حج سفری است معنوی و فریضهای است الهی که طبق فرمان خداوند برای کسی که استطاعت دارد واجب است حداقل یکبار به این سفر رفته و مناسک آن را انجام دهد.
این درحالی است که گاهی برخی از خواص جامعه در فضای مجازی به بیان برخی شبهات مبنی بر عدم وجوب حج باتوجه به شرایط اقتصادی کنونی اشاره میکنند و با بیان این نکته که «بهتر است به جای رفتن به این سفر پولمان را خرج فقرا کنیم» به توجیه این مطلب میپردازند و یا اینکه چرا ما باید به حج برویم در صورتی که مکه در دست مشرکان ظالم است و پولمان به جیب آنها میرود.
در جواب این سؤال مبنی بر حاکمیت ظالم در عربستان باید گفت: در زمان پیامبر(ص) نیز وقتی رسول خدا یا طرفداران ایشان میخواستند به حج بروند و محرم شوند مکه در دست مشرکان بود. اما سفر حج تحریم یا لغو نشد.
فلسفه حج تصویری از قیامت است، در زمان حج باید انسان سادهزیستی را مراعات کند و در زمان احرام دیگر فقر و ثروت، زیبایی و زشتی، تأهل و تجرد، خاص یا عام و... معنایی ندارد زیرا همه یک نوع لباس میپوشند و همه یکسان هستند در آنها فرقی ندارد که چه کسی رئیس و چه کسی کارگر است و همه یک دستورالعمل را اجرا میکند.
همچنین در بیان این شبهات باید به چند موضوع دیگر هم توجه داشت
سفر حج مقدماتی دارد و یکی از این مقدمات پرداخت وجوهات کامل و رفع شبهات احتمالی مال با پرداخت خمس است و نباید فراموش کرد که این مبالغ هم برای مستضعفان و در راه اعتلای دین هزینه میشود. همچنین قربانی از دیگر واجبات حج است که این قربانیها هم بین فقرا توزیع خواهد شد.
بسیار جالب است که در روایات مختلف یکی از فوائد مهم فریضه حج، رفع گرفتاری و فقر از جامعه و همچنین توانگری افراد معرفی شده که از جمله این روایات، دو روایت زیبا و شنیدنی از امام صادق علیه السلام است که میفرماید:
«ندیدهام که چیزی همانند مداومت بر زیارت این خانه چنان سریع توانگری بیاورد و فقر بزداید»(امالی طوسی/694/1478) همچنین امام صادق علیهالسلام در پاسخ به عمار که عرض کرد من خودم را آماده کردهام که هرساله به حج بروم یا مردی از افراد خانوادهام را با هزینه خود به حج بفرستم، فرمودند: آیا بر این کار مصمم هستی؟ عرض کردم آری، فرمود اگر چنین است یقین داشته باش که ثروتت زیاد خواهد شد و تو را نوید توانگری میدهم»(ثواب الاعمال/70/40)
پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله به على علیهالسلام فرمود: «تارک الحج و هو مستطیع کافر» هر توانمندى که حج را انکار و ترک کند، کافر است و کسى که امروز و فردا کند تا بمیرد، گویا یهودى و نصرانى از دنیا رفته است.(من لایحضره الفقیه، ج4، ص368) و (کافى، ج4، ص 265)
همچنین امیرالمؤمنین علی(ع) در وصیت خود به امام حسن(ع) میفرمایند: الله الله فی بیت ربکم لا تخلوه ما بقیتم فانه ان ترک لم تناظروا. خدا را! درباره خانه پروردگارتان در نظر داشته باشید تا هستید، آن را خالی نگذارید. زیرا اگر حج متروک شود نظر رحمت خدا از شما قطع خواهد شد. (اصول کافى، ج 7، ص 51؛) (نهج البلاغه، نامه 47)
سؤال دیگری که باید از مطرحکنندگان این شبهه که «پول حج را به فقرا بدهید» پرسید این است که چطور میتوان باور کرد کسی که برای سفر حج وجوهات پرداخت میکند و با دادن خمس شبهات احتمالی مالش را برطرف میکند و خود را برای این سفر مستطیع میداند به فکر فقرا نباشد؟ چطور میتوان پذیرفت مسلمانی تکلیف اموالش را روشن کند، از دوستان و اقوام حلالیت بطلبد و درواقع به نوعی برای مرگ خود را آماده کند و پا به سرزمینی بگذارد که او را به یاد محشر و قیامت میاندازد، اما با دستگیری از نیازمندان برای آخرت خود زاد و توشه برندارد. اصلاً چنین فردی چرا باید به سفر حج با سختیها و مشقتهای فراوان برود؟
فراموش نکنیم براساس آمار رسمی تنها در یکسال یعنی در سال ۲۰۱۱، یک میلیون و 500 هزار ایرانی به ترکیه سفر کردهاند و براساس این آمار ایران رتبه چهارم ورود گردشگر به ترکیه را داراست که درآمد حاصل از حضور گردشگران ایرانی برای ترکیه در سال 2011 رقمی معادل یک میلیارد دلار اعلام شده است.
حال سؤال اصلی این است که چرا هیچ فرد و یا گروهی خواستار تعطیلی این سفرها و صرف هزینههای کلان آن برای رفع محرومیت از جامعه نمیشود؟
از بیان این نکات که بگذریم موضوع حج دستور صریح خداوند است که آن را برای افراد مستطیع واجب کرده که در ادامه به شرح آن براساس آیه ۹۷ سوره مبارکه آلعمران میپردازیم.
متن آیه
فِیهِ ءَایَتٌ بَیِّنَتٌ مَّقَامُ إِبْرَ هِیمَ وَمَنْ دَخَلَهُ کَانَ ءَامِناً وَلِلَّهِ عَلَى الْنَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِّىٌ عَنِ الْعَلَمِینَ(۹۷)
ترجمه
در آن (خانه) نشانههاى روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است و هر کس به آن درآید در امان است و براى خدا بر عهده مردم است که قصد حج آن خانه را کنند، هرکه توانایى این راه را دارد. و هر کس کفر ورزد (و به حج نرود، بداند که) همانا خداوند از همه جهانیان بىنیاز است.(۹۷)
نکات
مکّه و کعبه، نمایشگاهى از قدرت و نشانههاى الهى و تاریخ آن مملوّ از خاطرات و سرگذشتهای است که توجّه به آنها درسآموز و عبرتانگیز است. در ساختن آن ابراهیم علیهالسلام بنّایى، و اسماعیل علیهالسلام کارگرى مىکردند. سپاهیان فیلسوار ابرهه که به قصد ویرانى آن آمدهاند، به قدرت الهى توسط پرندگان ابابیل نابود شدهاند. دیوار آن به هنگام تولّد علىّ علیه السلام براى مادرش شکافته مىشود تا در داخل آن نوزادى متولد شود که در آیندهاى نه چندان دور بتهاى داخل آن را فرو ریزد. بلال، برده سیاهپوست حبشى در برابر چشمان حیرتزده اشراف مکّه بر بالاى آن اذان مىگوید و روزى نیز مىرسد که آخرین حجّت الهى به دیوار آن تکیه زده و نداى نجات انسانها را سر مىدهد و عالم را به اسلام دعوت مىکند.
مکّه، شهر أمن الهى است که هر کس در آن وارد شود، در امان است. حتّى اگر جنایتکار وارد مسجدالحرام شود، نمىتوان متعرّض او شد، تنها مىتوان او را در مضیقه قرار داد تا خود مجبور به خارج شدن شود.(کافى، ج4، ص 226)
در کنار کعبه، مقام ابراهیم است. به گفته روایات، مقام ابراهیم سنگى است که به هنگام ساختن کعبه و بالا بردن دیوارهاى آن، زیر پاى ابراهیم علیه السلام قرار داشت و اثر پاى آن حضرت بر روى آن مانده است. بقاى این سنگ و اثر پا روى آن، از قرنها پیش از عیسى و موسى علیهما السلام با آن همه تغییر و تحوّلى که در کعبه و اطراف آن در اثر حملهها، سیلها وخرابىها بوجود آمده، خود نشانهاى از قدرت الهى است.
استطاعت مالى براى حج لازم نیست از خود انسان باشد، بلکه اگر کسى دیگرى را میهمان کند، یا هزینه حجّ او را بپردازد، او مستطیع شده و حج بر او واجب است.(کافى، ج4، ص 266)
شخصى از امام صادق علیه السلام درباره «مَن دخله کان آمنا» سؤال کرد: حضرت فرمودند: کسى که این خانه را قصد کند و بداند که این همان خانهاى است که خداوند رفتن به آنرا فرمان داده، و اهلبیت علیهمالسلام را نیز آنگونه که باید بشناسد او در دنیا و آخرت در امان خواهد بود.(کافى، ج4، ص540)
پیامها
در خانه خدا، نشانههاى روشن بسیار است. نشانههاى قداست و معنویّت، خاطرات انبیا از آدم تا خاتم، مطاف بودن براى انبیا و قبلهگاه براى همه نمازگزاران. «فیه آیات بیّنات»
ابراهیم علیهالسلام مقامى دارد که جاى پاى او، به مکّه ارزش داده است. «مقام ابراهیم»
برخلاف تفکّر وهابیّت، اگر جماد در جوار اولیاى خدا قرار گیرد، قداست مىیابد. «مقام ابراهیم»
از امتیازات اسلام آن است که یک منطقه از زمین را منطقه امن قرار داده، تا ضعیف و قوى در کنار یکدیگر مجتمع شوند. «مَن دخله کان آمنا»
واجبات، یک نوع تعهّد الهى برگردن انسان است. «وللّه علىالنّاس حِجّالبیت»
حج، باید خالصانه و تنها براى خدا باشد. «للّه على النّاس حِجّ البیت»
تکلیف و وظیفه، به مقدار توان است. توان فرد از نظر مالى و بدنى، و فراهم بودن شرایط بیرونى. «من استطاع الیه سبیلاً»
استطاعت شرط حج است. (کافى، ج4، ص 267) «من استطاع الیه سبیلاً»
انکار حج و ترک آن، سبب کفر است. «و من کفر»
فایده انجام دستورات الهى، به خود انسان برمىگردد و گرنه خداوند نیازى به اعمال ما ندارد. «فان اللّه غنىّ عن العالمین»
خداوند دعوت مىکند، ولى منّت نمىکشد. «وللّه على النّاس حِجّ البیت... و من کفر فانّ اللّه غنىّ عنالعالمین»