نیویورک تایمز در مطلبی نوشت: در حالی مکزیکی ها پای صندوق های رای می روند که از لحاظ سیاسی در یک موضوع متحد هستند: تحقیر کامل دونالد ترامپ. پس چرا آنها به نظر می رسد که تمایل دارند نوع چپ گرای او را برای کشورشان برگزینند؟
سوال بزرگتری در مورد پیروزی مورد انتظار «آندرس مانوئل لوپز آبرادور» معروف به «آمیلو» - فرد پوپولیستی که برای سومین بار در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کاندیداتوری می کند، وجود دارد. شهردار سابق مکزیکو سیتی در سال 2006 به رویای خود برای انتخاب به عنوان رئیس جمهور دست نیافت و در سال 2012 نیز در این آزمون رد شد. در حال حاضر با توجه به نظرسنجی بلومبرگ، به نظر می رسد او بیش از 50 درصد آراء را به دست بیاورد.
چه چیزی در زمان کنونی تغییر کرده است؟ مکزیکی ها از جهنمی که با توجه به پارتی بازی، کم کاری و فساد در آن گرفتار شده اند، به تنگ آمده اند. این مسئله باید برای آمریکایی ها آشنا باشد - البته اگر نخواهیم به ایتالیایی ها، انگلیسی ها و کسانی که در هر کشور دیگری که به همین دلیل به سمت پوپولیسم رو آورده اند، اشاره کنیم. در مورد مکزیک، این مسئله عمدتا درست است.
«انریکه پنا نیتو» رئیس جمهور قبلی با وعده به کاهش نرخ جرائم به نصف، به قدرت رسید. در عوض، مکزیک در سال گذشته با بیش از 25 هزار مورد قتل مواجه شد. او قول داد که به فساد پایان دهد. دولت او مظنون به جاسوسی علیه بازجویان ضد جرم است، و همسرش گرفتار پرونده خرید یک عمارت 7 میلیون دلاری از یک پیمانکار دولتی است. او قول داد که رشد اقتصادی به سالانه 6 درصد برسد اما این رقم به سختی به بالای 3 درصد رسید. متوسط دستمزد در این کشور در طول دوره «رکود بزرگ» 1000 دلار کاهش یافته و از آن زمان به بعد بهبود نیافته است.
همه اینها در حالی است که رئیس جمهور آمریکا مکزیکی ها را «قاتل و تجاوزگر» نامیده و همچنین به طور ضمنی اعلام کرده است که برایش اهمیتی ندارد که سیاست هایش به آنها آسیب بزند. اگر آمیلو برنده شود، ترامپ سزاوار او خواهد بود.
با این حال، برای مکزیکی ها این مسئله خیلی مهم نیست. محبوبیت آمیلو بر این اعتقاد است که او به فساد پایان خواهد داد، جرم و جنایت را کاهش خواهد داد و برای مردم سود خواهد داشت. دقیقا چطور؟ همانطور که ترامپ در سال 2016 در کنوانسیون جمهوریخواهان اعلام کرد که او تنها می تواند یک سیستم شکسته را تعمیر کند، به نظر می رسد آمیلو پایگاه خود را متقاعد کرده است که او می تواند همه کار انجام دهد. او با این جمله: «همه چیزهایی که من می گویم انجام خواهد شد»، متعهد می شود که دولتش صادقانه و عادلانه کار خواهد کرد.
استفاده از اعلامیه ها و بیانیه های جذاب، در همه انتخابات ها کاربرد دارد.
ترامپ وعده داده است که دیوارهای مرزی بسازد، در جنگ های تجاری پیروز شود، ما را از تروریسم بیرون بکشد و به «اوباما کر» پایان دهد. هواداران مشتاق او معتقدند که این اتفاق می افتد، زیرا آنها از چک و ترازنامه خسته شده اند.
به همین ترتیب، آمیلو قول می دهد که در یک دوره شش ساله ریاست جمهوری، نابرابری های اجتماعی را که به مدت 500 سال تکمیل شده است، رفع کند. او در مصاحبه ای با نیویورکر، خود را با «بنیتو جوارز» «آبراهام لینکلنِ مکزیک» مقایسه می کند. ایده بهبودی مداوم و تدریجی برای او نیست. در خشم فعلی مکزیک، به نظر می رسد او چنین فرصتی را پیدا کرده است.
برخی از منتقدان آمیلو شک دارند که او در این مبارزات سیاست های خود را تعدیل کند، صدای خود را تغییر دهد، به اجتماع کسب و کار بپیوندد و آن گونه که وعده داده با ایالات متحده کار کند.
اما معلوم نیست که آیا او با سخنرانی نرمتر تلاش می کند تا ترس را (که به شدت در شکست های پیشین او تأثیر گذار بود) از بین ببرد، و اینکه او یک هوگو چاوز مکزیکی است. اگر او با اکثریت قانونی برنده بزرگ انتخابات ریاست جمهوری شود، هیچ نظارتی بر اجرای جاه طلبی های او وجود نخواهد داشت. این مسئله به ندرت در دموکراسی های شکننده به خوبی کار می کند، به خصوص وقتی که جاه طلبی ها در جهت اقتصاد و پوپولیسم سیاسی قرار می گیرند.
به ویژه هنگامی که سیاست های پوپولیستی در ارتباط با واقعیت فرو می ریزند (به طور کلی)، نظارتی بر این ماجرا وجود ندارد. آنچه که معمولا دنبال می شود، البته اصلاح توسط رهبر و یا سرخوردگی در میان پیروان او نیست. این یک شکار به طور فزاینده تهاجمی برای بلاگردان ها است: دلالان حریص، روزنامه نگار غیرصادق، خرابکاران، ستون پنجمی ها و غیره. این الگو در یک دولت پوپولیستی یکی پس از دیگری، از «ویکتور اوربان» مجارستان تا «رجب طیب اردوغان» ترکیه، همچون ترامپ آمریکا است. در حال حاضر مکزیک در خطر بعدی قرار دارد.
اکنون که مکزیکی ها پای صندوق می روند باید به این نکته توجه داشته باشند که آخرین چیزی که آنها به آن نیاز دارند، دونالد ترامپ مکزیکی است.