اوباماازقدرت نرم به قدرت سخت روی آورده

به گزارش فارس،با قوت گرفتن مضامینی نظیر قدرت نرم و لزوم بکارگیری آن در اواخر دوران بوش ، نهایتاً با روی کار آمدن اوباما این مفهوم بیش از پیش در دستور کار سیاست خارجی امریکا قرار گرفت. هرچند این مفهوم در استراتژی قدرت هوشمند تعدیل شد اما از جایگاه ویژه ای در آغاز دوران اوباما برخوردار بود. بطوریکه سفرهای اوباما به ترکیه و مصر و پیام ها و آنچه که بعنوان ریاست جمهوری خطابتی (Rhetorical Presidency) مطرح است ، حکایت از غالب بودن وجه نرم در استراتژی قدرت هوشمند اوباما در ابتدای دوران ریاست جمهوری وی داشته است. اما به نظر می رسد هرچه به پایان دوران اوباما نزدیک تر می شویم این بخش از قدرت هوشمند کمرنگ تر جلوه نموده است ، که در ادامه به بررسی این مسئله در حوزه های ساختاری و رفتاری پرداخته می شود.

۱ - کاهش بودجه وزارت امور خارجه امریکا:
در اوایل سال ۲۰۱۱، پس از توافق اوباما و نمایندگان کنگره امریکا در خصوص کاهش بودجه بعضی از ارگانها برای جبران کسری بودجه، کنگره ۱۲ درصد بودجه وزارت خارجه و عملیات خارجی را که حدود ۸ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار بود کاهش داد.
جوزف نای در این زمینه در مقاله ای که در نشریه فارین پالیسی به چاپ رسید ضمن انتقاد از این اقدام، تأکید می کند که این مسئله توانایی و نفوذ امریکا را کاهش می دهد. در مقابل کن آدلمن در
مقاله ای که در همان نشریه به چاپ رسید می نویسد " کاهش بودجه وزارت امور خارجه هیچ تأثیر منفی بر سیاست خارجی امریکا ندارد، چرا که مهمترین سازمان قدرت نرم امریکا یا همان وزارت امور خارجه ضعیف تر و نرم تر از آن است که بتواند موثر واقع شود. " وی به نقل از روزنامه واشنگتن پست عنوان می کند که وزارت امور خارجه در اختصاص منابع مالی برای اجرای
برنامه هایی تحت عنوان آزادی ناتوان بوده و یا تمایلی برای انجام کار ندارد. کنگره در سال مالی ۲۰۱۰ بودجه ای ۳۰ میلیون دلاری به آزادی اینترنت اختصاص و آن را در اختیار وزارت امور خارجه امریکا قرار داد. اما این سرمایه در این مدت برای این منظور مصرف نشده است. آدلمن از سوی دیگر نیز اشاره می کند که وقتی مشخص می شود اسامه بن لادن از دانشجویان تبادلی در دانشگاه کلورادو بوده است، بطور کلی به این دست برنامه ها جو بدبینی بوجود می آید. در مجموع، عدم اعتماد به قدرت نرم اوباما از جمله مهمترین مواردی است که منجر به کاهش بودجه وزارت امور خارجه امریکا شد.

۲ - استعفای معاون دیپلماسی عمومی وزارت امور خارجه امریکا:
چند ماهی است که از اعلام استعفای خانم جودیت مک هیل معاون وزیر امور خارجه در دیپلماسی عمومی می گذرد و هنوز سردرگمی در انتخاب جایگزین وی مشهود است
اوباما بدلیل عدم موفقیت روسای دیپلماسی عمومی دوره بوش در بهبود وجهه امریکا در بین مسلمانان و جهان اسلام، تصمیم به انتصاب خانم مک هیل در این سمت در سال ۲۰۰۹ نمود. اما به نظر
می رسد که با گذشت دو سال، وی نیز نتوانسته تغییری در وجهه امریکا در جهان اسلام را بوجود آورد. و همانطور که روزنامه واشنگتن پست گزارش داده بود قرار بر این بود که وی در ماه ژوئن سمت خود را رها کرده و به بخش خصوصی در نیویورک باز گردد.
باراک اوباما از قصد خود برای معرفی تارا ساننشاین به عنوان معاون جدید دیپلماسی عمومی وزارت امور خارجه امریکا صحبت کرده است. ساننشاین در حال حاضر معاون اجرایی رئیس جمهور در بنیاد صلح امریکا - USIP - می باشد. جیم گلاسمن معاون سابق دیپلماسی عمومی وزارت خارجه امریکا در دوران بوش می گوید در صورتی که ساننشاین مورد تأیید قرار بگیرد تغییر و جابجایی در اهداف دیپلماسی عمومی را از اهداف بلند مدت به سوی اهداف میان مدت و کوتاه مدت امنیت ملی را شاهد خواهیم بود.
در مجموع به نظر می رسد عملکرد مک هیل نتوانسته است رضایت مسئولین ذیربط را فراهم آورد و لزوم خط مشی دیگری در این راستا متصور می باشد.

۳ - تعطیلی کمیسیون مشورتی دیپلماسی عمومی امریکا:
از سوی دیگر کنگره چندی پیش لزوم تداوم فعالیت کمیسیون مشورتی دیپلماسی عمومی آمریکا(یعنی تنها نهاد دولتی که مسئول نظارت بر آن دسته از فعالیتهای دولت که درصدد فهم، اطلاع رسانی و تاثیرگذاری بر افکار عمومی خارجی بوده است) را منتفی دانسته و در نتیجه، این کمیسیون فعالیت خود را در تاریخ ۱۶ دسامبر ۲۰۱۱ متوقف کرد و دفتر این کمیسیون واقع در ساختمان وزارت خارجه در واشنگتن دی. سی. بسته شد. ایمیل این کمیسیون و همچنین حسابهای این کمیسیون در توئیتر و فیس بوک از ادامه فعالیت باز ماندند.
ظاهرا کنگره به دلیل مشکلات بودجه ای، مانع از ادامه فعالیت این کمیسیون شده است. اما نای در انتقاد از این قبیل اقدامات معتقد است کنگره به جای اینکه کسری بودجه را از هزینه های سرسام آور نظامی و یا تغییر در نرخ مالیات ها جبران کند، اقداماتی را در پیش گرفته است که هیچ تأثیری بر کسری هزاران میلیارد دلاری بودجه ندارد. در هرصورت کنگره چه بدلیل عدم اعتقاد اکثریت جمهوریخواه در این نهاد، به قدرت نرم؛ و چه بدلیل کسری بودجه، اقدام به تعطیلی این کمیسیون نموده که این مسئله با توجه به نقش نظارتی این نهاد می تواند بر کیفیت اقدامات دولت تأثیر گذار باشد.

۴ - حمایت از اقتدارگرایی در خاورمیانه:
گذشته از موضوعات ساختاری، در حوزه های رفتاری نیز مولفه هایی از به حاشیه رفتن مضامین قدرت نرم در خط مشی اوباما دیده می شود. تحولات خاورمیانه سیاست امنیتی امریکا را در این منطقه با چالش مواجه نموده است. از این جهت این کشور برای تداوم امنیت بویژه در حوزه انرژی سعی داشته است که کمتر به مباحثقدرت نرم بپردازد. روی کار آمدن دولت مردمی در بحرین و یا عربستان و … بی شک امنیت امریکا را در خلیج فارس به مخاطره می اندازد. از سوی دیگر دیپلماسی مخلوط(Mixed Diplomacy) نیز خود حاکی از کمرنگ شدن وجه نرم دیپلماسی اوباماست.
در مجموع در حوزه های ساختاری و نهادی و همچنین در حوزه رفتاری وجه نرم قدرت هوشمند اوباما کمرنگ تر شده است. طبعاً از جمله پیامدهای این مسئله پر رنگ تر شدن وجه سخت قدرت هوشمند اوباما بوده است. دخالتهای امریکا در لیبی ، تلاش در تداوم سلطه در مصر و تونس ، حضور مستقیم و غیر مستقیم در تحولات سوریه ، بحرین وارائه استراتژی جدید نظامی و... مواردی است که حاکی از غلبه قدرت سخت یعنی استفاده از اجبار و تهدید در سیاست خارجی اوباما ، بوده است. بر این اساس به نظر می رسد به روز شدن سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در ماههای اخیر نیز دراین راستا ، واکنشی به جا ، رفتاری کاملاً منطقی و حاکی از واقع گرایی بوده است.