آیتالله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه 6 سوره مبارکه «حجرات» به اهمیت توجه به اخبار موثق و عواقب تکیه کردن بر اخبار غیرموثق اشاره کرده است که متن آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَة فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهى از روى نادانى آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید». (حجرات/ 6)
به اخبار فاسقان اعتنا نکنید!
در آیات گذشته، سخن از وظایف مسلمانان در برابر رهبر و پیشوایشان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود، و دو دستور مهم در آن آمده بود: نخست، پیشى نگرفتن بر خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله)، و دیگر، رعایت ادب به هنگام سخن گفتن و صدا زدن در محضر او.
آیات مورد بحث، ادامه وظایف امت در برابر این رهبر بزرگ است، و مىگوید: هنگامى که اخبارى را خدمت او مىآورند، باید از روى تحقیق باشد، و اگر شخص فاسقى خبر از چیزى داد، بدون تحقیق نپذیرند، و پیامبر(صلى الله علیه وآله) را براى پذیرش آن، تحت فشار قرار ندهند.
نخست مىفرماید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَیَّنُوا).
سپس به علت آن اشاره کرده مىافزاید: «مبادا در صورت عمل کردن بدون تحقیق، به گروهى از روى نادانى آسیب برسانید، و از کرده خود پشیمان شوید»! (أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَة فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ).
همانگونه که اگر پیامبر(ص) به گفته «ولید بن عقبه» عمل مىفرمود، و با طایفه «بنى المصطلق»، به عنوان یک قوم مرتد، پیکار مىکرد، فاجعه و مصیبت دردناکى به بار مىآمد.
از لحن آیه بعد، چنین استفاده مىشود که جمعى اصرار بر این پیکار داشتند، قرآن مىگوید: این کار شایسته شما نیست، این عین جهالت و نادانى است و سرانجامش ندامت و پشیمانى خواهد بود.
آیا اخبار شخص «عادل» را بدون تحقیق مىتوان پذیرفت؟
جمعى از علماى «علم اصول» براى «حجیت خبر واحد» به این آیه استدلال کردهاند، چرا که آیه مىگوید: تحقیق و تبیّن در خبر «فاسق» لازم است، و مفهوم آن این است که اگر شخص «عادل» خبرى دهد، بدون تحقیق مىتوان پذیرفت.
ولى، به این استدلال اشکالات فراوانى شده، که از همه مهمتر دو ایراد است، بقیه اهمیت چندانى ندارد: نخست این که استدلال فوق، متوقف بر قبول «حجیت مفهوم وصف» است، در حالى که معروف این است: مفهوم وصف حجت نیست.
دیگر این که علتى که در ذیل آیه آمده است، آن چنان گسترده است که خبر «عادل» و «فاسق» هر دو را شامل مىشود، زیرا عمل به خبر ظنى، هر چه باشد احتمال پشیمانى و ندامت دارد.
اما این هر دو اشکال قابل حل است زیرا مفهوم وصف، و هر قید دیگر در مواردى که به اصطلاح منظور بیان قیود یک مسأله، و مقام احتراز است، حجت مىباشد و ذکر این قید (قید فاسق) در آیه فوق، طبق ظهور عرفى هیچ فایده قابل ملاحظهاى جز بیان حجیت خبر عادل ندارد.
و اما در مورد تعلیلى که در ذیل آیه آمده، ظاهر این است که: هر گونه عمل به ادله «ظنیه» را شامل نمىشود، بلکه ناظر به مواردى است که در آنجا عمل، عمل جاهلانه یا سفیهانه و ابلهانه است، چرا که در آیه، روى عنوان «جهالت» تکیه شده، و مىدانیم غالب ادلهاى که تمام عقلاى جهان در مسائل روزمره زندگى روى آن تکیه مىکنند، دلائل ظنى است (از قبیل ظواهر الفاظ، قول شاهد، قول اهل خبره، قول ذو الید و مانند اینها).
معلوم است که هیچ یک از اینها جاهلانه و سفیهانه شمرده نمىشود، و اگر احیاناً مطابق با واقع نباشد، مسأله ندامت نیز در آن مطرح نیست، چون یک راه عمومى و همگانى است.
به هر حال، به عقیده ما، این آیه، از آیات محکمى است که دلالت بر «حجیت خبر واحد» حتى در «موضوعات» دارد، و در این زمینه بحثهاى فراوانى است که اینجا جاى شرح آن نیست.
به علاوه، نمىتوان انکار کرد که مسأله اعتماد بر اخبار موثق، اساس تاریخ و زندگى بشر را تشکیل مىدهد، به طورى که اگر مسأله حجیت خبر عادل یا موثق از جوامع انسانى حذف شود، بسیارى از میراثهاى علمى گذشته، و اطلاعات مربوط به جوامع بشرى، و حتى مسائل زیادى از آنچه امروز در جامعه خود با آن سر و کار داریم، به کلى حذف خواهد شد، و نه تنها انسان به عقب باز مىگردد، بلکه گردش چرخهاى زندگى فعلى او نیز متوقف خواهد شد.
لذا اجماع همه عقلا بر حجیت آن است، و شارع مقدس نیز آن را «قولاً» و «عملاً» امضا فرموده است.
عواقب تکیه کردن بر اخبار غیرموثق و بد
ولى، به همان اندازه که «حجیت خبر واحد ثقه» به زندگى سامان میبخشد، تکیه بر اخبار غیر موثق بسیار خطرناک، و موجب از هم پاشیدگى نظام جامعهها است، مصائب فراوانى به بار مى آورد، حیثیت و حقوق اشخاص را به خطر مىاندازد، انسان را به بیراهه و انحراف مى کشاند، و به تعبیر جالب قرآن در آیه مورد بحث، سرانجام مایه ندامت و پشیمانى خواهد بود.
این نکته نیز قابل توجه است که: ساختن خبرهاى دروغین و تکیه بر اخبار غیر موثق، یکى از حربههاى قدیمى نظامهاى جبار و استعمارى است، که به وسیله آن جوّ کاذبى ایجاد کرده، و با فریب و اغفال مردم ناآگاه، آنها را گمراه مىسازند، و سرمایههاى آنها را به تاراج مىبرند.
اگر مسلمانان دقیقاً به همین دستور الهى که در این آیه وارد شده، عمل کنند، و خبرهاى فاسقین را بدون تحقیق و تبیّن نپذیرند، از این بلاهاى بزرگ، مصون خواهند ماند.
این نکته نیز قابل توجه است که: مسأله مهم وثوق و اعتماد به خود خبر است، منتها گاهى این وثوق، از ناحیه اعتماد به «شخص خبر دهنده» حاصل مىشود، و گاه از قرائن دیگرى از بیرون، لذا در پارهاى از موارد با این که گوینده خبر، فاسق است، ما به خبر او اطمینان پیدا مىکنیم.
روى این اصل این وثوق و اعتماد، از هر راهى حاصل شود، خواه از طریق عدالت و تقوا و صداقت گوینده باشد، و یا از قرائن خارجى، براى ما معتبر است، و سیره عقلا که مورد امضاى شرع اسلام قرار گرفته، نیز بر همین اساس است.
به همین دلیل، در «فقه اسلامى» مىبینیم، بسیارى از اخبارى که سند آنها ضعیف است، به خاطر این که مورد «عمل مشهور»، قرار گرفته، و آنها از روى قرائنى به صحت خبر واقف شدهاند، معیار عمل قرار مىگیرد، و بر طبق آن فتوا مىدهند.
به عکس، گاه اخبارى نقل شده که گوینده آن شخص معتبرى است، ولى قرائنى از خارج ما را به آن خبر بدبین مىسازد، اینجاست که چارهاى از رها کردن آن نداریم، هر چند گوینده آن شخص عادل و معتبرى است.
بنابراین، معیار در همه جا اعتماد به خود «خبر» است، هر چند عدالت و صداقت راوى غالباً وسیلهاى است براى این اعتماد، اما یک قانون کلى نیست (دقت کنید).