از کوره در رفتن، داد و بیداد و عصبانیت در هر کدام از این موقعیت ها که ممکن است روزانه چندین بار با آن مواجه شوید کار منطقی و عقلانی نمی باشد علاوه بر این حتی ممکن است به جسم شما نیز آسیب برساند.
در این بین زنان وقتی حالت خشم به آنها دست می دهد، قدرت کلامی شان بسیار قوی می شود. اما مردان زمانی که در این حالت قرار می گیرند، قدرت بدنی شان بسیار بالا می رود. به همین علت است که در بین مردان شاهد دعواهای خیابانی و ... هستیم.
چرا و چه زمانی خشمگین و یا عصبانی می شویم؟
خشم مانند حس نفرت، شادی، علاقه و... یک هیجان بنیادی در انسان است. این هیجان ها منشا فکری دارند و در همه انسان ها منشأ آن یکسان است. بر اساس تفسیرهای روانشناختی، خشم زمانی شکل می گیرد که فرد مورد حمله، بدرفتاری، طرد و یا رد شدن از سوی دیگران قرار بگیرد و احساس تلافی کردن به او دست دهد که در این حالت خشم او بر انگیخته می شود.
خشم به صورت مناسب و نامناسب ممکن است برای افراد رخ دهد. این احساس زمانی حاد و دردسرساز قلمداد می شود که در وجود افراد به صورت مداوم احساس شود و یا رفتارهای دیگران نسبت به فرد به صورت نامناسبی ابراز شود. مثلا اگر ما دچار سردرد یا دندان درد به شکل دائمی باشیم به طور قطع در بلند مدت بر دیگر حالات فرد اثر می گذارد. فردی که عصبانی و خشمگین می شود در طول زمان، ضربان قلب و فشار خونش بالا می رود و سکته های قلبی و مغزی و یا اختلال های جسمی دیگری را برای فرد به همراه دارد.
آیا هر عصبانیتی با پرخاشگری همراه است ؟
گاها خشم با پرخاشگری اشتباه گرفته می شود. پرخاشگری یک رفتار و یک کنش مخرب است که وقتی فردی مورد آزار دیگران قرار می گیرد و می خواهد آن را تلافی کند، به صورت ناخودآگاه پرخاشگر می شود. در واقع، هر گونه رفتاری که به قصد آسیب رساندن از سوی فردی که عصبانی باشد را پرخاشگری می گویند مثل زور، رفتارهای تهاجمی و ... .
یکی از باورهای رایج و اشتباه در ارتباط با خشم، ارثی بودن آن است. برخی معتقدند که از والدین این ویژگی به ارث برده می شود که درست نیست. در تمام تحقیقات و مشاهدات روانشناسان به خصوص در ارتباط با کسانی که در ما تاثیر می گذارند مانند والدین و دوستان، به این نتیجه رسیده اند که خشم از راه ارث قابل منتقل شدن نیست.
نکته بسیار مهم در ارتباط با خشم زنان؛ در بین زنان وقتی حالت خشم به آنها دست می دهد، قدرت کلامی شان بسیار قوی می شود. اما مردان زمانی که در این حالت قرار می گیرند، قدرت بدنی شان بسیار بالا می رود. به همین علت است که در بین مردان شاهد دعواهای خیابانی و ... هستیم.
یکی از اصول مهارت های زندگی، مهارت مدیریت خشم است اما چگونه باید عصبانیت خود را کنترل کنیم؟
خشم نیز مانند دیگر هیجان های انسانی، قابل مدیریت و کنترل کردن است. در ابتدا افراد باید نسبت به خشم آگاهی و اطلاعات کافی داشته باشد. یعنی افراد باید به این دانش رسیده باشند که چه چیزهایی و یا در چه مکان هایی ممکن است خشم آنها بر افروخته شود، در این حالت می توانند به خوبی آن را مدیریت کنند.
ذهن آگاهی داشته باشیم. مثلا در محیط های شهری ما با علم ترافیک، فشارهای اتوبوس و مترو، بازار و تره بازار و... و ازدحامی که در هر کدام از این موارد وجود دارد، به آنجا می رویم، با داشتن این ذهن از پیش که ممکن است در آنجا هر مسئله ای به وجود بیاید باید عصبانیت خود را کنترل کنیم. یکی از عصبانیت های جدید ما سوار شدن در مترو اتوبوس و دعواهای ناشی از آن است. افرادی که از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده می کنند به این علم رسیده اند که در ساعات خاصی از روز مثل از 7 صبح تا 10 و در عصر از ساعت 4 تا 7 شب اوج ترددها و شلوغی مسافران است و با توجه به این شلوغی باید نسبت به آن واکنش نشان دهد.
در مدیریت خشم همیشه باید راهکارهای فوری و آنی را از قبل در ذهن داشته باشیم. مثل خوردن آب سرد که این آب خنک نوشیدن باعث می شود که اکسیژن به مغز فرد بیشتر برسد و بتواند بهتر تصمیم بگیرد. در واقع باید کارهای پیشگیرانه را خوب بدانیم. شناخت زنجیره ای از افکار، عقاید، باور و نظرات خود داشته باشیم و بدانیم باید در عصبانیت چه واکنشی از خود نشان دهیم.
چند لحظه مکث کنیم و نفس عمیق بکشیم که این امر برای کنترل بر خشم کمک زیادی می کند. در اصطلاح روانشناسانه توقف فکری داشته باشیم یعنی در آنِ واحد پاسخ ندهیم .
تغییر جریان های فکری منفی داشته باشیم. فکرهای منفی را از خودمان دور کنیم. مثلا ترک محل در این موقعیت پیشنهاد می شود.
ورزش های مثل یوگا یا آرام سازی (ریلکسیشن) داشته باشیم. در ورزش یوگا تفکر، تعادل و تنفس را فرد همزمان تمرین می کند.
باید تمرین جرات ورزی کنیم. وقتی با مشکلی مواجه شدم و خشم من برانگیخته شده است حالا باید من این جرات را داشته باشم که چگونه آن را عنوان کنم. یا چگونه نشان دهم. برخی از افراد در مقابل خشم، سکوت می کنند و واکنشی نشان نمی دهند برخی به صورت تیکه و کنایه حرف خود را می زنند و احساس عصبانیت خود را این گونه تخلیه می کنند. برخی هم جرات مندی دارند و به شیوه های محترمانه و جسورانه خواسته خود را نه به شکل پرخاشگری بیان می کنند بدون آنکه حرمت ها شکسته شود و با جدّیت حرف می زنند تا در عین رعایت احترام از حق خود دفاع کرده باشند.
پی بردن به ارزش گذشت است. به نتیجه کار فکر کنیم. مثلا زن و شوهری که باهم بحث و جدل می کنند، پس از آنکه آرام شدند ببینند آیا موضوعی که بر سر آن دعوا کردند ارزش حرص خوردن و عصبانیت را داشته است ؟ در کلام بسیاری از بزرگان را دیده ایم که می گویند چیزی نشده بگذر و برو. این اشاره به این دارد که بسیاری از درگیریها و خشم هایی که اتفاق می افتد ارزش ندارند و نباید نسبت به آن واکنش نشان داد.
راه حل دیگر گفتن ذکر است.البته در روانشناسی شمردن عدد مرسوم است. در فرهنگ دینی ما خود ذکر صلوات و ذکرهای کوتاه دیگر وجود دارد که توصیه می شود در هنگام عصبانیت و خشم از آنها استفاده شود