شاکی به افسر تحقیق گفت: دخترم برای بازی با دوستانش از خانهمان بیرون آمد و به خیابان رفت. ساعاتی بعد هر چه منتظر او شدیم خبری نشد. سراغ او را از دوستانش و دختران همسایه گرفتیم که آنها گفتند بعد از بازی خداحافظی کرده و رفته و دیگر از او خبری ندارند. میترسیم بلایی سر او آمده باشد.
با تشکیل پرونده قضایی، تحقیقات پلیسی برای یافتن دختر گمشده ادامه داشت تا این که همان شب شاکی همراه دخترش به کلانتری آمد و راز جنایت سیاه مرد همسایه را فاش کرد.
دختر 11 ساله در تشریح ماجرا به افسر کلانتری گفت: من در خیابان با دختران همسایه بازی میکردم. بعد از بازی میخواستم به خانه بیایم که مرد همسایهمان را دیدم. او به من گفت کباب خریده و از من خواست برای خوردن کباب به خانهشان بروم و حتی کباب هم برای پدر و مادرم ببرم. فریب حرفهای مرد همسایهمان را خوردم و همراه او به خانهاش رفتم. در آنجا یک مرد افغان مهمان همسایهمان بود. او مرا به یکی از اتاقها برد و گفت آنجا منتظر باشم تا کباب برایم بیاورد. من هم به آنجا رفتم. بعد مرد همسایه و آن مرد افغان غریبه وارد اتاق شدند. با دیدن آنها ترسیدم. گریه کردم و خواستم فرار کنم که نشد، مرد همسایهمان و دوستش مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند. هرچه گریه کردم و گفتم بگذارید پیش مامان و بابام بروم به حرفهایم گوش ندادند. بعد هم مرا به خیابان برده و نزدیک خانهمان رها کردند.
با ثبت گفتههای دختر خردسال، ماموران برای دستگیری دو آزارگر جوان به خانه مورد نظر رفتند، اما خبری از متهمان نبود. ماموران به جستوجوهایشان ادامه دادند و دو متهم فراری را بامداد جمعه هشتم دی امسال دستگیر کردند.
متهمان ابتدا به کلانتری سپس به اداره 16 پلیس آگاهی تهران منتقل شدند. متهمان در جریان تحقیقات اعتراف کردند به بهانه خوردن کباب دختر 11 ساله را به خانهشان کشانده و او را در دام شیطانی خود گرفتار کردهاند.
پرونده متهمان دیروز به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.