فضه سادات حسینی بیشتر به عنوان یک گوینده خبر شناخته میشود، اما وی علاوه بر اشتغال در حرفه اجرا و گویندگی، دانشجوی دکترای رشته حقوق زن در اسلام در دانشگاه تربیت مدرس و محقق این حوزه است. به بهانه فعالیت در بخش زنان و خانواده گفتوگویی با وی با محوریت تأثیر فضای مجازی بر خانوادهها و سبک زندگی و مسائل فراموش شده حوزه زنان انجام دادیم.
به عنوان کسی که در فضای مجازی و شبکههای مختلف اجتماعی حضور دارد چه دلایلی برای فعالیت خود دارید؟
حسینی: فضای مجازی خوب یا بد زندگی همه ما را تحتالشعاع قرار داده است و زمان زیادی از مردم در طول روز میگیرد، بسیاری از شبکههای اجتماعی به صورت رایگان در اختیار مردم قرار دارند و به نظر من این فضا زمین بازی دشمن است. برخی ایراد میگیرند چرا افراد انقلابی و مذهبی در این فضا فعالیت میکنند در حالی که این فضا، فرصت مناسب برای تهیه خوراک خوب فکری برای مردم است و اگر این زمین را خالی بگذاریم حریف فرصت را مغتنم شمرده و نهایت استفاده را برای تغییر سبک زندگی مردم به کار میگیرد.
البته فضای مجازی برخی اوقات فضای ناسالمی دارد و اختیارِ بسیاری از دیدنها و شنیدنها را از افراد گرفته است مثلاً شخص اغلب انتخاب میکند چه کسانی را دنبال کند و چه چیزهایی را بخواند و ببنید، اما در برنامهای مثل اینستاگرام در بخشی دیگر حق انتخاب با شخص نیست و ممکن است تصاویر و ویدیوهایی نمایش داده شود که فارغ از جنسیت و سن برای همگان زیانبار باشد.
گسترش فضای مجازی نقش سلبریتیها را پررنگ کرده است این مسئله چه خطری برای فرهنگ جامعه دارد؟
حسینی: مردم با حضور خود در فضای مجازی و دنبال کردن صفحات برخی افراد این فرصت را به آنها که به اصطلاح سلبریتی هستند، میدهند تا غیرمستقیم و مستقیم بر سبک زندگی آنها تأثیرگذار باشند.
این سبک زندگی شامل نوع زیست مردم، فرزندآوری، نوع پوشش و بسیاری از مسائل دیگر میشود. مثلاً سلبریتیها در کشورهای مختلف با فرزندان خود عکس منتشر میکنند، اما برخی سلبریتیهای ایرانی تبلیغ زندگی مسالمتآمیز با سگ و گربه به جای زندگی خانوادگی را به خورد مخاطبانشان میدهند سبک زندگیای که در دورهای که با بحران جمعیت مواجهیم و جمعیتشناسان در خصوص آینده سالمندی در کشور هشدار میدهند، نگرانکننده و زیانآور است.
برخی هم به برکت گسترش فضای مجازی و انجام کارهای غیرعادی که در این فضا مورد استقبال قرار میگیرد شاخهای فضای مجازی شدهاند که سبک زندگی آزاد و مسموم آنها به صورت نرم به جوانان تزریق میشود و افراد دنبالکننده آنها غیر از تلف کردن وقت و انرژی خود بدون اینکه متوجه شوند شخصیت این افراد را که معمولاً گرفتار برخی بیماریهای روانی هستند در ذهن خود ملکه میکنند. این افراد اظهارنظرهای غیرتخصصی بسیاری هم میکنند و باعث رواج اطلاعات غلط و خرافات در فضای مجازی میشوند.
بسیاری از کسانی که جلوی دوربین میروند بعد از مدتی عنوان سلبریتی میگیرند، شما هم سلبریتی با تعریفی که اکنون در ایران رایج است، هستید؟
حسینی: از عنوان سلبریتی بیزارم و آن را نمیپسندم و اگر کسی به من سلبریتی بگوید ناراحت میشوم دلیل این بیزاری رفتار برخی سلبریتیهاست که تبدیل به آدمهای سطح پایینی شدهاند که دانش و اعتقادات محکمی ندارند و به دلیل اینکه همه چیزشان به پول وابسته است، تفکر عمیق و جهتگیری محکم و یکسانی پشت موضعگیریهایشان نیست.
دنبال معروف شدن هم نبودم و اگر بخواهم مشهور شوم راهش را بلدم. به نظر من باید تفاوت گذاشت بین زنی که میپذیرد در صدا و سیما کار کند و روزانه میلیونها نفر آدم به او چشم بدوزند و زنانی که شرایط کاری دیگری دارند یا شاغل نیستند، در مورد شخص خودم هم موافق انتشار عکس شخصی نیستم و این کار را نکردهام و تصاویری که از من وجود دارد مربوط به اجرا و فضای کاری است.
چون حزباللهی بودید صدا و سیما رفتید یا در صدا و سیما انقلابی شدید؟!
حسینی: افرادی فکر میکنند به دلیل اینکه در صدا و سیما کار میکنم تفکر انقلابی دارم از آن سو استاد راهنمای تز دکتری من بعد از خواندن مطالبم میگوید این مطالب را این گونه مینویسی که از صدا و سیما بیرون نیفتی! در حالی که من در خانوادهای مذهبی و انقلابی به دنیا آمدم و تا مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه امام صادق (ع) که خود آن را انتخاب کرده بودم، درس خواندم.
معتقدم مهجورترین افراد در سازمان صدا و سیما حزباللهیها هستند که مجبورند حتی برای گرفتن مواضع سیاسی در صفحات خود دست به عصا راه بروند، اما یک مجری فوتبال میتواند حتی در برنامه فوتبالی خود افراد سیاسی دعوت کند و هیچ کس هم زورش به او نمیرسد. ما، چون برچسب انقلابی خوردهایم حتی با گرفتن بدیهیترین مواضع سیاسی فحش میخوریم.
صدا و سیما و کار فرهنگی را به دلیل اینکه به اعتقاداتم نزدیک بود انتخاب کردم نه اینکه به صدا و سیما بیایم و اعتقاداتم را بر اساس سیاستهای آن تغییر دهم. اگر روزی احساس کنم برای این سیستم مناسب نیستم و مجبور به ترک آن شوم این کار را خواهم کرد، زیرا تنها هنر من مجریگری نیست هم اکنون در کنار اجرا استاد دانشگاه هم هستم. اگر احساس کنم در این فضا تأثیر لازم را ندارم و اعتقاداتم تهدید میشود راحت این فضا را ترک خواهم کرد.
شهرت هم خوبی دارد و هم بدی، بستگی دارد خود شهرت بما هو شهرت برای تو مهم باشد یا نه. اگر شهرت هدف باشد آن زمان است که نه تنها به هدف نمیرسی بلکه از فضایل اخلاقی هم دورتر میشوی.
حقوق زن و پرداختن به آن مسئلهای است که این روزها مورد توجه است، حقوق زن بیرون از حقوق خانواده جایگاهی برای پرداختن دارد؟ مشکلاتی که در حوزه خانواده وجود دارد به نقص قوانین بازمیگردد یا نقص اجرا؟
حسینی: خانوادههای گسترده با تغییر سبک زندگی به خانوادههای هستهای تبدیل شدهاند و هم اکنون تهدیدات فراوانی متوجه نهاد خانواده است که بخشی از آن میتواند به قوانین حوزه خانواده بازگردد و بخشی نیز به مشکلات اجرایی مربوط است.
اصل مهمی که در خانواده وجود دارد تقدم اخلاق بر حقوق است و زمانی که اخلاق در خانوادهها کمرنگ شود قانونگذاریهای متعدد نمیتواند استحکام را به آن بازگرداند. ضمانت اجرای استحکام خانواده مودت و ایثار است اتفاقی که با نفوذ فرهنگی و فاصله گرفتن از فرهنگ ایرانی اسلامی در خانوادههای ما کمرنگ شده است. رواج فردگرایی و خودخواهی که از نتایج مدرنیته است افراد را به سمت تک زیستی سوق داده و دیگر منافع مشترک با پررنگ شدن منیتها مهم نیست. مسئولیتها و وظایف فراموش شدهاند و افراد به دنبال مطالبه حقوق خود هستند.
گسترش فضای مجازی نیز تنهایی و در لاک خود فرو رفتن را تشدید کرده است. در توهمات خود غرق شدهایم و چت جایگزین چشم در چشم نگاه کردن و حرف زدنهایمان شده است. این گونه است که حال خانوادهها خوب نیست.
متأسفانه برخی متولیان حوزه خانواده دغدغه خانوادهها را ندارند و به مسائل فرعی و غیرمهمی میپردازند در حالی که دغدغه بسیاری از زنان این کشور این است که اگر مادر هستند بتوانند کار پاره وقت داشته باشند و اگر دختر هستند بتوانند ازدواج کرده و صاحب فرزند شوند.
گفتید در حوزه اجرا هم نقصهایی وجود دارد، موازیکاری اداره امور زنان و خانواده یکی از مشکلات بزرگ و نقصهای ماست، آیا تشکیل وزارتخانهای برای اداره امور زنان، خانواده و جوانان میتواند به حل این مشکل کمک کند؟
حسینی: ستاد ملی زن و خانواده نهادی بود که میتوانست بسیاری از مشکلات را دور زده و به دلیل فرابخشی بودن مسائل حوزه زنان را حل کند، اما در دولت یازدهم اصلاً تشکیل جلسه نداد و در دولت دوازدهم هم یک جلسه تشکیل داد که اعضای اصلی آن غایب بودند.
متأسفانه نهادهای مختلف حوزه زنان جزیرهای عمل میکنند و هماهنگی و همافزایی بین آنها وجود ندارد. هر وزارتخانه و ادارهای یک معاونت یا اداره کل امور زنان دارد که برخی از آنها نهایت کاری که برای زنان اداره متبوع خود انجام میدهند این است که برای روز زن یک هدیه تهیه میکنند و برای مرخصی و ساعت شیردهی کمی چانه میزنند. جای خالی یک نهاد مسئول که بتواند همه امور خانواده را اعم از زنان وجوانان به صورت منسجم پیش ببرد به شدت احساس میشود. به نظر من این نهاد باید فراتر از یک وزارتخانه و سازمان باشد تا با سیاستهای دولتها تغییر موضع ندهد و برنامههای تعیین شدهای را دنبال کند. برنامهریزی در حوزه خانواده باید ۳۰ ساله و یا حتی ۱۰۰ ساله باشد و یک نهاد سیاستزده نمیتواند آن را دنبال کند.
قدم اول در حل مشکلات زنان و بهتر شدن وضعیت آنها مسئلهشناسی حوزه زنان است، عناوین و موضوعاتی که اکنون به عنوان مسئله زنان مطرح میشود واقعاً مسئله زنان ایرانی هستند؟
حسینی: به نظر میرسد پیچیدن نسخه واحد برای تمام زنان ایرانی و خلط مسائل اصلی و فرعی حوزه زنان یک خیانت به زنان ایرانی است؛ مگر چند درصد زنان ایرانی دغدغه رفتن به ورزشگاه را دارند یا به دنبال مشاغلی هستند که هیچ تناسبی با روحیات آنها ندارد؟ برخی شعارهایی که در حمایت از حقوق زنان داده میشود بیش از آنکه دردی از مشکلات زنان جامعه حل کند به دنبال تأمین منافع مردان است.
صدا و سیما چقدر در ترسیم درست از نقش و حقوق زنان ایرانی موفق بوده است؟
حسینی: صدا و سیما هنوز هم پرمخاطبترین و در دسترسترین رسانه است و کارکرد آموزشی مهمی دارد. صدا و سیما در رویکردی که در گذشته داشت زنان موفق را زنان شاغل یا زنان خانهداری که کارگر دارند و زحمت خاصی در خانه نمیکشند نشان میداد در حالی که باید تصویر درستی از زن خانهدار ایرانی برای مردم ترسیم شود تا خانهداری و مادر بودن دیگر برای کسی عار نباشد.
نشان دادن مشاغل عجیب و غریب برای زنان هم از ایرادات کار بود که لازم است مدیران و برنامهریزان صداوسیما در بخش خانواده و زنان، خوراک صحیحی با استفاده از کارشناسان کاربلد به جامعه ارائه کنند.