چرا اجازه می دهیم آمریکا برجام را که یک توافق بزرگ برای آن است، فاجعه بداند و آنگاه مسئولین کشورمان برجام را حلوا حلوا کنند و روی سرشان بگذارند!
برجام چه تخم دو زرده ای برای ایران کرده است که اینگونه در ناز و توجه است تا خدای نکرده طبع لطیف و نازک آن ترک بر ندارد؟!
هر آنچه که خواسته اند در باره توافق هسته ای گفته اند و کرده اند، برجام را سکه یک پول کرده اند، آمریکایی ها را می گویم؛ آن را چماقی بر سرمان نگه داشته اند تا هر گاه خواستند نشانش دهند و در صورت لزوم هم بکوبند بر فرق سرمان!
آنگاه ما، یعنی مسئولین عزیزما، همچنان میگویند تا زمانی که برجام در چارچوب منافع ملی ما باشد به آن پایبند می مانیم. هر چند این توافق به گونه ای تنظیم شده است که ایران مجبور به ادامه پایبندی خود به برجام است.
آنهایی که دلسپرده بودید و هستید! آنهایی که دلتان غنج میرود برای این که کدخدا گوشه چشمی به شما نگاه کند! مگر قرار نبود از صدقه سری برجامتان سیل هواپیماهای غول پیکر، پهن پیکر و... به فرودگاه های ایران سرازیر شود؟ پس چه شد؟!
آن زمان و هم اکنون همانهایی که دلواپس خطابشان میکنید شما خوشخیالان، مدام می گفتند دل به وعده های سر خرمن آمریکا و اروپا نسپرید و نبندید که وعده های آنها توخالی است، اما کو گوش شنوا و دل بینا؟!
مسحور و مست وعده هایی شدید که آمریکا مدام آنها را تکرار می کرد تا آنجا که آب از لب و لوچه شما زودباوران خوشخیال راه افتاد.
کجاست آن هواپیماهایی که قرار بود به سوی ایران پرواز کند؟ شما دلسپردگان برای آن دو فروند ایرباس آغوش مهربانی گشودید و از ورود آن دو پرنده آهنی شادمان شدید، آنها حتی چند فروند هواپیمای ملخی کوچک کوتاه پرواز هم به ما نمی فروشند.
خون مسافران کشته شده در پرواز تهران یاسوج به گردن کیست؟
دو سال از اجرای نوزاد نوپای مذاکرات هسته ای میگذرد؛ مدام آن را می کوبند زمین اما برخی در داخل از پشت، همانجایی که پوشک بر تن آن است بلندش می کنند و بزک، تا کسی متوجه نشود این کودک دو ساله به ضرب و زور سر پا است.
کل هسته ای را داده ایم رفته است، آقایان خوشخیال با پر رویی کامل سقوط هواپیما را به گردن سیاست خارجی نظام اسلامی می اندازند!
آخر ای آدمی که چنین میگویی، یا نادانی یا خود را به نادانی زده ای، اگر همین سیاست خارجی نظام اسلامی نبود که ایرانی باقی نمانده بود تا همین هواپیما وارد کشور بشود تا پرواز کند و شما خوش نشینان اشرافی را این طرف آن طرف ببرد.
دریغ از آن که جاده های ما سفیر مرگ است، سالانه بیش از 11 هزار نفر بر اثر تصادف جاده ای کشته می شوند، که دو دلیل اصلی دارد، یکی اوضاع وخیم جاده های کشور است و دیگری خودروهای غیر استانداردی که به مردم انداخته می شود!
نگاه کنید به اتفاقاتی که پس از برجام در کشور افتاده است. آیا پس از برجام اتفاق خوشایندی دیده می شود؟
بی انصافی نکنیم، مردم برای برچیدن آن فتنه دی ماه خوش درخشیدند، شاید هم برخی توقع آن را نداشتند به همین خاطر شوکه شدند و پای دراویش را به میان کشیدند.
پسابرجام خود شده است برای ما آینه دق، نمیتوانیم به درون این آینه نگاه کنیم، از بس که کریه المنظر است این توافق!
آمریکایی ها که در حال گربه رقصانی های خود بر سر توافق هسته ای هستند، گاهی میگویند می خواهیم از آن خارج شویم، گاهی می گویند آن را تغییر می دهیم و اصلاح میکنیم، مدام هم که آن را نقض میکنند و از اجرای تعهداتشان خبری نیست و در این میان برخی در داخل دلشان هری می ریزد که وای بر ما اگر آمریکا از برجام بیرون برود، چه خاکی بر سرمان بریزیم؟! خاک رس را پیشنهاد میکنیم، خاکی است مرغوب، بدون سنگ و کلوغ برای دلسپردگان خوشخیال رفاه طلب اشرافی!
اکنون هم آنچنان در این توافق گیر افتاده ایم که دست و پاهایمان بسته است، یعنی کاری کردند که بسته شود، نه میتوانیم آن را اجرا نکنیم، نه میتوانیم به جایی شکایتی ببریم. این است داستان برجام درخشان شما!
برجام نجاتمان نداد که هیچ، گیر و گرفتاری های دیگری را هم با خود آورد، این ضرب المثل های فارسی هم به دادمان می رسد بعضی وقتها، دوتا از آنها مصداقی است برای همین برجام، نشان می دهد که آمریکا و اروپا چقدر پر رو هستند،«موش تو سوراخ نمیرفت جارو به دمش میبست» و «یارو رو به ده راه نمیدادند سراغ خونه کدخدا رو میگرفت» داستان برجام هم همین است، خودش روی هواست، تابعیتش زیر سوال است، جایگاهی ندارد نزد مردم و حاکمیت، هسته ای را که برده است، می خواهد موشکی و منطقه ای را هم ببرد، بدون آن که هزینه آنها را بپردازد، مانند هسته ای!
حداقل نمی گذارند این گوساله ای که زاییده شده گاو شود، کمی شیر بدهد آن وقت! تازه نگفته اند که این گوساله نر است یا ماده! هر چند گوساله دو ساله آنقدر بزرگ شده است که زمان شیر دهی یا پروار شدنش رسیده باشد، فقط دعا میکنیم این گوساله، سامری نباشد!