محسن کیایی در دومین قسمت از برنامه من و شما در فصل سوم میهمان آرش ظلی پور؛ مجری این برنامه بود. کیایی بعد از صحبت کردن درباره دوران کودکی اش از علاقه شدیدش به تلویزیون در آن دوران گفت.
ظلی پور از کیایی پرسید که چرا با وجود این علاقه چند سالی است در تلویزیون کار نمی کند. کیایی در پاسخ از یک همکاری جدید خبر داد و گفت: به تازگی یک فیلمنامه برای شبکه یک در سى قسمت نوشتم که کمدى است و احمد زالى هم تهیه کننده آن است. هنوز مشخص نیست که در آن بازی می کنم یا نه؟
ظلی پور با تاکید براینکه می توان با ایده‌های خوب برنامه‌های خوب ساخت، نظر کیایی را درباره اجرای همبازی اش در ساخت ایران پرسید. کیایی درباره «برنده باش» عنوان کرد: من مسابقه برنده باش را ندیدم؛ فقط بخش‌هایی از آن را در فضای مجازی دیدم و تا وقتی نتوانم کامل قسمتی را ببینم نمی توانم درباره اجرای گلزار نظر بدهم. رضا گلزار یک ایده آل‌هایی دارد که برای رسیدن به آن تلاش کرده و به خیلی از آن‌ها هم رسیده است. او مستحق جایگاهی که الان در آن است، هست! به نظر من آدم خوب و رفیق خوب و با معرفت و بسیار دوست داشتنی است.
محسن کیایی برنامه «تب تاب» را اجرا نمی کند
وی در پاسخ به سوال ظلی پور مبنی براینکه بالاخره اجرای برنامه «تب تاب» را برعهده می گیرد یا نه، گفت: نمی دانم چرا در هفته چند پیشنهاد برای اجرا دارم؟ معمولا همه پیشنهادات اجرا را رد می کنم؛ اما درباره تب و تاب باید بگویم که هم عباس اختری از جمله کسانی است که سال‌ها کار کرده و هم مریم جلالی را خوب می شناسم. برای همین صحبت‌هایی باهم کردیم، اما من دغدغه اجرا ندارم و باید اعلام کنم که خیر من برنامه «تب تاب» را اجرا نخواهم کرد.
برای ازدواج به میزان طرفدارانم فکر نمی کردم
کیایی که در سن ۲۱ سالگی ازدواج کرده است، درباره این تصمیم گفت: من هرتصمیمی که فکر کنم درست است را عملی می کنم. در دوران جوانی فکر می کردم ازدواج درست است و برای همین در سن پایین ازدواج کردم و اصلا به اینکه طرفدارانم کم می‌شوند فکر نکردم و برایم مسئله مهمی نبود.
من حق کسی را نخوردم که برادرم کارگردان است
او در بخش دیگری از صحبت هایش درباره بازیگر شدنش عنوان کرد: یک چیزی را برای اولین بار می گویم؛ خیلی‌ها فکر می کنند من به خاطر اینکه برادرم کارگردان است، بازیگر شدم و هیچ تخصصی در این زمینه نداشتم و حق همه را خوردم. نمی دانند که من از سال ۷۷ تئاتر کار می کنم و ۱۱ جایزه در تئاتر داشتم که در حوزه‌های مختلف کارگردانی، بازیگری و متن دریافت کردم. درس این رشته را خواندم، کلاس‌های بازیگری و ورک شاپ‌های مختلف رفتم و با گروه‌های تئاتری خوب از جمله گروه محمد رحمانیان کار کردم تا اینکه بالاخره توانستم با این تجربیات جلوی دوربین بروم؛ یعنی اگر مصطفی هم کارگردان نبود، من تمام تلاشم را می کردم تا یک روزی به چیزی که می خواهم برسم.
گران نیستم، به اندازه پول می گیرم
بازیگر لانه زنبور درباره شائبه اینکه بازیگری گران محسوب می شود، بیان کرد: من گران نیستم؛ به اندازه نقشی که میخواهم بازی کنم پول می گیرم. ما کارمان خیلی سخت است، اما آدم‌ها از بیرون نگاه می کنند و فکر می کنند خیلی کار ساده‌ای است. درحالی که به شدت استرس دارد.
او به مصدومیت زانوی پایش در جوانی اشاره کرد و گفت: من دوست داشتم هم بازیگر باشم و هم فوتبالیست و با خنده اضافه کرد: رویای من پژمان جمشیدی بود!
برای بازی در ماجرای نیمروز ۱ پیشنهاد داشتم
ظلی پور از محسن کیایی صراحتا پرسید که آیا صحت دارد که از بازی در فیلم ماجرای نیمروز ۲ انصراف داده و بعد دوباره به گروه برگشته است؟ کیایی با رد این موضوع عنوان کرد: من انصراف ندادم جالب است بدانید که من برای بازی در ماجرای نیمروز ۱ هم پیشنهاد داشتم؛ اما چون سر یک کار دیگر بودم نمیتوانستم بروم. برای ماجرای نیمروز ۲ که پیشنهاد شد، خیلی خوشحال شدم و البته خوشحال‌تر شدم که در ماجرای نیمروز ۱ بازی نکردم، چون آن نقش در قسمت یک با این نقشی که الان پیشنهاد شده متفاوت است.
ماجرا‌های شباهت با محمد علیزاده
در بخش دیگر مجری من و شما از شباهت این بازیگر با محمد علیزاده، خواننده گفت که کیایی با تایید این نظر اظهار داشت: من و محمد سال‌ها پیش با هم تئاتر کار کردیم و او آن زمان‌ها میخواست خواننده شود و من هم بازیگر. ما هردو کرجی هستیم و از سال‌ها پیش با هم رفیق بودیم و خیلی‌ها در این سال‌ها مرا با او اشتباه میگیرند.
سیرابی خوردن در قبال لو ندادن دستمزد
در بخش پایانی برنامه برای اولین بار در تلویزیون مسابقه جرات - حقیقت با نام «توفیق اجباری» اجرایی شد و محسن کیایی در پاسخ به یکی از سؤال‌ها که از صدا و سبک کدام خواننده بدش می‌آید، نام «علیشمس» را برد و گفت: کلی از آهنگ‌ها را خراب کرده و اصلا در سلیقه من نیست و نمی دانم چرا اصلا این آدم میخواند و قطعه‌ها را خراب می کند.
وی که حاضر نشد، دستمزدش را اعلام کند در مقابل راضی به خوردن یکی از غذا‌هایی که از آن متنفر است یعنی «سیرابی» شد. همچنین در برابر پاسخ ندادن به یک سوال دیگر با تیم من و شما قرار گذاشت تا به یک آسایشگاه سالمندان سر بزند.
