در پی حملات رژیم صهیونیستی به غزه که به شهادت سه تن از مبارزان جنبش جهاد اسلامی انجامید، نیروهای مقاومت نیز با حملات راکتی و توپخانهای به این حملات پاسخ دادند که موجب شد آژیرهای خطر بعد از سال 2014 دوباره در شهرکهای واقع در جنوب فلسطین اشغالی به صدا در آید و مسئولان صهیونیستی را به تکاپو وادارد. این حملات در واقع هشداری به رژیم صهیونیستی بود که نیروهای مقاومت در برابر حملات این رژیم سکوت نخواهند کرد و در برابر هر عمل رژیم صهیونیستی متناسب با آن عکسالعمل نشان خواهند داد. در چنین وضعیتی میزان تشدید بحران و احتمالاً جنگ در غزه به نوع رفتار رژیم صهیونیستی بستگی دارد و در صورتی که این رژیم تهدیدهای جدید خود را عملی کند امکان دارد به آغاز دور جدیدی از چرخه درگیریها منجر شود.
با وجود اینکه استمرار محاصره طولانی نوار غزه در 11 سال گذشته زمینههای تنش را در این منطقه فراهم کرده است اما از زمانی که جزئیاتی از طرح موسوم به معامله قرن افشا شده، بحران غزه ابعاد جدیدی پیدا کرده است. با توجه به اینکه در این طرح حق بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین مادری خود در اراضی اشغالی سال 1948 موسوم به اسرائیل بهرغم نص صریح قطعنامههای مکرر سازمان ملل و دیگر اصول و قوانین بینالمللی در این باره برای همیشه لغو شده است لذا اولین واکنش فلسطینیهای نوار غزه به راه انداختن تحصن و راهپیمایی در مرزهای خود با فلسطین اشغالی بود که تاکنون 130 شهید و بیش از 12هزار زخمی از تظاهرکنندگان برجای گذاشته است و به تازگی به مرزهای دریایی نیز گسترش یافته است. نکته قابل توجه و تأمل مهم در این زمینه این است که به راه انداختن این تظاهرات پیوندهایی را بین فلسطینیهای ساکن نوار غزه و فلسطینیهای ساکن داخل اراضی اشغالی سال 1948 موسوم به اسرائیل بهخصوص در حیفا برقرار کرده است که میتواند در آینده جلوههای دیگری از همبستگی و همکاری میان دو طرف را نیز به خود بگیرد. بر این اساس این دو گروه از فلسطینیها از فلسطینیهای ساکن کرانه باختری در مقابله با توطئه جدید معامله قرن پیش افتادهاند و این در حالی است که در این طرح که میتوان آن را به قمار قرن تعبیر کرد، کرانه باختری بیش از نوار غزه در معرض خطر و نابودی است و رژیم صهیونیستی الحاق دائمی کرانه باختری را به اراضی اشغالی سال 1948 در قالب توسعه شهرکهای یهودینشین دنبال میکند. در واقع بارقه امیدی که درباره تشکیل محدود کشور فلسطینی باقی مانده است عمدتاً به نوار غزه محدود میشود که قرار است با الحاق بخشهایی از صحرای سینای مصر نیز همراه شود اما از آنجا که این منطقه در کنترل نیروهای مقاومت قرار دارد از این رو تمام توجه و تمرکز رژیم صهیونیستی و دیگر طراحان معامله قرن و در رأس آن دولت ترامپ به این معطوف شده است که چگونه نوار غزه را از کنترل گروههای مقاومت خارج کنند. در این راستا رژیم صهیونیستی از یک سو در پی تشدید اختلاف میان حماس و تشکیلات خودگردان و همچنین ایجاد اختلاف میان نیروهای مقاومت از جمله حماس و جهاد اسلامی است و از دیگر سو در تدارک یک اقدام نظامی در صورت رد مذاکره از سوی حماس است. از این رو تهدیدهای جدیدی که متوجه فلسطینیها و فلسطین است همانند جنگ سال 1948 تهدید موجودیتی و هویتی است و چیزی که از آن به معامله تعبیر میکنند در اصل تکرار سایکس –پیکو در قالب جدید است که این مسئله مقاومتهای جدید مردم غزه و همچنین دور جدید تحرکات نیروهای مقاومت را از اهمیت خاص برخوردار میکند.
احمد کاظم زاده