ناآرامیهای هفته گذشته، اعتراض مدنی بود یا اغتشاش و آشوب نیابتی؟ این اتفاق در کجا ریشه داشت؟ مردم کجای این ماجرا بودند و دوست و دشمن چه قدر سهم داشتند؟
1- انقلاب اسلامی که با بالندگی نسل به نسل ملت ایران رشد کرده و در منطقه وسعت یافته، ریشهدارتر از آن است که با چشمبندی فضای مجازی و ترسیم کاریکاتور «جنبش» توسط دشمن، از پیشرفت باز بماند. طبعا هیچ کس از شبیخون دشمن خوشحال نمیشود. میشد از عوام تا خواص، خواب نباشیم و این ضربه را به جان نخریم. اما در عین حال، همین اتفاقات و خسارتهای آن برای کشور، بار دیگر به همه ما یادآوری کرد دشمنان قسمخوردهای داریم که اگر انکارشان کنیم و گرم خواب شویم، آنها به خواب نخواهند رفت. اگر هوشمندانه و مومنانه رفتار کنیم، تحرکاتی از جنس اغتشاشات اخیر، به مثابه واکسن عمل میکند و به کشور مصونیت میبخشد؛ هر چند که نتیجه اولیه آن، تب و التهاب باشد.
2- این رویداد تلخ با وجود همه هزینههایش نشان قدرتمندی جمهوری اسلامی است؛ نظامی که به مردمش تکیه دارد و در روزهای دشوار، با به میدان آمدن همین مردم، از موانع بزرگ عبور میکند. باید عنایت داشت که اغتشاش اخیر، نه اتفاقی طبیعی بلکه عملیات مهندسیشده و تدارکشده از سوی سرویسهای جاسوسی «صهیونیسم مسیحی» (آمریکا و انگلیس و اسرائیل) و پادویی رژیم نگونبخت سعودی برای گرفتن انتقام شکستهای زنجیرهای بود. قریب یک دهه است CIA، MI6 و موساد (و سرویس جاسوسی فرانسه)، یک اتاق عملیاتی مشترک راه انداخته و برخی پروژههای ضدایرانی را مشترکا اجرا میکنند. جارو کردن بساط فتنه و اغتشاش اخیر به دست خود مردم، نشان ریشهداری جمهوریاسلامی است. فتنهها اسباب تعمیق شعور عمومی است، اگر که با همت، تهدید دشمن را تبدیل به فرصت کنیم.
3- وقتی از «مردم» حرف میزنیم یعنی 80 میلیون ایرانی. سرجمع آنها که در کفخیابان اقدام به آدمکشی و خرابکاری اموال عمومی و خصوصی کردند، چند هزار نفر نمیشود. اگر شروع اعتراض در مشهد مربوط به مالباختگان برخی شرکتها و صندوقها بود، اما موجسواران و آشوبگران، مردم نبودند. عملکرد آشوبگران، به خسارتهای اقتصادی قابل توجهی برای مردم و کشور منتهی شد. خساراتی که اغتشاشات اخیر در بازار بورس و ارز و... پدید آورد (گران شدن 150 تومانی دلار و سقوط 2400 واحدی بورس و کاهش معاملات و تشدید رکود)، مستقیما متوجه زندگی قاطبه مردم صرفنظر از سلیقه سیاسی آنها میشود. همچنین به تجربه دریافتهایم در هر نوبت تحرکات آشوبگران نیابتی، دشمنِ ناامید، روحیه گرفته و بر تحریمها میافزاید.
4- با ایجاد بیثباتی اقتصادی و ناامنی، خیانت بزرگی در حق ملت و نظام اتفاق افتاد و به هیچ وجه نمیتوان از عوامل این جنایت سازمانیافته گذشت. این طیف، پیادهنظام جنگ نیابتی دشمن هستند و مطلقا نمیتوان با آنها مماشات کرد. در این جنگ نیابتی، هیچ مدیر و سیاستمدار و حزب و رسانهای نمیتواند بیطرف باشد، دوپهلو حرف بزند و یا با تحریف صورت مسئله، خسارتزنندگان و آدمکشان و تخریبکنندگان اموال و اماکن دولتی و خصوصی را «معترض مدنی» جا بزند و به اسم رسمیت اعتراض مدنی، برای تروریستهای اقتصادی و سیاسی، حاشیه امنیت بسازد. تحریفگران بیتردید با تروریستها همدست هستند و با آنها باید معامله دشمن کرد. اینکه «مشکلات جدی اقتصادی داریم و باید صدای مردم شنیده و مشکلات چارهجویی شود» با اینکه به بهانه مشکلات، برای کشور مشکلات امنیتی و سیاسی درست کنیم که همان مشکل اقتصادی را تشدید کند، دو مسئله کاملا جداست.
5- برخی رسانههای مدعی اصلاحطلبی سوابق هیزمکشی در آشوبهای 78 و 88 داشتند و شماری از همکاران آنها پس از ارتکاب خیانتهای متعدد، از کشور گریخته و به BBC و VOA و رادیو فردا و... پیوستند. این طیف ضمن تحریفگری تلاش کردند مغالطهای را در دهان برخی مدیران بگذارند. آنها گفتند اعتراض حق مردم است و اعتراض را باید به رسمیت شناخت. معلوم است که باید حرف مردم را شنید و به مشکلاتشان به عنوان ولینعمت صاحبمنصبان رسیدگی کرد. اما اولا کسانی که آدم کشتند و به اموال و مراکز عمومی یا شخصی و مغازههای مردم حمله کردند، مردم بودند یا مزدوران دشمن؟! ثانیا مخالفخوانی و اعتراض اگر از منتقدان پذیرفته باشد، مطلقا از کسانی که باید پاسخگوی وعدههای خود و مطالبات مردم باشند، مسموع نیست. ثالثا این محافل میخواهند پوستخربزه زیر پای دولت بگذارند. آنها طی چند سال گذشته، با دمیدن در هیجان توافق با شیطان بزرگ، فرصت بهبود وضعیت اقتصادی را دریغ کردند تا به نارضایتی مردم منجر شد. این طیف با دولت هم صادق نیستند، چون آن را صرفا کاتالیزور و رحم اجارهای نقشهنیابتی خود میدانند.
6- زمانی که صاحبنظران و رسانههای منتقد درباره عواقب خسارتآمیز بیعملی برجامی برخی مدیران هشدار میدادند، پاسخ دولت و برخی حامیان سیاسی-رسانهای آن، توهین و تحقیر و انکار بود. اما هنگامی که از صدقهسر فرآیند برجام، فشار اقتصادی بر مردم شدت گرفت، ناگهان نعل وارونه زدند و مدعی ضرورت به رسمیت شناختن اعتراض مردم و شنیدن صدای آنها شدند. اما مردم نجیب ما مطلقا عناصر آشوبگر و آدمکش و خرابکار را از خود نمیدانند بلکه به شهادت راهپیماییهای باشکوه چند روز گذشته در دفاع از نظام و انقلاب، آشوبگران را دشمن میشمارند. متاسفانه گویا از نگاه برخی سیاسیون، همواره باید مخالفخوانی کرد، حتی به هنگام پذیرفتن منصب و مسئولیت. چنین سیاستزدگانی، هرگز خدمتگزاری و نوکری مردم و گرهگشایی از زندگی ولینعمتان را نوبر نمیکنند.
7- سهم «سیاست و مدیریت اشرافی» در تضعیف همبستگی ملی و تولید بیثباتی را باید مورد بازخوانی قرار داد. مدیریت برج عاجنشین، مردم را از خود نمیداند و نتیجه عملکردآن، پدید آمدن انواع آسیبهای اجتماعی و اقتصادی به عنوان زمینهساز تهدیدهای سیاسی و امنیتی است. رهبرانقلاب در سومین جلسه آسیبهای اجتماعی (11 اردیبهشت 95) تاکید کردند «اهمیت کار را، بزرگی مسئولیت را، خطرات ناشی از آن را آدم توجه بکند، آن وقت میفهمد که چه قدر باید در این زمینه تلاش کرد و شب و روز نشناخت. چگونه یک مسئول یا یک عنصر مؤمن و انقلابی میتواند این کار بلندمدت را شبانهروزی و با تمام وجود پی بگیرد و خسته نشود؟ وقتی که حس کند خود او، جزئی از آن خانواده است و مشکل مردم، مشکل اوست. ما مردم را باید عائله خودمان بدانیم. ما مسئولین کشوریم دیگر... ما در واقع اهتماممان به وضعیت مردم باید مثل اهتماممان به داخل خانواده خودمان باشد»
8- رهاشدگی فضای مجازی و واگذاری حوزه فرهنگ و تربیت عمومی به دشمنان، چرخه آسیب و تهدید علیه امنیت ملی را فعال میکند. آیا از نگاه برخی دولتمردان، اگر فلان کانال معاند ناپرهیزی نکند و آموزش رسمی ساخت بمب و چگونگی حمله به اماکن عمومی و اموال مردم را ندهد، انبوه تهدیدهای نهفته در فضای بیدر و پیکرمجازی که صورتبندی آن در خارج کشور تعیین میشود، برطرف شده است؟! مسئله تربیت میلیشیا برای گروهکها یا افراد ضد جامعه چه میشود؟ چرا مدیر تلگرام حاضر است 40 میلیون مخاطب خود در ایران را پای دفاع از یک کانال تروریستی و خرابکار که آموزش ساخت بمب و حمله به اموال و مراکز عمومی و ایجاد آشوب و ناامنی میدهد، فدا کند اما توقف فعالیت این کانال را نپذیرد؟!
9- کسی میداند چرا فلان کانال تلگرامی که تحریک به ساخت بمب دستی و حمله به مراکز رسمی و ایجاد اغتشاش کرد، در دو سال گذشته با یارگیری در داخل و تظاهر به حمایت از برخی مدیران (از جمله در انتخابات) مشغول کار خود بود؟ آیا وزارتخانههای ارتباطات و اطلاعات در این باره به مردم توضیح خواهند داد؟ چرا ابزار رسانهای دشمن، حامی دولت تصور شدند و برای تخریبگری فرهنگی و سیاسی-امنیتی آنها کمترین چارهاندیشی نشد؟ چرا مدیران اجرایی به اولویت مهم و بدیهی «شبکه ملی اطلاعات» اهتمام نکردند تا اینکه دشمن توانست از همین طریق شبیخون بزند؟! موش و گربه بازی همین روزهای مدیر تلگرام در انسداد توام با تاخیر یک کانال تروریستی (از میان صدها کانال مشابه) و بازگشایی همان کانال با نامی مشابه ظرف چند دقیقه، در عمل ثابت کرد که نمیتوان اتاق مدیریت و سیاستگذاری فضای مجازی را به بیگانگان سپرد و سپس با گردن کج و از موضع پایین، امنیت ملی را مسئلت کرد. آیا دولت پس از تجربه عبرت آموز اخیر، برای شبکه ملی امن، شفاف و مسئولانه تدبیر میکند؟
10- رهبر حکیم انقلاب 27 بهمن 1395 در دیدار جمعی از مردم آذربایجان فرمودند «مردم مجتمعند، با هم متّحدند؛ آنجایی که پای اسلام در میان است، پای ایران در میان است، پای استقلال در میان است، پای ایستادگی در مقابل دشمن در میان است، مردم با همه وجودشان ایستادهاند... به مسئولین عرض میکنم که این حضور مردمی در22بهمن را به حساب گلایه نداشتن آنها از فعالیتهای ما مسئولین به حساب نیاورید. مردم گلهمندند؛ از بسیاری از چیزهایی که در کشور میگذرد، مردم گلهمندند. مردم با تبعیض میانهای ندارند؛ هرجا تبعیض ببینند، احساس ناراحتی و رنج میکنند. هرجا کمکاری ببینند همینجور، هرجا بیاعتنایی به مشکلات ببینند همینجور، هرجا پیش نرفتن کارها را ببینند همینجور؛ مردم گلهمندند. 22 بهمن حساب خودش را دارد؛ ایستادگی مردم در مقابل دشمنِ کمینکرده برای بلعیدن ایران یک حرف است که این در بیستودوم بهمن ظاهر شد، امّا توقعات آنها از ما مسئولین یک حرف دیگر است. خب ما عرض کردیم سال اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل؛ سال دارد تمام میشود؛ الان آخر بهمن است، اقدام و عمل باید نشان داده بشود».
11- ایشان در همین دیدار نکاتی را متذکر شدند که اگر مورد اهتمام سه قوه به ویژه دولت قرار میگرفت، دشمن موفق به شبیخون نمیشد؛ «من اوّل سال هم گفتم که مسئولین کشور -چه مسئولین قوّه مجریّه و دولت، چه مسئولین قوّه قضائیّه، چه مسئولین مجلس؛ فرقی نمیکند، همه- آخر سال باید نشان بدهند که در این سال برای اقدام و عمل چه کردند؛ نگویند باید چنین بشود، باید بگویند چنین شد؛ این را باید مشخص بکنند. ما امروز دچار مشکلیم، نمیشود مشکلات مردم و گلایههای مردم را نادیده گرفت؛ مسئولین باید جدّی بگیرند... بنده چهار، پنج سال یا شش سال قبل از این در سخنرانی اوّل سال گفتم نگاه دشمنان ملّت ایران به مسئله اقتصاد است؛ سعی دارند به اقتصاد کشور فشار بیاورند؛ اقتصاد کشور را آنچنان زیر فشار قرار بدهند که مردم دچار مشکل بشوند. وقتی مردم دچار مشکل شدند، دلزده میشوند، دلسرد میشوند؛ دشمن همین را میخواهد. دشمن میخواهد مردم از انقلابشان، از نظامشان، از دولتشان، از کشورشان دلسرد بشوند. البته اینجور نیست که مسئله ما فقط مسئله اقتصاد باشد؛ همه میدانند، بنده روی مسئله فرهنگ خیلی حساسیت دارم، روی مسئله علم خیلی حساسیت دارم لکن وقتیکه در زمانهای محدود اولویتها را نگاه میکنیم، مسئله اقتصاد کشور در اولویت اول قرار میگیرد؛ چون دشمن به این متوجّه است... میگویند جنگ، برای اینکه ذهن ما برود به جنگ [اما] جنگ واقعی چیز دیگر است؛ جنگ واقعی جنگ اقتصادی است، جنگ واقعی تحریم است، جنگ واقعی گرفتن عرصههای کار و فعالیت و فناوری در داخل کشور است؛ جنگ واقعی جنگ فرهنگی است.... مسئولین باید حواسشان باشد».
محمد ایمانی