یک دهه از شهادت «عماد مغنیه» فرمانده نظامی و مغز متفکر حزب الله لبنان میگذرد و مراسم دهمین سالگرد شهادتش مقارن شده است با سقوط جنگنده صهیونیستی اف ۱۶ در اراضی سوریه که شکاف جدیدی را در موازنههای قدرت رژیم صهیونیستی در میان همسایگان آن به ویژه محور مقاومت ایجاد کرد.
شاگردان عماد مغنیه روزی بزرگان نبرد زمینی بودند و جلوی تانکهای مرکاوای رژیم اسرائیل در اشغالگری در جنوب لبنان را گرفتند و نسل پنجم این تانک ها را زمینگیر کردند. این روندی بود که گزارشهای رژیمصهیونیستی مینویسد که یکی از عوامل عدم اقدام اسرائیل برای آغاز جنگهای زمینی در جنوب سوریه این است که اسرائیل نمیتواند تضمینی برای امنیت و سلامت تانکهای خود به دست آورد. در لحظهای که ورود به اراضی لبنان بار دیگر در میز مذاکرات مسئولان رژیم صهیونیستی وارد شده بود، شاگردان عماد مغنیه کشتی جنگی ساعر رژیم صهیونیستی را در عمق سواحل لبنان در جریان جنگ ۳۳ روزه هدف قرار دادند.
امروز نیز شاگردان عماد مغنیه از طریق حریم هوایی وارد عمل شده و امنیت ملی مشترک خود را حفظ کردند. به این ترتیب آنها کنترل درگیری هوایی را نیز در اختیار گرفته و یقینها در رابطه با برتری هوایی رژیم صهیونیستی را به شک و تردید تبدیل کردند.
رژیم صهیونیستی پس از این محدودیتهای بیشتری را فراروی خود مشاهده خواهد کرد، ماه فوریه که شاهد شهادت عماد مغنیه بود، این بار شاهد برانگیخته شدن مجدد روحیه پیروزی در میان شاگردان وی بود.
عماد مغنیه که بود؟
عماد مغنیه معروف به حاج رضوان ( ۱۹۶۲ - ۲۰۰۸ م) بنیانگذار یگان نظامی حزب الله لبنان و از فرماندهان جنگ ۳۳ روزه بود که در حادثه تروریستی به شهادت رسید.
وی به «مرد سایه» در مقاومت اسلامی شهرت داشت و بسیاری او را مغز متفکر حزب الله قلمداد میکردند. دولت ایالات متحده برای دریافت هر اطلاعاتی از او جایزه تعیین کرده بود. عماد مغنیه در سال ۲۰۰۸ م در دمشق ترور شد و به شهادت رسید. آیت الله العظمی خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در پیامی به مناسبت شهادتش، او را فردی معرفی کرد که سراپا عشق و شور جهاد فی سبیل الله بود.
شهید عماد مغنیه معروف به حاج رضوان، ۷ دسامبر سال ۱۹۶۲ در شهر صور واقع در جنوب لبنان به دنیا آمد. پدرش فایز مغنیه است و برادرانش جهاد و فؤاد بودند. هر دو برادرش به شهادت رسیدند. از شهید عماد چند فرزند باقی ماندهاند. جهاد یکی از فرزندانش که در ۲۷ دی ۱۳۹۳ در هجوم بالگردهای اسرائیلی به خودروی حامل وی در بلندیهای جولان سوریه به شهادت رسید.
خانواده مغنیه پس از مدتی از صور به ضاحیه جنوبی بیروت نقل مکان کردند و در این منطقه بود که وی، تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را گذراند و پس از آن در جوانی، وارد دانشگاه آمریکایی بیروت (AUB) شد.
عماد مغنیه در اوایل دهه ۸۰ میلادی به "نیروی ۱۷" شاخه نظامی جنبش آزادی بخش فلسطین پیوست. این نیرو به منظور محافظت از مبارزانی مانند ابوعمار، ابو جهاد و ابود ایاد تشکیل شده بود.
او از همان زمان، در عملیات انتقال سلاح از جنبش آزادی بخش فلسطین برای مقاومت اسلامی لبنان(که عبارت بود از حزب الله و جنبش امل)، نقش اساسی داشت. هرچند به دنبال اشغال لبنان در سال ۱۹۸۲ م از سوی رژیم صهیونیستی، مبارزان جنبش آزادی بخش فلسطین مجبور به ترک لبنان شدند.
او در ابتدا با خروج مبارزان فلسطینی و سازمان آزادی بخش فلسطین از لبنان، به رزمندگان جنبش امل پیوست. اما با انتقال سید حسن نصرالله به حزب الله او نیز به این حزب تازه تاسیس منتقل شد و پس از اجرای موفق چند عملیات، به عنوان فرمانده گارد حفاظت مقامات بلند پایه حزبالله انتخاب شد.
یک روز فرزندش مصطفی از او پرسید: به نظرت چه اتفاقی میافتد اگر بعد از شهادتت، حزبالله تو را به رسمیت نشناخت؟ وی پاسخ داد: من از هیچ کس انتظار ندارم که مرا به رسمیت بشناسد. اگر مصلحت در این است که آنها من را به رسمیت نشناختند، مشکلی نیست. او هرگز به شهرت و سخن گفتن در مورد کارهایش اهمیت نمیداد. چگونه عماد مغنیه مرد سایهها شد
یکی از بزرگترین ویژگیهای وی در مورد تدابیر امنیتی این بود که حتی در زمان دیدنش نیز کسی او را نمیشناخت، این موضوع باعث شده بود او به صورت یک فرد عادی و ساده بدون ناظر و محافظ به فعالیتهایش ادامه دهد. وی در نشستهای رسمی و عمومی حاضر میشد، اما به عنوان یک فرد عادی در مقاومت مانند دیگر اشخاص حضور پیدا میکرد، زیاد در مناقشه ها شرکت نمیکرد، بلکه فقط گوش میکرد. این نحوه رفتار به روش عادی زندگی وی تبدیل شده بود.
در زمان دیدار سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس با «محمد ناصیف» معاون رئیسجمهور فقید سوریه، حاج عماد در هیئت ایرانی حضور داشت. در زمان صحبت ها، مترجم در انتقال جمله ای از فارسی به عربی اشتباه کرد که حاج عماد این اشتباه را تصحیح و خود را به عنوان یک مشاور در هیئت معرفی کرد. این نحوه رفتار، آزادی عمل زیادی را به وی داده بود.
با این وجود وی همواره سلاح کمری را در قاب خاکستری رنگش با خود حمل میکرد. مغنیه توان جسمی خود را حتی در دهه آخر عمر خود نیز حفظ کرده بود. او در زمان آموزش نیروهای مقاومت برای اسارت گرفتن یک نظامی اسرائیلی به سرعت در را باز کرد و با مهارت بالا یکی از عناصر تنومند مقاومت را که دو برابر خودش هیکل داشت، با تمامی تجهیزات و تسلیحاتش بلند کرد. یکی از عناصر مقاومت نزدیک به وی میگفت حاج عماد در مسائل دفاع شخصی آموزشهایی به ما میداد.
در ساعتهای آخر قبل از شهادتش، حاج عماد جلسهای را با رمضان عبدالله شلح دبیر کل جنبش جهاد اسلامی و سرتیپ محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت. سردار پاکپور روایت میکند که آنها قرار بود در نیمه شب با هم دیدار کنند. جلسات متعددی در همان روز در زمینه بررسی نحوه تقویت و بالا بردن توانمندیهای نظامی و امنیتی جنبش حماس و جهاد اسلامی برگزار شده بود. حاج عماد همواره دیر در جلسات حاضر می شد، اما به محض ورود به این جلسه با لبخندی که بر لب داشت، قلب شرکت کنندگان را راضی میکرد و کسی نمیتوانست به او اعتراض کند.
وقتی که انفجار انجام شد، سردار پاکپور اولین کسی بود که خود را به عماد مغنیه رساند، او در حالت سجده به شهادت رسیده بود. وی در مورد خود میگفت: این خیانت است که من از مرگ بترسم در حالی که برادران خود را به تکالیف جهادی فرامیخوانم. آنهم در شرایطی که مطمئن هستم برخی از آنها به شهادت خواهند رسید. ضعیفترین سطح ایمان این است که چیزی را که برای آنها میپسندم، برای خودم نیز بپسندم.
عماد مغنیه و دغدغه آزادی اسرا
وفیق صفا می گوید: بعد از انجام عملیات اسارت نظامیان اسرائیلی در سال ۲۰۰۶ با پایان جنگ، و در مذاکرات برای انجام تبادل اسرا حاج عماد حاضر بود، اما کسی از تیم مقابل او را نمیدید. گاهی اوقات وی حضور جسمی در این نشست ها نداشت، اما در سایه و در مکانی مناسبتر مذاکرات را دنبال میکرد. شهادت حاج عماد در فوریه انجام تبادل اسرا را چند ماه به تعویق انداخت، اما این عملیات در نهایت با عنوان عملیات رضوان انجام شد.
توانمندیهای موشکی مقاومت فلسطین مدیون مغنیه است
رمضان عبدالله شلح دبیر کل جنبش جهاد اسلامی در همین راستا بعد از پیروزی مقاومت فلسطین در جنگ هشت روزه گفت: اکنون چیزی را میگویم که فاش کردنش در این مرحله اشکالی ندارد، سربسته بگویم در تمامی موشکهایی که از غزه به سمت دشمن صهیونیستی شلیک میشود رد پای حاج عماد مغنیه به چشم می خورد.
نحوه ترور عماد مغنیه
روز ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ میلادی (۲۳ بهمن ۱۳۸۶) «عماد فایز مغنیه»، معاون دبیرکل حزب لبنان در کمیته جهادی حزب الله به منطقه «کفر سوسه» در دمشق میرسد و وارد آپارتمانی میشود که برخی از رهبران فلسطینی و مسئول یکی از بخشهای جهادی حزبالله و تعدادی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایران در آن حضور داشتند تا درباره آموزشهای نظامی و هماهنگیهای نظامی بحث و تبادل نظر کنند.
پیش از پایان نشست شهید مغنیه نشست را ترک میکند و از حاضران میخواهد، بحث و گفتوگوها و هماهنگیها را ادامه دهند. دقایقی بعد صدای انفجار به گوش رسید. تمام کسانیکه در نشست شرکت داشتند، بر این باور بودند که هدف قرار گرفتهاند، اما داد و فریاد مردم در حیاط جلوی ساختمان و حضور دستگاهها و نیروهای امنیتی سوری در محل، تعدادی از آنها را از خانه بیرون کشید تا ببینند، چه اتفاقی افتاده است که عماد مغنیه را یافتند که هشت گوی آهنین به بدن وی اصابت کرده است.
یکی از گویهای آهنین به چشمش اصابت کرده و از پشت سرش بیرون آمده بود. او بلافاصله جان خود را از دست داده بود. دوستانش پیکرش را به داخل ماشین برده و مستقیما راهی لبنان شدند.
مسئول نظامی حزبالله که همراه شهید مغنیه در نشست حضور داشت، با سید «حسن نصرالله»، دبیرکل حزب الله لبنان تماس میگیرد تا خبر شهادت مغنیه را به او بدهد و پیکرش را به بیمارستان منتقل کند تا در آنجا «سید» حضور یابد و آخرین دیدار و نگاه را به رفیق راهش داشته باشد و او را در پرچم بارگاه امام «حسین» (ع) بپیچد که آن را از کربلای معلی دریافت کرده بود و خبر شهادت مغنیه را به خانوادهاش و دوستانش بدهد.
رژیم صهیونیستی برنامههای کاری و نقشه رفت و آمدهایش را از بیش از ۶ ماه قبل از ترور تهیه کرده و از آن آگاه بود، به گونهای که دستگاه اطلاعات و جاسوسی که وی را در خفا و سکوت تعقیب میکرد.
به این ترتیب شهید مغنیه روز ۱۲ فوریه در اثر انفجار بمب به شهادت رسید. منابع مذکور تاکید میکنند که ۳ تیم در محل ترور حضور داشتند، تیم رصد و پیگیری، تیم اجراکننده عملیات و تیم بیرون بردن و خارج کردن عوامل از محل. همه این تیمها در نزدیکی محل ترور و در آپارتمانی رو به روی مرکز و محل عملیات حضور داشتند.
همچنین در محل ترور، هواپیمای بدون سرنشین مدل «هارون» مشاهده شد که از نوع هواپیماهای رادار گریز است و رادارهای سوری توان کشف و شناسایی آن را نداشتند. وظیفه این هواپیما پوشش تیمهای مجری عملیات تروریستی کفرسوسه بود.
غیر از آن دستگاه شنود ۸۲۰۰ ساخت رژیم صهیونیستی برای تحت نظر داشتن و ضبط تمام تماسهای ثابت و همراه و اطلاعات لازم از تمام نیروهای امنیتی و غیر امنیتی در محل حادثه کار گذاشته بود تا حمایت لازم از تیمها را به عمل آورد و بر موفقیت عملیات بیفزاید.
به گفته این منابع رژیم صهیونیستی در شب ترور اقدام به انجام رزمایشی تحریک آمیز مقابل سواحل لبنان و به ویژه مقابل منطقه «صخره الروشه» با قایقهای مجهز به موشکانداز کرد. همچنین یک زیر دریایی صهیونیستی از نوع «دلفین» نیز در آبهای منطقه «خلده» مشاهده و رصد شد، تا حزبالله را مشغول و نگاه آن را از آنچه در سوریه برای آن تدارک دیده شد، منحرف کند.