تعصب فرهنگی نسبت به اقتصاد و زیربنای اقتصادی جامعه باعث رشد و تعالی آن خواهد شد. سبک زندگی اسلامی-ایرانی همواره با گرایش به سادهزیستی، تقوای اقتصادی و پرهیز از اشرافیگری، تکیه بر توانمندیهای درونزا و درون کشوری دارد، لیکن متأسفانه انحراف سبک زندگی ما تحت تأثیر شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی باعث بروز نوعی از گرایشات به مصرفزدگی و اشرافیگری شده است. بیشک برای تغییر این رویه باید کاری کرد و در این میان، نقطه شروع خود مسئولان هستند و تا زمانی که حرف و عمل آنان یکی نشود از مردم نمیتوان توقع چندانی داشت.
نفی برندپرستی و اعتیاد به برندگرایی
تهیه کالا بیش از نیاز، انباشت و احتکار آن، برندپرستی و اعتیاد به برندگرایی حتی در قالب مصرف جعلی (فیک) و موارد بیشماری از این دست باعث شده است تا بخشی از سرمایههای ملی ما از طریق ورود کالای قاچاق از کشور خارج و به جیب مافیای اقتصادی ریخته شود. بر اساس سنت اسلامی- ایرانی همواره احترام به کارگر و صنعتگر داخلی به عنوان یک اصل مورد توجه بوده و امروز نیز رفتارهای ناپسند گفته شده باعث افزایش بیکاری، رکود تولید و بروز آسیبهای متعدد شده و میشود.
حمایت از تولید داخلی توسط الگوهای رفتاری
در سبک زندگی ایرانی-اسلامی تکیه بر مصرف تولیدات داخلی به این شرط حاصل میشود که نیازهای اساسی و سلیقههای مختلف در نظر گرفته شود و دیگر هیچ گونه بهانهای برای وابستگی به کالاهای بیگانهساز وجود نداشته باشد. حمایت از تولید داخلی باید توسط الگوهای رفتاری آغاز و اجرا شود. یعنی دولتمردان و مسئولان کشور ما باید از خود شروع کرده و به دور از شعارزدگی، شعور اقتصادی و اجتماعی خود را نیز افزایش دهند تا نمادهای مؤثری در حرکت به سوی خودکفایی باشند.
بهانهای که در واردات یا مونتاژ خودروهای چند صد میلیونی خارجی وجود دارد، باید در قالب استحکام، زیبایی و سایر ضرورتها در تولیدات داخلی در حد استاندارد پوشش داده شود تا اینگونه بهانهها نیز متوقف شوند و نیازی به خودروهای آنچنانی خارجی نداشته باشیم. همچنین هنرمندان، ورزشکاران و چهرههای جوانپسند جامعه و دیگر گروههای مرجع رفتاری باید مبلغ مصرف کالا و تولیدات داخلی باشند و این موضوع را بهویژه در خریدهای خود، نوع خودرو و پوشش خود نشان دهند.
نقش زنان در حمایت از تولیدات داخلی
بدون شک باید ارادهای برای حمایت از تولیدات داخلی وجود داشته باشد که جلوه آن نیز در مبارزه با قاچاق و مافیای زیرزمینی و وارادت به نمایش گذاشته شود. در غیر این صورت همه چیز در حد شعر، تعارف، همایش و مقاله باقی خواهد ماند و روز به روز به دنبال وابستگیهای اقتصادی، وابستگیهای فرهنگی و سیاسی نیز به جامعه تحمیل خواهند شد. در این میان بانوان جایگاه ارزندهای در حمایت از تولیدات داخلی دارند و به عنوان مادر، همسر، مربی و... باید از اقتصاد ملی حمایت کرده و اجازه ندهند فخرفروشی و رقابتهای غیرمنطقی جایگزین اصالت نظر به واقعیتهای فرهنگی شود. در واقع زنان مهمترین و اصلیترین گروه در موضوع خرید هستند، لذا نوع فرهنگ خرید و مصرف کالا از سوی آنان در حمایت از کالای ایرانی بسیار تعیینکننده است.
نقش رسانهها در حمایت از کالای ایرانی
رسانهها بهویژه در فضای مجازی با استفاده از مهندسی فرهنگی باید به جهتدهی به سلیقهها همت گمارند و در این میان زبان هنر و تبلیغات نیز کاربردیترین ابزار برای تشویق و ترغیب اعضای جامعه به مصرف تولیدات داخلی و حمایت از آنهاست. باید با تهیه کالای داخلی و مصرف آن اجازه ندهیم زالوهای اقتصادی و زامبیهای فرهنگی پیکر صنعت ما را نحیفتر از این کنند؛ چراکه بسیاری از کشورهای توانمند و توسعهیافته در زمینههای اقتصادی و تولیدی با اتکا به تولیدات داخلی و حمایت واقعی از آنها جایگاه امروزی خود را به دست آوردهاند و به عنوان مثال حالا میتوانند از صادرات پوشاک بیش از درآمد نفتی منفعت به دست آورند.
تبدیل جاذبه مصرف به رفتار گزینشی مطلوب
جاذبه مصرف باید تبدیل به رفتار گزینشی مناسب و مطلوب شود. چون با بسته شدن هر یک از واحدهای تولیدی دهها آسیب به جامعه تزریق خواهد شد که کمترین آن اعتیاد، طلاق، پریشانی خانوادهها و... بوده و اقتصاد رفتاری نیز در همین زمینه باعث اخلال در امنیت روانی جامعه خواهد شد. هر یک از تولیدات داخلی به منزله پرچمی در سطح سنگر اقتصادی است که قدمی محکم در حرکت به طرف خودکفایی و قطع وابستگی خواهد بود، چراکه بدون قطع وابستگیهای اقتصادی، استقلال فرهنگی و سیاسی نیز با دشواری مواجه خواهد شد.
همه ما در نجات اقتصاد ایران سهیم هستیم
سبک زندگی اسلامی-ایرانی باید در مسیر واقعی خود قرار گرفته و به سمت اهداف والای استقلال حرکت کند. از خوراک و پوشاک گرفته تا آرایش و پیرایش، از خودرو و دیگر وسایل نقلیه گرفته تا وسایل زندگی، همه و همه باید بر اساس اصالت سبک زندگی اسلامی- ایرانی تعریف و ارائه شود. البته ناگفته نماند فقط تعریف از سبک زندگی کافی نیست بلکه ارائه الگوهای کاربردی در تمام زمینهها، در فیلمها و سریالهای داخلی و... نیز راهگشای تبلیغ عملی خواهد بود.
در حال حاضر بسیاری از سریالها و فیلمهای داخلی به عنوان هنر هفتم جلوههایی از اشرافیزدگی و مصرفگرایی را دستمایه کار خود قرار میدهند. بدون توجه به این مهم، جهتدهی سلیقه مردم توسط رسانهها و تولیدات فرهنگی اصلی بیبدیل و غیرقابل انکار است. نقش همه ما اعم از زن و مرد و پیر و جوان از کار و کارگر و کالای ایرانی بر کسی پوشیده نیست و همگی ما در این مهم نقش مهمی داریم. پس دست به دست هم داده و با حمایت از کالای ایرانی در مسیر تحقق شعار سال و نجات اقتصاد ایران گام برداریم.
دکتر مجید ابهری
جامعهشناس و استاد دانشگاه