یکی از دوره هایی که به کرات در تاریخ سرمایه داری طماع تکرار شده، در فرانسه قرون هفدهم و هجدهم به وقوع پیوست. پوشاک ارزان تهیه شده از کتان، تولیدکنندگان ثروتمند البسه پشمی، پنبه ای و ابریشمی را تهدید می کرد، برای همین آنها دولت را ترغیب کردند تا حکم به ممنوعیت کتان کند. ماموران دولت به سرعت دست به کار شدند و با جاسوسی در خانه ها و کالسکه ها، درباره هر کسی که جرات به خرج می داد و پارچه جدید را بر تن می کرد، گزارش می دادند. هزاران متخلف از این ممنوعیت دستگیر و روانه زندان شدند یا به عنوان خدمه برده به کشتی ها فرستاده شدند که در واقع به معنای محکومیت به مرگ بود.
در بریتانیا همین تولید کنندگان تقاضای مشابهی را از شاه کردند، اما تقاضای آنها رد شد. نتیجه مستقیم این کار این بود که بریتانیا انقلاب صنعتی خود را با تولید پارچه کتانی ارزان برای جهان به پیش برد و اندک اندک ثروتمند شد، در حالی که فرانسه از نظر اقتصادی در جا زد.
اگر فرانسه کتان را ممنوع نکرده بود، از نظر اقتصادی از بریتانیا عقب نمی ماند و ناپلئون احتمالا پول کافی برای تشکیل یک ناوگان بزرگ و حمله موفقیت آمیز به بریتانیا را به دست می آورد. تاریخ اروپا و جهان به کلی جور دیگری نوشته می شد.
شناسایی و استهزای کارهای بیهوده سرمایه داری در گذشته آسان است، اما انگشت گذاشتن بر آن در زمان حال همیشه ساده نیست. برای مثال ما درحال تکرار داستان کتان در صنعت داروسازی آمریکای معاصر هستیم.
هر چه می گذرد بیشتر معلوم می شود که تغییرات غذایی، مواد غذایی مصرفی و شیوه زندگی، قوی ترین داروها هستند اما این واقعیت برای شرکت های داروسازی، سرطان شناسان و جراحان تهدید به شمار می رود.
این ادعایی غیرقانونی است که هر ماده ای حتی مواد غذایی که توسط سازمان غذا و دارو تایید نمی شود می تواند یک بیماری را درمان، کنترل یا حتی پیشگیری کند اما تایید داروها مستلزم صرف چندین میلیارد دلار است، به همین دلیل گذشته از استثناهایی معدود، فقط مولکول های طبیعی جدیدی که همان داروهای دارای حق امتیاز باشد، می توانند مورد تایید قرار گیرند. یک تولید کننده مواد غذایی یا مکمل ها که از این قانون تخطی می کند، در معرض تهدید جریمه های سنگین و دوره های زندان طولانی قرار می گیرد.
در سال های اخیر هم تولیدکنندگان گردو و هم گیلاس از سوی سازمان غذا و دارو چنین تهدیدی شده اند، چون جرات به خرج داده و در تحقیقی دانشگاهی سهیم شده اند که محصول آنها دارای مزایای سلامتی خاصی است.
این مسئله تنها منحصر به دولت فدرال نمی شود. دولت های ایالتی نیز با صاحبان منافع تثبیت شده متحد شده اند. برای مثال درمان سرطان با استفاده از هر چیزی جز داروها و پرتودرمانی یا جراحی در کالیفرنیا ممنوع است. دولت فدرال از شرکت های دارویی که واکسن های فارغ از هر گونه الزام قانونی را برای آسیب زدن به کودکان تولید می کنند حمایت می کند، اما کالیفرنیا این را نیز الزامی می کند که هر مدرسه دولتی یا خصوصی مربوط به کودکان باید دارای یک جدول زمانی کامل واکسیناسیون باشد. حتی لایحه ای وجود دارد که آزادی بیان رادرحوزه اظهار نظر درباره داروها سرکوب می کند. تعجبی ندارد که شرکت های دارویی به واکسن ها به عنوان یکی از قطعی ترین فرصت های سودآوری نگاه می کنند.
همچون تولیدکننگان پارچه کتانی در قرون گذشته، چیزی که باید آن را داروی طبیعی نامید، می تواند یک صنعت جدید و بسیار رشدپذیر آمریکایی باشد. منافع مصرف کننده دراین حوزه چنان زیاد است که این صنعت با وجود محدودیت های قانونی که بر سر راه آن وجود دارد، ولو به کندی رشد کرده است. اما سایر کشورها نسبت به این صنعت توجهی ندارند یا اندک توجهی به خرج می دهند، به این دلیل که دولت هایشان حتی بهتر از ما از سوی بروکرات های متحد با صاحبان منافع خاص حوزه پرشکی کنترل می شوند.
در عین حال به دلیل وجود موانع قانونی، آموزش جامعه همچنان بسیار دشوار است. حتی پزشک کاخ سفید پرزیدنت ترامپ نمی داند که عدد20 برای یک تست ویتامین دی به شدت ناسالم است. او گزارش کرده که رئیس جمهور در تمام تست هایش نمره قبولی آورده است. کسی که در پزشکی طبیعی آموزش دیده، می توانست نظر او را اصلاح کند، اما در این صورت قطعا آماج بورد پزشکی ایالت خودش قرار می گرفت.