کانادا در اقدامی تلافی جویانه، تعرفههایی سنگین روی کالاهای آمریکایی وضع خواهد کرد". این بخشی از واکنش تند «جاستین ترودو نخست وزیر کانادا» نسبت به تصمیمات دونالد ترامپ در مورد افزایش تعرفههای واردات از کانادا، مکزیک و اروپا را نشان میدهد. اتحادیه اروپا نیز در واکنش به وضع این تعرفهها، آن را روز سیاهی در تاریخ تجارت جهانی خوانده است. این آخرین اختلافی است که بین کشورهای اروپایی و ایالات متحده شکل گرفته تا همچنان شاهد افزایش شکاف در روابط قاره سبز و ایالات متحده باشیم.
از دیگر مسائلی که اخیراَ موجب افزایش اختلافات اتحادیه اروپا با کاخ سفید شده، توافق برجام است. نظرات تحلیل گران و کارشناسان در خصوص اختلاف اروپاییان و کاخسفید در موضوع برجام به دو دسته تقسیم میشود. عدهای معتقدند اتحادیه اروپا با حفظ توافق هستهای به دنبال افزایش تعامل با تهران است و عدهای با اشاره به بدعهدی کشورهای اروپایی در توافق سعدآباد، بر این باورند که اروپا نمیتواند دوست خوبی برای تهران باشد و تنها نقش پلیس خوب را در برابر پلیس بد بازی میکند.
اروپا و آمریکا از گذشته تاکنون تعاملات گستردهای بخصوص در حوزه تجاری و سیاسی-امنیتی با هم داشتهاند به طوری که همیشه از آنها بعنوان شرکای بزرگ اقتصادی نام میبرند. روند افزایش حجم مبادلات اقتصادی از سوی آمریکا به طرف اروپا موضوع وابستگی این قاره را به کاخسفید یا به نوعی سلطه کاخسفید بر اتحادیه اروپا را نشان میداد. این موضوع باعث شده تا کشورهای اروپایی برای رهایی از این وابستگی تلاش کنند تا از زیر چتر اقتدار کاخسفید خاراج شوند. کشورهای اروپایی در این زمینه گامهایی برداشتهاند که موجب شد زمینههای اختلاف بین آنها با واشنگتن افزایش یابد. ایده تشکیل اتحادیه اروپا در واقع تلاشی از سوی کشورهای اروپایی بود تا هم قدرت سیاسی-اقتصادی خود را افزایش دهند و هم به نوعی از سطه اقتصادی آمریکا خارج شوند.
تأسیس اتحادیه اروپا (که یک نهاد سیاسی-اقتصادی است) با داشتن سیاست خارجی واحد نشان داد که اروپاییان عزمی جدی در راستای کم کردن وابستگی سیاسی-اقتصادی در تعاملاتشان با آمریکا دارند. در این دوره اروپا سعی کرد با ایجاد نقش بیشتر در حل مسائل مسائل سیاسی و اقتصادی جهان به نوعی نقش آمریکا و اثرگذاری او را در عرصه بین الملل کمرنگ نشان دهد. نمونه آن اثر گذاری اتحادیه اروپا در مسئله هستهای ایران از آغاز تاکنون بوده که توانسته جدا از آمریکا، توافق هستهای را حفظ و تاکنون ادامه دهد. این موضوع یکی از موارد چالش برانگیز بین اروپاییان و آمریکا به شمار میرود.
آغاز تنشهای سیاسی-اقتصادی
اختلاف در روابط ایالات متحده و اتحادیه اروپا مربوط به دوران خاصی نیست و در دهههای گذشته همواره روابط آنها با فراز و نشیبهایی همراه بوده است. در دوران "باراک اوباما" ریاست جمهوری قبلی آمریکا روابط کاخ سفید و با اروپاییان گرفتار چالشهایی همچون جاسوسی دستگاههای اطلاعاتی آمریکا از برخی رهبران اروپایی از جمله "آنگلا مرکل" صدر اعظم آلمان، شد. این موضوع موجب بهم ریختگی نظم و امنیت کشورهای اروپایی شد. از دیگر تنشهایی دوران اوباما میتوان به " قرارداد تجارت آزاد" اشاره کرد که رئیس جمهور وقت آمریکا به دنبال انعقاد آن با اروپاییان بود، اما طرح این موضوع با مخالفتهایی در اروپا روبه رو شد و حتی تظاهراتهایی در برخی از کشورهای اروپایی از جمله آلمان در مخالفت با آن برگزار شد. اما با این وجود مقامات آمریکایی همچنان اروپا را مهمترین شریک کاخسفید میدانستند.
سیاستهای مبهم ترامپ
روند اختلافات اروپاییان با ایالات متحده با روی کار آمدن دونالد ترامپ ادامه داشته و حتی این تنشها روز به روز بیشتر شده است. هر چند با توجه به سابقه همکاری میان اروپا و آمریکا، نمی توان تصور کرد که روابط بین آنها به سادگی از هم بگسلد، اما سیاستهای غیر قابل پیش بینی و مبهم دونالد ترامپ موجب خواهد شد که روابط دارای تنش و و پر از چالش را میان دو طرف در این دوران شاهد باشیم. دونالد ترامپ با مواضع خاصی که در دوران تبلیغاتش از خود بروز میداد هرگز خوشایند کشورهای اروپایی نبود و پیروزی او در انتخابات ریاست جمهور آمریکا موجب شد مقامات اروپایی چالش تازهای را در روابط با کاخسفید بعنوان شریک و متحد خود مواجه شوند.
یکی از مسائلی که موجب افزایش میزان اختلافات بین اتحادیه اروپا و آمریکا شد، حمایت ترامپ از جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا بود که مواضع ضد اتحاد اروپایی او را به خوبی نشان داد. رئیس جمهور آمریکا در این زمینه گفت،" مردم بریتانیا تصمیم گرفتند کشورشان را دوباره پس بگیرند". این سخنان به خوبی مواضع ضد اروپایی ترامپ را روشن کرد. در پاسخ به این مواضع دونالد ترامپ، "مرکل صدر اعظم آلمان، آمریکا را شریک غیر قابل اعتماد اروپا معرفی کرد". طبیعتاَ چنین اظهاراتی از سوی بالاترین مقامات دو کشور به خوبی بر آینده مبهم و دشوار روابط فی مابین، صحه می گذارد.
اختلاف برجامی
از دیگر موضوعات که روابط اروپا و آمریکا را تیرهتر کرده و عمش شکاف بین آنها را نشان میدهد مسئله توافق هستهای بود. رئیس جمهور آمریکا انتظار داشت با خروج از برجام، اروپاییان هم همراه او از این توافق خارج شوند و به این وسیله زمینه فشارهای بیشتر را بر ایران فراهم کند، که عکس این موضوع اتفاق افتاد و کشورهای اروپایی نه تنها او را همراهی نکردند بلکه موضع گیریهایی در خصوص بدعهدی آمریکا داشتند.
موضعگیریهای اتحادیه اروپا نشان داد که خروج امریکا از توافق هستهای نمیتواند پایان برجام باشد. درواقع ترامپ با بدعهدی خود در موضوع برجام، اروپاییان را از خود دور کرد، تا این کشورها هم همانند ایران متوجه شوند که آمریکاییها نمیتوانند شریک مطمئنی باشند. اتحادیه اروپا بهدنبال راهکاری مناسب برای حفظ برجام است چرا که ماندن در توافق هستهای را دفاع از هویت و حیثیت قاره سبز میداند که تاکنون از سوی رئیس جمهور آمریکا کاملاً نادیده گرفته شد.
جی 7؛ محفلی برای جدایی
تازه ترین شکاف در روابط اروپا و ایالات متحده را میتوان در جی 7 مشاهد کرد. جی 7 که در کنار مسائل اقتصادی، بعنوان محفلی سیاسی برای افزایش تعاملات بین اعضا به شمار میرفت. در سلسله نشستهای این مجمع تلاشها بر این بود تا از تبدیل شدن موضوعهای تجاری به شکاف سیاسی بین اعضای گروه جلوگیری شود، اما این موضوع در نشست اخیر جی 7 کاملا متفاوت بود. تصمیم رئیسجمهوری آمریکا درباره افزایش تعرفه واردات فلزات، عملا اعضای جی 7 را در جهت انشقاق و فاصله گرفتن اعضا از هم پیش برد تا با تبدیل شدن یک موضوع تجاری به یک تنش سیاسی، بهانهای دیگر برای افزایش اختلاف بین اتحادیه اروپا و ایالات متحده فراهم شود.
نشست مشترک 7 کشور صنعتی در کانادا در حالی به کار خود پایان داد که سایه اختلافات میان اعضا به خوبی به چشم میخود. در حالی که بیانیه پایانی این نشست بدون حضور ترامپ صادرشد، ترامپ در توییتی جنجال برانگیز تایید خود بر مفاد این بیانیه را پس گرفت. تهدید ترامپ به اعمال تعرفههای تلافی جویانه تنها کاتالیزوری برای تبدیل شدن گروه 7 به 6 خواهد بود و این اتفاق میتواند باعث سقوط سهام شرکتهای بزرگ سایر اعضا شود که تا پیش از این در قالب تجارت آزاد، مراودات تجاری گستردهای با آمریکا داشته اند.
شکاف عمیق
در این زمینه با عباسعلی منصوری آرانی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس نهم به گفت و گو نشستیم تا نظرات و تحلیل او را در خصوص اختلافات اروپا و آمریکا جویا شویم. او معتقد بود که اختلافات بین آمریکا و کشورهای اروپایی ریشهای تاریخی دارد، و اتحادیه اروپا و کاخ سفید در برهههای زمانی مختلف از جمله در دوران جنگهای جهانی، در زمان تاسیس سازمان ملل و در دوران دو قطبی شدن جهان با هم اختلافات زیادی داشتهاند.
وی معتقد بود بعد از آنکه جهان به سمت تک قطبی شدن حرکت کرد ایالات متحده تلاش کرد محوریت جهان را به دست بگیرد که این موضوع موجب افزایش دامنه اختلافات این کشور با اروپاییان شد.
کاخ سفید با دخالت در کشورهای اروپایی سعی کرد محوریت و کدخدایی دهکده جهانی را به دست بگیرد، نسلهایی که در اروپا روی کار آمدهاند احساس میکنند که رفتار آمریکاییها یک رفتار نژاد پرستانه مبتنی بر نژاد برتر آمریکاست و به همین دلیل با تئوری آنها مخالف هستند، این بخشی از تحلیل منصوریآرانی از روابط پرتنش اروپا و آمریکا بود.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نهم همچنین یادآور شد اروپائیان به دنبال این هستند که محکمه قضاوت و حل و فصل اختلافات سازمان ملل و شورای امنیت باشد اما آمریکاییهای میخواهند این معادله را به هم بزنند و این موضوع پایههای سازمان ملل را متزلزل میکند، لذا همین مسئله به یک اختلاف اساسی بین کاخ سفید و اتحادیه اروپا تبدیل شده است.
وی در ادامه تحلیل خود به احتمال وقوع جنگهای منطقهای و جهانی به خاطر رفتار آمریکاییها اشاره و متذکر شد اگر آمریکاییها با همین تفکر بخواهند حرکت کنند، میتوان تصور کرد که زمینههای جنگهای منطقهای و جهانی فراهم میشود و اگر جنگی هم اتفاق بیفتد در نهایت این اروپاییان هستند که بالاترین خسارت را متحمل خواهند شد.
منصوری آرانی موضوع خروج از برجام، اختلاف در جی 7 و نقض پیمان ناتو را از موارد مهم اختلافی در تعاملات بین اروپاییان و آمریکا دانست که شکاف عمیقی در روابط بین آنها ایجاد کرده است.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس نهم معتقد بود اروپاییان و آمریکا هم اکنون از نظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و حتی فرهنگی در یک کنش و واکنش شدیدی قرار دارند که هر لحظه ممکن است موجب افزایش فاصله و ایجاد تنشی بزرگ بین آنها تبدیل شود.
سخن آخر
ناپختگی سیاسی رئیس جمهور آمریکا تاکنون موجب شده تا با مشکلات زیادی در عرصه داخلی و بین المللی روبه رو شود و ایالات متحده را روز به روز در انزوایی قرار دهد که خارج شدن از آن کمی سخت باشد. اروپاییان که تاکنون شریک همه جانبه و خوبی برای کاخ سفید به شمار میرفتند حالا به ریشه عمیق اختلافات با کاخسفید پی بردهاند و دیگر نمیخواهند خود را در کنار آمریکاییها ببینند. خروج از پیمانهای بینالمللی بهویژه توافق هستهای با ایران، ارتباط کارزار انتخاباتیاش با روسیه، رسوایی جنسی و عدم محبوبیت و همچنین در عرصه بینالمللی ناشی از اعمال تعرفههای گمرکی و راه انداختن جنگ تجاری با اروپاییان، توافق آب و هوایی پاریس و ترانس پاسیفیک که با مخالفت گسترده همپیمانان این کشور روبه رو شده، مواردی است که نشان میدهد اختلافات اتحادیه اروپا و آمریکا ریشهای عمیق پیدا کرده و موجب به انزوا رفتن ایالات متحده شده است.
در مجموع میتوان پیش بینی کرد که مبادلات گستردهای که اتحادیه اروپا و آمریکا طی دهههای گذشته با هم داشتهاند به دلیل افزایش اختلافات در سالهای اخیر روز به روز کمرنگتر شود. هرچند شاید مبادلات اقتصادی میان دو طرف بتواند همچنان به عنوان عامل همکاری جویانه میان آنها باشد. این درحالی است که اروپاییان به خوبی متوجه شدهاند دیگر نمیتوانند همانند گذشته به کاخسفید اعتماد کنند. این موضوع روابط دو طرف را وارد مرحلهای تازه میکند تا اتحادیه اروپا به دنبال شریکی جدید برای تعاملات خود باشد و در آن طرف کاخسفید هم خود را تنهاتر از گذشته احساس کند.