حجتالاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان، استاد حوزه و دانشگاه سلسله مطالب و سخنرانی هایی با موضوع «محاسبه نفس» را ایراد کرده است که بنا داریم، در اینجا بخشی از آن را می خوانیم :
محاسبه نفس آثار بسیار زیادی در سبک زندگی انسان دارد و اگر به آن توجه نشود، آثار بسیار مخربی خواهد داشت، در باب اهمیت این موضوع، اهل بیت(ع) فرمودند: «لَیسَ مِنّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَهُ فی کُلِّ یَومٍ؛ از ما نیست کسی که هر روز به حساب نفس خود نرسد»، بنابراین کافی است ما محاسبه نفس نکنیم که در این صورت خوبی های خود را از دست داده ایم، مانند اینکه بنا داشته باشیم، ماشینی را درست کنیم و پیچ و مهره های آن را به ما داده باشند تا بخش های مختلف را به هم متصل کنیم و ما به جای وصل آنها، مانند کشت دیمی، پیچ و مهره ها را روی ماشین تنها بریزیم، در این صورت مردم به ما خواهند گفت؛ چه می کنی؟ هر پیچ و مهره را باید در جای خود دقیق قرار داد که حتی امروز برای این امر ربات تهیه شده است تا بصورت دقیق، محاسبه کند و پیچ و مهره را جای خود قرار دهد.
بدون محاسبه نفس، کار خوب کردن مانند کشت دیمی است زیرا دقت لازم است و اگر محاسبه نفس صورت بگیرد، از حداقل امکانات، بیشترین بهره را خواهیم برد و از حداقل ایمان و عمل صالح به بالاترین مراتب خواهیم رسید.
محاسبه نفس باید در سبک زندگی تبدیل به یک رویه شود و نباید تنها گاهی مانند: حج، روزه و جهاد به آن پرداخت بلکه باید یک رویه باشد تا روحیه ما را تغییر دهد زیرا افرادی که اهل محاسبه نفس هستند، روحیات و خلقیات متفاوتی با یکدیگر دارند و سبک نگاه این افراد نسبت به هستی متفاوت است. بسیاری از بخش های زندگی را باید به گونه ای طراحی کرد که اهل محاسبه نفس شویم، پیرمردی تجارت را بنا داشت، کنار بگذارد و بازنشسته شود و مغازه های خود را در اختیار شاگردانش قرار دهد و روزهای آخر عمر را به عبادت و استراحت بپردازم، این خبر به امام صادق(ع) رسید و ایشان فرمودند: «نباید این کار را کند و باید تا پایان عمر تجارت کند والا عقل او کم خواهد شد».
تجارت انسان را دائم به حساب و کتاب وادار می کند که امام(ع) می فرماید: «این فرد، اگر این حساب و کتاب را نکند، عقل او کم خواهد شد.»، انسان باید سرش به حساب و کتاب مشغول باشد مگر اینکه برای تجارت باشد، در حالی که ارزش چندانی هم در برابر محاسبه نفس ندارد. باید بدانید زمانی که حساب و کتاب تجارت، این میزان به رشد عقل کمک می کند، محاسبه نفس چقدر به تعالی انسان در تمامی ابعاد کمک می کند.
یک روحیه ولنگاری و راحت طلبی موجب می شود که انسان اهل حساب و کتاب نباشد، این عمل را زمانی که وارد زندگی می کنیم و روزانه یا هفتگی به آن می پردازد، بعد از مدتی خسته می شود زیرا آن بیماری خود را متوجه می شود، درک می کند که اهل تنبلی و راحت طلبی است اما افرادی که محاسبه نفس نمی کنند، به دلیل اینکه غرق در این بیماری هستند، آن را نمی بینند.
دلایل متعدد و کلیدی وجود دارد که ضرورت محاسبه نفس را برای ما روشن می کند که در یکی از آنها اهل بیت(ع) صریحا فرمودند: «فردی که اهل محاسبه نفس نباشد، شیعه ما نیست» و در مطالب آینده، روایت های دیگری را برای شما بیان خواهم کرد.
یکی از مبانی هستی شناسانه محاسبه نفس آن است که ما اساسا در دنیای با حساب و کتاب زندگی می کنیم و خداوند صریحا در آیات قرآن فرموده است: «وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ؛ و خزائن همه چیز، تنها نزد ماست ولی ما جز به اندازه معیّن آن را نازل نمی کنیم!» شاید تعجب کنیم، وقتی بدانیم که فرشتگان الهی، حساب دانه های باران را هم حتی دارند، البته جهان معاصر ما به این دانسته ها نزدیک شده است.
روی ایمان خود زیاد فشار نیاورید و به دنبال معنویت از لابه لای سجاده و ادعیه نباشد و جهان پیرامونی خود را نگاه کنید که در این صورت هیبت خداوند شما را خواهد گرفت، البته این پیشنهاد من نیست و خداوند در قرآن می فرماید: «یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ؛ در (اسرار) آفرینش آسمان ها و زمین می اندیشند» و بعد ادامه می دهند که «سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ؛ ما را از عذاب آتش، نگاه دار» این چنین افرادی، از آتش جهنم در امان خواهند بود.
همه چیز حساب و کتاب دارد و ما باید فرزندان مان را براین اساس تربیت کنیم، فردی اهل تجارت بود و می گفت: هر میزان پول بخواهید به شما می دهم و هر میزان هم که خواستید به اختیار خود هزینه کنید، ولی حسابش را بنویسید و به من دهید و ما این کار را می کردیم، که هم اکنون آثار این حساب و کتاب در من مشهود است.
در روز قیامت به حساب اعمال ما می رسند: «فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ» یعنی حتی اعمالی که بسیار کمتر از مثقال است، مورد بررسی و حساب قرار می گیرد، در یکی از آیات معدودی که خداوند قسم به خود خورده است، داریم: «وَقالَ الَّذینَ کَفَروا لا تَأتینَا السّاعَةُ قُل بَلى وَرَبّی لَتَأتِیَنَّکُم عالِمِ الغَیبِ لا یَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ فِی السَّماواتِ وَلا فِی الأَرضِ وَلا أَصغَرُ مِن ذلِکَ وَلا أَکبَرُ إِلّا فی کِتابٍ مُبینٍ؛ کافران گفتند: «قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد!» بگو: «آری به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد، خداوندی که از غیب آگاه است و به اندازه سنگینی ذرّهای در آسمانها و زمین از علم او دور نخواهد ماند، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینکه در کتابی آشکار ثبت است! »
چرا این میزان به خود فشار می آوریم که قیامت را باور کنیم، همین که باور کنیم در جهان دارای حساب و کتاب هستیم، کافی است زیرا خوف بسیار بالایی از مقام ربوبی در ما ایجاد خواهد کرد و این فراتر از خوف از عذاب است. انسان خوب در فضای دین که باتقوا نامیده می شود، انسان حساب شده است. یکی از کلیدی ترین تفاوت های اولیا خداوند، با مردم عادی این است که حساب شده تر هستند و حساب شده بودن عالم را باور کرده اند.
متاسفانه، ما دین را اشتباه برای خود و فرزندان مان توضیح می دهیم، درحالی که باید فرزند فرضا در مدرسه حساب شده تربیت شود و جهان را حساب شده بداند، تنبیه و تشویق مهم نیست بلکه محاسبه مهم است و خداوند در آموزش و پرورش حساب شده خود می فرماید: «اقْرَأْ کِتابَکَ کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسیباً؛ (به او گفته می شود) کتاب (اعمال قلبی و بدنی) خود را بخوان، تو خود کافی هستی که امروز حسابرس نفس خود باشی» بعد در روایت داریم، در آن عالم فرد زمانی که نامه اعمالش را می خواند، فوجعه می کنند، از اینکه خداوند همه چیز را نوشته است.
اولیاء خدا و اهل معرفت، به شاگردان خود می فرمایند: رشد در جزئیات است و نباید جزئیات از دست شما خارج شود، این نیازمند یک سبک زندگی متفاوت است. در زبان فارسی تقوا به پرهیزگاری و ترس از خدا معنی شده است، در حالی که واقعا این دو کلمه معنای دقیق تقوا نیستند و ترجمه دقیق آن بر اساس بررسی های بنده، مراقبت است که معنای آن تطبیق دارد، با محاسبه، به این معنا که دقت کن و حساب داشته باش و ای کاش در جامعه اینگونه آموزش می دادیم که فرد باتقوا یعنی فرد دقیق.
در جهان حساب شده ای هستیم و اگر مواردی را بی حساب می بینیم، ضعف ماست که نمی توانیم درک کنیم. فردی نزد امام صادق(ع) آمد و گفت: فقیرم و بسیار نیازمندم، حضرت(ع) فرمودند: فقیر نیستی، گفت؛ چرا در تامین مایحتاج زندگی مانده ام، حضرت(ع) پاسخ دادند: «تو فقیر نیستی زیرا محبت ما را داری، اگر 100 دینار به تو دهند، حاضری محبت ما را کنار بگذاری؟» گفت: خیر اصلا، حضرت(ع) فرمودند: «اگر 1000 دینار بدهند؟» گفت: خیر اصلا و حضرت(ع) در هر مرتبه رقم را بالا بردند و در نهایت فرمودند: «کسی که چنین چیزی دارد و حاضر نیست آن را با این رقم ها بدهد، فقیر نیست، تو تنها گرفتاری، دیدی چقدر ثروت داری!»