ریخت و سپس پیش دوستان معتادش بازگشت و به مصرف مواد مخدر ادامه داد.
خودروی گشت نیروی انتظامی نیز هر از گاهی آژیر کشان در خیابان پرسه می زد و معتادان را پراکنده می کرد اما دقایقی بعد باز هم سر و کله این معتادان با پایپ و سرنگ و زرورق پیدا می شد.
با یکی از این نیرو های گشتی در مورد گشت زنی هایشان صحبت کردم. او گفت: با گشت زنی ها و پیگیری های ما، تعداد این افراد کمتر شده و پراکنده می شوند و اگر ناجا این اعمال را انجام ندهد، تعداد آن ها افزایش می یابد. با این حال این قبیل اقدامات، فقط پاک کردن صورت مسئله است و حل کننده مشکل نیست. مراکز دولتی باید به طور جد فکری به حال این قضیه بکنند.
حوالی ظهر شده بود که دیدم جمعیتی از معتادان در کنار خودروی تاکسی جمع شده و برای رسیدن به پنجره خودرو تقلا می کنند. نزدیکتر که رفتم، متوجه شدم سرنشینان خودرو در حال توزیع غذا بین معتادان هستند. صندلی های عقب خودرو پر از غذای نذری بود که آقا و خانم کهنسالی زحمت توزیع آن ها را به عهده داشتند. درباره چگونگی فعالیتشان سوال کردم. سرنشین خانم در حالی که غذا ها را از پنجره خودرو به دست معتادان می رساند، گفت: حدود 5 سال است که این کار انجام می گیرد و در دو ماه اخیر، هر روز توزیع غذا انجام شده است. این کمک ها از سوی یک شخص حامی انجام می شود و ما واسطه ای هستیم برای رساندن این کمک ها به دست نیازمندانش، البته این کمک ها فقط برای معتادان دروازه غار نیست و به افراد دیگر در مکان های مختلف غذا رسانی می شود.
مرد همراه او که پشت فرمان نشسته بود در مورد این مکان ها گفت: چندین مرکز بهزیستی و کارتن خواب های چند منطقه مختلف تحت پوشش ما هستند؛ همچنین در خانه های کپری پشت بیمارستان هفت تیر در شهر ری کارتن خواب های زیادی با شرایط بحرانی وجود دارند که به آن ها هم غذا می دهیم و به طور جد نیاز به توجه و کمک دارند. باید فکر اساسی به حال این افراد کرد، چراکه روز به روز به تعداد این ها اضافه شده و با این حال تدابیری از سوی دولت دیده نمی شود. باید شرایطی را فراهم کرد که بعد از ترک دسترسی به مواد مخدر برای آن ها امکان پذیر نباشد.
همه معتادان خیابانی قابلیت درمان ندارند
برای دریافت اطلاعات کامل تر و راه حل های این مشکل، با سعید صفاتیان، رییس کارگروه کاهش تقاضای اعتیاد کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفتگویی کردم. وی با اشاره به وجود الگوهای متفاوت برای برخورد با معتادان خیابانی در دنیا گفت: روش ها و تئوری های مختلفی در این زمینه وجود دارد، اما تئوری مطرحی که اکثر کارشناسان آن را قبول دارند، بر پایه این است که همه معتادان خیابانی قابلیت درمان ندارند. این تئوری حدود بیست سال پیش مطرح شد و پس از آن برنامه ای به نام «کاهش آسیب» در این خصوص راه اندازی شد.
وی درباره راهکارهای این برنامه گفت: برنامه«کاهش آسیب» با این نگاه که نمی توان به دنبال درمان قطعی و صرف بعضی معتادان رفت، وارد عمل شد. در این برنامه باید آسیب هایی که این افراد به خود و جامعه وارد می کنند را کم کنیم. آسیب هایی نظیر آسیب های اجتماعی، فردی، اقتصادی، جسمی و روانی که باید به حداقل ممکن برسند.
در برنامه «کاهش آسیب» برای معتادان خیابانی ای که انگیزه و شرایط لازم برای درمان ندارند، زیر مجموعه هایی تحت عنوان برنامه درمانی «نگه دارنده با متادون» و «مراکز کاهش آسیب» وجود دارد که تعدادشان به حدود 600 مرکز در کشور می رسد. در این مراکز علاوه بر اینکه به ارائه متادون، سرنگ و لوازم بهداشتی هم توزیع می شود.
صفاتیان با اشاره به ضرورت توجه به مسئله اعتیاد تزریقی گفت: تعداد زیادی از این معتادان، تزریقی هستند حال اگر در جمع این تزریقی ها یک نفر ایدز داشته باشد، بقیه افرادی که از سرنگ او استفاده کردند هم بیمار می شوند و طبیعتا معتادی که ایدز ندارد بهتر از معتاد دچار ایدز است. پس این مراکز برای این دسته از معتادان، سرنگ تمیز و لوازم بهداشتی فراهم می کند تا از آسیب بیشتر جلوگیری کند.
وی افزود: همچنین برای معتادانی که به این مراکز مراجعه نمی کنند و از این سیستم دوری می کنند، برنامه دیگری به نام «افزایش دسترسی» وجود دارد که در آن سیستم به دنبال معتاد میر ود؛ یعنی سیستم های بهداشتی، مددکار و روانشناسی مکان های این افراد را شناسایی کرده و لوازم بهداشتی و از این قبیل کمک ها در اختیارشان قرار می دهند. این برنامه ها در راستای یک سیستم بهداشتی است و بعضا خَیِّرین به صورت داوطلبانه این کار را انجام می دهد.
وی درمورد این گروه از معتادان گفت: این دسته از معتادان، اعتیاد را به راحتی کنار نمی گذارند. این تعداد محدود، انگیزه ای برای ترک اعتیاد ندارند و نمی خواهند اعتیاد را کنار بگذارند؛ پس برای بهبود وضعیت آن ها یا باید به زور متوسل شد که معمولا سوژه به شرایط سابقش برمی گردد یا باید از برنامه کاهش آسیب استفاده نمود.
وی ادامه داد: من به همراه دوستانی در وزارت بهداشت و سازمان بهزیستی، برنامه ای در راستای سفر مطالعاتی به کشور های سوئیس، ایتالیا و آلمان گذاشتیم و از آن جا اطلاعات کافی را به دست آوردیم و در سال 81 این برنامه را در کشو پیاده سازی کردیم. ابتدا مقاومت های زیادی در مقابل این برنامه شد ولی در نهایت این برنامه پذیرفته و اجرا شد. باید قبول کرد که درصدی از معتادان، درمان پذیر نیستند چراکه تمایلی برای درمان ندارند. برای این افراد بهترین کمک این است که فقط به امید کاهش آسیب تحت پوشش قرار بگیرند؛ یعنی با در اختیار گذاشتن سرنگ بهداشتی، لباس گرم و از این قبیل خدمات از آسیب های دیگری مانند ایدز، بیماری های عفونی، دزدی و ... پیشگیری می شود. در هلند و برخی کشورهای اروپایی برنامه قابل توجهی به نام اتاق امن تزریق وجود دارد تا از مصرف مواد مخدر ناخالص که بیماری های پوستی و عفونی هزینه برداری به دنبال دارد، جلوگیری کند و از عوارض و هزینه های بیشتر بکاهد. معتادی که در نهایت قرار است موادش را مصرف کند و بهبود پذیر نیست، چه بهتر که در مکان امن تری با وسایل بهداشتی و مواد با کیفیت تری مصرف کند.
این کارشناس ادامه داد: این برنامه ها از موفق ترین الگوهایی هستند که نه فقط ایران بلکه خیلی از کشورها و سیاست گذار ها آن را پذیرفته اند. سازمان ملل نیز این برنامه را به عنوان برنامه ای قوی در این زمینه پذیرفته اند؛ همچنین در قاره آسیا، ایران کشور پیشرو این زمینه در سال 81 بود و در حال حاضر هم تعداد افرادی که در مراکز ما تحت پوشش هستند، مثال زدنی است.
وی افزود: مشکلات اقتصادی موجود در کشور تاثیرات اجتماعی هم دارد؛ یکی از این تاثیرات اجتماعی بالا رفتن تعداد معتادان خیابانی است و به طبع تعداد معتادان خیابانی با شرایط حاد هم زیاد خواهد شد و به نظر من بهترین اقدامی که میتوان انجام داد، اجرای برنامه های کاهش آسیب است. در این مراکز با هدایت و کنترل اعتیاد در این افراد میتوان از حجم مواد مصرفی آن ها کاست و نوع اعتیادشان را به مرور تغیر داد و سبک تر کرد؛ این روند با ورود سیستم مشاوره روانی میتواند تا ترک کامل معتاد ادامه یابد.
وی با اشاره به گزارشات سازمان بهداشت جهانی گفت: اگر برنامه های کاهش آسیب عملی نمی شد، بحث ایدز خیلی وخیم تر از امروز بود. برنامه های کاهش آسیب در ایران توانست بیماری ایدز در معتادان تزریقی را کاهش دهد. کشور های اروپای شرقی همزمان با ما این برنامه ها را شروع کردند ولی متاسفانه با شکست مواجه شدند.
صفاتیان با بیان اینکه این برنامه نسبت به سال های قبل ضعیفتر شده افزود: متاسفانه این برنامه ها به نسبت سال های قبل جایگاه سابق خود را ندارند؛ به دلیل نگاه مدیران و مسائل اقتصادی برنامه درحال تضعیف است. به عنوان نمونه، چند روز پیش بود که مدیر دو مرکز کاهش آسیب در تهران به من زنگ زد و گفت مراکز را تعطیل کردم چون هزینه های آن را نمیتوانم فراهم کنم. هزینه هایی که دولت به این کار اختصاص می دهد مقدار کمی است و این هزینه ها باید افزایش یابند.
وی در پایان گفت: اگر به برنامه «کاهش آسیب» توجه نکنیم، احتمال افزایش معتادان تزریقی و بروز عوارض ناشی از اعتیاد تزریقی مثل بیماری ایدز، هپاتیت و از این قبیل مشکلات، وجود دارد. ارقام نشان میدهند که هزینه پیشگیری به مراتب از هزینه درمان سبک تر است.