محمدرضا لطفی منتقد و نویسنده و کارگردان سینما در نقدی به بررسی فیلم سینمایی «مصادره» به کارگردانی مهران احمدی پرداخته است.
در این یادداشت آمده است:«فیلم «مصادره» یکی از فیلم های بسیار مهم جشنواره امسال است، حتی در نگاهی کلی تر باید بگویم از فیلم های مهم سال آینده است.
شاید گفتن این حرف آن هم برای یک فیلم کمدی کمی عجیب به نظر برسد... به هرحال جامعه ما سال هاست که عادت کرده فیلم های اجتماعی را نماد مصلح اجتماعی و فیلم های کمدی را نشانه گیشه و مردم عام بداند اما واقعیت این است که اتفاقا همین نگاه است که سینمای ایران را به ورطه نابودی و بروز نیافتن ژانر سوق داده و سال هاست که سینمای ما از فقدان هایی رنج می برد که «مصادره» دست روی همان نقصان ها می گذارد و برای همین باید آن را از فیلم های مهم و جدی برشمرد.
نباید فراموش کرد که ظهور و تثبیت سینمای دیجیتال، فیلمسازی را به شدت سهل کرد و البته به همان اندازه هم مشکل که واکاوی این موضوع خود مقاله ای مفصل و طولانی می طلبد اما صنعت دیجیتال مانند هر پدیده نوظهور دیگری دارای معایب و محاسناتی بود که یکی از معایب آن حداقل در سینمای کشور ما این بود که بیش از نود درصد محصولات تصویری ما فیلم ماندند و به سینما تبدیل نشدند.
شدیدا بر این باور هستم که فیلم و سینما ۲ مقوله کاملا جداگانه است، سینما از نگاه من یعنی شکوه، یعنی تصویر درست، یعنی رنگ، یعنی جلال که برای پرده بزرگ و عریض و نقره ای طراحی شده است. پرده بزرگ سینما بزرگی و زیبایی می خواهد، شکوه و عظمت می خواهد وگرنه به صرف اکسپوز شدن نمی توان گفت که فیلمی سینمایی ساخته شده است و با این وصف اگر کلاهمان را قاضی کنیم و منصفانه نگاه کنیم می بینیم که بیش از نود و پنج درصد آثار ما چندان فرقی نمی کند که شما آن را روی پرده سینما ببینی یا داخل صفحه تلویزیون و یا روی مانیتور یک لپ تاپ و این یعنی نابودی سینما اما «مصادره» به شدت سینما و برای پرده سینما ساخته شده است و اگرچه این اصل برای ساخت فیلمی سینمایی اولین اصل است، اما در کشوری که معیار سینما یا ویدیویی بودن آن را نه کیفیت اثر که یک برگ کاغذ تایپ شده پروانه ساخت، آن هم پیش از ساخت تعیین می کند انتظار بیشتری هم نباید داشت که نود و پنج درصد آثار سینمایی آن، همان اولین اصل را هم رعایت نکنند و اصلا فرق بین پرده سینما و مانیتور لپ تاپ را هم ندانند.
یکی دیگر از موضوعاتی که سینمای ایران مدت هاست دچار آن شده این است که فیلمسازان به دلیل نبود اقتصاد آزادی که در سینما و مارکت وجود دارد دچار بیراهه شده اند. نباید فراموش کرد که سینما در همه جای دنیا ۲ کارکرد دارد و لاغیر یا حال شما را خوب کند که این حال خوب الزاما به معنای خنداندن نیست و می تواند این حال خوب و تحریک احساس با یک ملودرام اشک درآور شکل بگیرد و یا اینکه شما را به فکر فرو ببرد. سینما نه جایی برای نظریه فلسفی دادن و نه خطابه سیاسی و نه مصلح اجتماعی است اما همان طور که گفتم به دلیل نبود سیستم درست عرضه و تقاضا، سینما در کشور ما همه چیز هست الا کارکردهای واقعی و درستش و در نتیجه عمده محصولات آثاری هستند که تماشاگر با دیدن آن چیزی دستگیرش نمی شود نه به درستی سرگرم می شود و نه چیزی او را به فکر فرو می برد. مصلح اجتماعی بودن و خطابه سیاسی بیان کردن کار سینما نیست، اما بعضی از سینماگران این کارها را خیلی بهتر از فیلمسازی بلد هستند و از همین رو نه فیلم های آرتیستی ما فیلم های واقعی هستند و نه آثار سرگرم کننده مان به درستی سرگرم می کنند و در نتیجه در سینمای کشور با جریان هایی طرف هستیم که یا بی هویت و عقیم هستند و یا در سطحی ترین شکل ممکن سعی در کاسبی و خنداندن تماشاگر را دارند و این یعنی زنگ خطر جدی برای نابودی سینمای ایران. اگر جستجو کنیم می بینیم که دیگر چیزی به نام صنعت سینما وجود ندارد و هر ازگاهی نسیمی می آید و بعد خاموش می شود در صورتی که یک سینمای پویا و زنده وجه غالب آثارش باید از این جنس باشد و حال در این بین «مصادره» شاید تنها فیلمی در جشنواره است که مصداق بارز سینما به معنای صنعتی است که برای پرده سینما ساخته شده است و هدف و مسیرش را می داند.
«مصادره» یک فیلم کمدی است، اتفاقا یک فیلم کمدی بسیار مردم پسند؛ تعابیری که ممکن است در سینمای ایران و در طیف روشنفکر فحش به حساب آید، اما در «مصادره» مهران احمدی با هوشمندی آن را تبدیل به نقاط قوت خود کرده و فیلمی در جریان درست صنعت سینما ساخته که هم برای مخاطب عام است و هم در عین حال به اندازه و خیلی ظریف کنایه های خود را هم می زند و نقد های اجتماعی اش را هم بیان می کند، نه کم فروشی می کند و دست به لودگی می زند، در انتخاب شوخی ها نه زیاده روی می کند و نه از ریتم می افتد.
«مصادره» به زعم من مصداق بارز یک فیلم درست و خوب صنعتی است که جای این نوع محصولات استاندارد در سینمای ما خالی است و باید الگویی باشد هم برای فیلمسازان و هم برای مدیران محترم که بدانند معنای درست سینمای صنعتی چنین فیلم هایی است بدون کم فروشی و بدون لودگی که هم خوب خواهد فروخت و هم یک اثر استاندارد است.
مهران احمدی و اساسا هر فیلمسازی که می خواهد فیلم اول خود را بسازد در یک چند راهی سختی گیر می کند اینکه خود را در قدم اول چه نوع فیلمسازی معرفی کند و در چه وادی قدم بگذارد شاید بی اغراق یکی از سخت ترین مراحل فیلمسازی در فیلم اول باشد حال اگر فیلمساز یک بازیگر و چهره شناخته شده هم باشد کار سخت تر هم می شود و فکر می کنم که احمدی مسیر درستی را انتخاب کرده است و امیدوارم که هم او این مسیر را ادامه بدهد و هم سینمای ما پر از محصولاتی شوند که هم استاندارد باشند و هم مخاطب زیادی را روانه سالن های سینما بکنند.
قصد ندارم شمارش آرای مردمی را زیر سوال ببرم، اما این موضوع کمی عجیب است که فیلم «مصادره» بین انتخاب های مردم نیست و فیلم هم بالاخره در سالن رسانه به نمایش در خواهد آمد و دوستان به تماشای آن خواهند نشست و درباره آن قضاوت خواهند کرد و هم خود فیلم روانه اکران عمومی خواهد شد و بی شک از همین حالا می توان گفت جزو پرفروش های اکران ۹۷ و یا حتی رکوردشکن های فروش سینما خواهد بود.»