"جوانگرایی" کلیدواژه ای است که در سال های اخیر به دفعات در تیتر رسانه های اصلاح طلب دیده شده و از زبان بسیاری از فعالان مدعی اصلاح طلبی شنیده شده است.
این نقد که چرا جریان اصلاحات که ادعای یک جریان پیشرو! دارد به نیروهای جوان خود میدان نمی دهد و به عنوان پوسترچسبان به آنها نگاه می کند، همواره مورد انتقاد جوانان اصلاح طلب بوده است.
در انتخاب شهردار پایتخت این مساله بیش از پیش دیده شد. محمدعلی نجفی فردی سالخورده و خسته پس از رای شورای شهر به سکانداری شهرداری تهران به فراخور سن و سالش نتوانست دردی از پایتخت دوا کند. این در حالی است که نجفی و امثال او می توانستند در نقش مشاوری با تجربه کنار یک مدیر اجرایی جوان وضعیت شهر را تا حد قابل قبولی سامان دهند.
روز گذشته و پس از تعیین گزینه های شهرداری تهران آنچه پررنگ بود و به چشم آمد صف کشیدن پیرمردهای بازنشسته با حمایت پدرخوانده های این جریان برای تصدی شهرداری تهران بود. بازنشسته هایی که پاسخ درستی به این سوال نداده اند که در این سالها چه گلی به سر این مردم زده اند که باز هم احساس تکلیف می کنند و برای گرفتن پست کورس می گذارند.
رهبران جریان اصلاحات همیشه از منویات رهبری دور بوده اند و حکمت توصیه های ایشان را در نیافته اند. تاکید مکرر ایشان بر حضور جوانان در صحنه ها و واگذاری امور به آنها کلیدواژه ای انکار نشدنی است. اما جوانان در جریان مدعی اصلاحات تنها پوستر چسبان هایی هستند که در بزنگاه های تاریخی همیشه سپر بلا قرار می گیرند.