ما و چشم‌انداز سیاسی آل سعود

 بن سلمان ولیعهد 32 ساله سعودی در مصاحبه با نیویورک‌تایمز به مسئله عجیبی اشاره می‌کند و پرده از علل جهت‌گیری‌های 38 ساله سعودی‌ها برمی‌دارد. او معتقد است جوهره دینی حکومت موجود سعودی متأثر از تولد انقلاب اسلامی ایران است و کدهایی ارائه می‌دهد که دولت سعودی قبل از انقلاب ایران آمیخته‌ای از رفتارها و نماد‌های غیرمذهبی بوده است و از جمله بی‌حجابی زنان در شهرهای عربستان را حجتی برای اثبات سخن خود می‌داند. بنابراین باید گفت آل‌سعود در 40 سال گذشته به نوعی با «اسلام اقتضایی» حیات سیاسی کرده‌اند. شاید برخی گمان کنند او با ارائه تصویر غیرمذهبی از گذشته نه‌چندان دور عربستان به دنبال عقبه‌زدایی از پیوند آل‌سعود با ایدئولوژی ابن‌عبدالوهاب است اما با مطالعه اقدامات اخیر وی می‌توان فهمید که او تصویر گذشته سعودی را چراغ و توجیه‌گر راه آینده کرده است.

به تعبیر بهتر ولیعهد سعودی تفسیری از تاریخ ارائه می‌دهد که بتواند براساس آن مذهب‌زدایی در عربستان را شروع کند و اصلاحاتی را به نمایش گذارد که حساسیت غرب و جهان در «بدوی» خواندن خود را از اذهان بزداید. اما سؤالی که باید به دنبال آن بود این است که مدل جایگزین رژیم محافظه‌کار مذهبی سعودی چیست؟ الگوی جدید آنان چیست و این الگو چه نسبتی با بوم عربستان و رابطه آینده آنان با ما دارد؟ قطعاً حکومت سکولار که الگوی مدنظر غرب است نمی‌تواند در قالب خانواده- دموکراسی تبلور یابد و اصولاً سکولاریسم- خانواده نمی‌تواند منشأ اصلی قدرت در جوامع امروزی باشد. بنابراین زمانی می‌توان باور کرد که رژیم سعودی به سمت یک نظام غیردینی در حرکت است که الگوی جایگزین هویدا شود. شرط اول نظام جایگزین- که باید لیبرال دموکراسی باشد- حذف خانواده از قدرت و تن دادن به حکومت ملت – کشور یا به تعبیر دیگر دولت مشروطه است.

ولیعهد جوان برای حرکت به سمت چراغ سبز غرب دو چالش اساسی در پیش دارد؛ اول علمای وهابیت که به جهت حضور در مکه و مدینه نه‌تنها  خود را مراجع مشروع‌ساز قدرت در عربستان می‌دانند که ادعا و توهم رهبری فقهی جهان اهل سنت را نیز دارند. بنابراین شاکله درباری بودن سیستم روحانیت در عربستان با چالش جدی مواجه خواهد شد. علمای درباری مرجعیت خود را حذف شده می‌بینند و برای دفاع از گذشته خو‌د به مقاومت روی خواهند آورد. این منازعه طولانی خواهد شد اما جامعه جوان و تحصیلکرده سعودی و عملکرد متحجرانه علمای درباری نشان می‌دهد که بن سلمان احساس می‌کند به راحتی این سد را خواهد شکست. چالش دوم طبقه اشراف هستند که در نظام سلطنتی معنا و مفهوم می‌یابند اما در الگوی جدید، فشار اجتماعی آنان را کنترل خواهد کرد و شعار «از کجا آوردی؟» به گفتمان اشراف‌زدایی آن دیار تبدیل خواهد شد.

آنچه محمد بن سلمان را به سمت نظام غیردینی ترغیب می‌کند فقط فشار غرب و استانداردهای مدرن حیات انسانی غرب نیست که آل سعود برای رهایی از فشار اتهام عقب‌ماندگی، بسیاری از جوانان را برای تحصیل به غرب گسیل داشت و علاوه بر آن، مانند پهلوی اول تلاش نمود نمادهای نوسازی را در جامعه به رخ بکشد.

به همین دلیل گسترش آموزش عالی خصوصاً علوم انسانی کلاسیک غربی را گسترش داد و این چنین «سکولاریسم پنهان» در طبقه متوسط عربستان مشهود است. سلمان درصدد است با پشتوانه این طبقه و به بهانه توجه به همین طبقه فاز جدید را کلید بزند.

قطعاً آینده ایران و عربستان در چشم‌انداز جدید رقیق‌تر خواهد شد؛ چراکه ایدئولوژی حاکم بر آل سعود در بعد ایجابی کاملاً تهی است و برخلاف باور ما یک مکتب فکری نیست، بلکه صرفاً یک حرکت سلبی- تاریخی علیه باورهای تشیع است که در فضای جدید کمرنگ خواهد شد. در آن صورت حفظ آثار تمدنی اسلام در جزیره‌العرب و خصوصاً میراث تشیع در مدینه و دیگر بخش‌های عربستان در تعامل با یک نظام سکولار امکان احیا دارد. احتمالاً اعتقادات دیگر مذاهب اسلامی در عربستان به رسمیت شناخته می‌شود و صدور محتوا و  معلم تکفیر به جهان اسلام کم‌کم حذف خواهد شد. قطعاً عدول آل سعودی از «ایدئولوژی سلبی» موجود راه را برای همکاری بهتر ایران و عربستان مهیا خواهد کرد. موانع احتمالی فردا بین ایران و عربستان از این پس دیگر ایدئولوژیک نخواهد بود، بلکه پیوند سیاسی آنان با غرب و خصوصاً امریکاست که می‌تواند نوسان روابط را سامان دهد.