در قرن ۱۴ میلادی، ۲ بیماری همهگیر وجود داشت، یکی مرگ سیاه بود و دیگری تجارت از طریق جنگ. در تاریخ، مزدوران همیشه وجود داشتهاند، اما در انگلستان و در حکومت ادوارد سوم آنها ستون فقرات اصلی ارتش انگلیس را در ۲۰ سال اول جنگ که ۱۰۰ سال به درازا کشید، تشکیل میدادند.
هنگامی که ادوارد سوم در سال ۱۳۶۰ میلادی معاهده مشهور بریتگنی را امضا کرد به سربازان خود گفت که جنگ را متوقف کنند و به خانههایشان بازگردند. بسیاری از این سربازان خانهای نداشتند که به آن بازگردند. آنها به جنگ عادت کرده بودند و تنها از این راه بود که درآمدی برای خود کسب میکردند. این سربازان پس از این معاهده خود را بسادگی در یک ارتش مستقل سازمان دادند. نام ارتش آنها شرکت آزاد بود که در سراسر فرانسه دست به قتل و غارت و تجاوز میزد.
یکی از این ارتشها، شرکت بزرگ نامیده میشد. براساس برآوردهای به عمل آمده تعداد نفرات این ارتش بالغ بر ۱۶ هزار نفر میشد که فراتر از تعداد سربازان ارتش ملی یک کشور بود. سرانجام آنها وارد اویگنن شدند و پاپ را برای دریافت خونبها، به گروگان گرفتند. پاپ اشتباه کرد و به مزدوران مبلغ قابل توجهی پول نقد داد که این امر موجب شد آنها تشویق به ادامه غارتگری شوند. چنین گفته میشود که آنها به ایتالیا جایی که ویسکونتی دشمن پاپ، میلان را اداره میکرد رفتند. این کاری است که آنها تحت پرچم مارکز مونفراتو که توسط پاپ کمک مالی شد، انجام میدادند.
کابوس آغاز شد. ارتش عظیمی از راهزنان پر سروصدا شکل گرفته بود که پس از طاعون، فاجعه دوم اروپا به شمار میآمد. به نظر میرسید غول از چراغ جادو خارج شده است و هیچ راهی برای بازگرداندن آن وجود ندارد. جنگ ناگهان به صورت یک کسب و کار در آمد. شهرهای ایتالیا به دلیل این که پول مالیاتدهندگان برای خرید شرکتهای آزاد اختصاص مییافت، فقیرتر میشدند.
طبیعی است آنهایی که از جنگ درآمد دارند تمایل به ادامه جنگ دارند و بر این اساس هیچ پایانی برای جنگ قابلپیشبینی نیست.
۶۵۰ سال است که این باد جریان دارد. آمریکا تحت اداره جورج بوش تصمیم گرفت در حمله به عراق از شرکتهای خصوصی همانند «بلاک واتر» که اکنون نام آن به «اگزه سرویس» تغییر یافته است، استفاده کند. در سال ۲۰۰۳ این شرکت برنده قرار داد ۲۷ میلیون دلاری بدون مناقصه شد.
ماموریت این شرکت حفاظت از پل برمر بود که بعدا فرمانده رسمی نیروهای ائتلاف در عراق شد. از سال ۲۰۰۴ که این شرکت برای حفاظت از مقامات رسمی در منطقه درگیری در عراق به کار گمارده شد، مبلغ ۳۲۰ میلیون دلار دریافت کرده است.
در سال جاری اداره اوباما به شرکت اگزهسرویس مبلغ ۳۵۰ میلیون دلار پرداخت کرد تا به انجام فعالیتهای حفاظتی بپردازد. این تنها یک شرکت از شرکتهایی است که از تجارت در جنگ درآمدزایی میکند.
در سال ۲۰۰۰، «پروژه برای آمریکایی جدید» در گزارشی که انتشار داد، اعلام کرد بازسازی دفاعی آمریکا، ۳ تا ۷ / ۴ درصد یا ۸ / ۳ تا ۷ / ۴ درصد از تولید ناخالص ملی آن کشور را به خود اختصاص خواهد داد. در واقع این رقم در حال حاضر ۷ / ۴ درصد از تولید ناخالص آمریکا را به خود اختصاص داده است. در انگلستان سالانه ۵۷ میلیارد دلار برای تجهیزات دفاعی پرداخت میشود که ۵ / ۲ درصد از تولید ناخالص ملی آن کشور را تشکیل میدهد.
درست همانند مالیاتدهنگان قرون وسطایی شهرهای ایتالیا، پول ما توسط تجارت جنگ مکیده میشود. هر شرکت مسوولی نیاز به آن دارد تا برای سهامداران خود درآمد ایجاد کند. در قرن ۱۴، صاحبان شرکتهای آزاد، خود سربازان بودند. کمپانیها توسط کسی به کار گرفته نمیشد تا جنگی را علیه دیگری آغاز کند. پس آنها برای ایجاد بازار به اطراف خود نگاه میکردند.
سرجان هاکوود، خدمات شرکت سفید را به پاپ یا به شهر «فلورانس» پیشنهاد کرد. اگر هرکدام از این دو پیشنهاد وی را رد میکردند، هاک وود به سادگی این پیشنهاد را به دشمنان آنها ارائه میداد. زانسیس ساندرز، در کتاب شگفتانگیز خود «هاک وود شیطان انگلیس» مینویسد: نقش این شرکتها منفی بود، چراکه آنها همانند دوران جنگ سرد، توازن نظامی بین شهرها را حفظ میکردند.
یک دهه پیش، سر مقاله یک مجله متعلق به صنعت اسلحهسازی این بود، «شکر خدا به خاطر وجود صدام». این مقاله توضیح میداد از هنگام سقوط کمونیسم و پایان جنگ سرد، سفارش برای صنایع تسلیحاتی ناچیز بوده است. اما در حال حاضر دشمن جدید در صحنه است و صنعت اسلحهسازی چشم به آینده دارد. حمله به عراق براساس یکسری دروغ شکل گرفت. صدام حسین دارای سلاح کشتار جمعی نبود، اما صنایع نظامی نیاز به دشمن داشتند و سیاستمداران بموقع آن را به آنها عرضه داشتند. در حال حاضر همان صدای طبل جنگ علیه ایران به گوش میرسد که با حمله هفته گذشته به سفارت بریتانیا در تهران شدت گرفته است.
سیمور هرش، در نشریه نیویورکر مینویسد: همه مواد اورانیوم غنی شده که ایران تولید کرده است، مشخص است و ایران پاسخگوی آن است. گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی هستهای که چنین سر و صدایی را علیه ایران به صدا درآورده است هیچ چیزی را در مورد این که ایران در حال ساخت سلاح هستهای است، ثابت نمیکند.
در قرن ۱۴ این کلیسا بود که با ارتش زندگی میکرد، اما امروز این سیاستمداران هستند. دولت ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۱۰،۶۸۷ میلیارد دلار در صنایع هستهای هزینه کرده است. ببینید اگر این پول در بیمارستانها، مدارس یا پرداخت وام مسکن اختصاص مییافت، چه اتفاقی میافتاد.
دوایت آیزنهاور، رئیسجمهور وقت آمریکا، در سال ۱۹۶۱ هنگام خداحافظی با مردم، به شهروندان خود نسبت به خطر ارتباط نزدیک بین صنایع نظامی و سیاستمداران هشدار داد.
شاید آن موقع رابطه بین نهاد عظیم نظامی و صنعت بزرگ تسلیحاتی در آمریکا تجربه جدیدی بوده است، از اینرو وی گفت: «در شورای دولت، ما باید علیه نفوذ ناخواسته جنگافزارسازان هوشیار باشیم. احتمال وقوع فاجعه با جابهجایی قدرتهای موجود یا ادامه قدرتهای فعلی همواره وجود دارد. این احتمال در حال حاضر وجود دارد، این غول دوباره از چراغ جادو بیرون آمده است.»
گاردین
ترجمه از دفتر نمایندگی صدا و سیما در لندن
منبع : روزنامه جام جم ۱۳/۱۰/۱۳۹۰
شناسه خبر:
۷۳۰۴۶
چه کسانی بر طبل جنگ میکوبند؟
در قرن ۱۴ میلادی، ۲ بیماری همهگیر وجود داشت، یکی مرگ سیاه بود و دیگری تجارت از طریق جنگ. در تاریخ، مزدوران همیشه وجود داشتهاند، اما در انگلستان و در حکومت ادوارد سوم آنها ستون فقرات اصلی ارتش انگلیس را در ۲۰ سال اول جنگ که ۱۰۰ سال به درازا کشید، تشکیل میدادند.
۰