نگاهی به انیمیشن "من شرور" / هالیوود؛ درمان یا درد؟

قسمت سوم از سری انیمیشن های "من شرور" محصول ۲۰۱۷ کمپانی universal pictures اینبار با حضور برادر دوقلوی "گرو".

در قسمت جدید انیمیشن با شخصیت منفی جدیدی روبرو می شویم که شرارتش محصول هالیوود می باشد.

"بالتازار برت" که در کودکی ستاره هالیوود بوده است  و توجه زیادی را به خود جلب کرده، در نوجوانی با تغییر چهره و ظاهرش از پروژه کنار گذاشته می شود و تحت تأثیر نقش منفی که در سریالش بر عهده داشته به دنیای شرارت کشیده می شود.

گرو که دیگر در انجمن ضد شرارت مشغول بکار است، مسئول دستگیری "برت" می شود اما چندین مرتبه در انجام این کار ناکام می ماند تا اینکه با تغییر رئیس انجمن ضد شرارت خود و متعاقباً "لوسی" همسرش از انجمن اخراج می شوند. در همین حین خبر جدیدی به گرو می رسد، فردی نزد گرو آمده و ادعا می کند پیشکار برادر دوقلوی "گرو"ست و او و خانواده اش را به فریدونیا دعوت می کند تا نزد برادرش درو بروند.

اساس جذابیت سری انیمیشن های من شرور شخصیت "گرو" و "مینیونها"ست. "گرو" که شخصیتی با تم بزهکاری دارد به واسطه قسمت تاریک وجودش محبوبیتی را بدست می آورد که نشأت گرفته از حال و روز جامعه آمریکایی این روزهاست. جامعه ای که بزه های کوچک جزو هیجانات نسل جوانتر و بزه های بزرگ جزو افتخارات بخشی غیر قابل اغماض از جامعه بزرگسالان آن است و شاید خود هالیوودی که امروز به دنبال درمان این بیماریست در واقع در بروز این بیماری بی تأثیر نبوده است.

با نگاهی به تاریخ هالیوود می توان شخصیت های منفی بسیاری را پیدا کرد که با جذابیت های بسیار خود نگاه بیننده را به تبهکار و تبهکاری تغییر داده اند، شخصیت هایی نظیر "دون ویتو کورلئونه" در فیلم" پدر خوانده""، "هانیبال لکتر" در "سکوت بره ها"، "مورت رینی" در "پنجره مخفی" و یکی از بهترین نمونه های شخصیت های منفی به شدت جذاب یعنی "جوکر" در "شوالیه تاریکی". غیر از آن می توان به ظهور سبکی در داستان نویسی هالیوود اشاره کرد که در آن تبهکاران بجای مجازات شدن در پایان داستان موفق به عملی کردن نقشه خود می شدند و بیننده را نیز با خود همراه و همسو می کردند و تجربه شیرینی از انجام بزه به او منتقل می کردند. همچنین وجود بازیگران توانا و دوست داشتنی در چنین نقشهایی قطعاً در هرچه جذابتر کردن بزه در جامعه آمریکایی که به شدت تحت تأثیر هالیوود است تأثیر بسزایی داشته است. هالیوودی که در همین انیمیشن نیز به قدرت آن در اثرگذاری در زندگی افراد جامعه پرداخته می شود و شخصیت "بالتازار برت" مستقیماً به این تأثیرگذاری اشاره می کند. جایی که ستارگان آن به الگوهای جامعه تبدیل می شوند و با تفکر، پوشش، منش و باورهای خود به افراد جامعه خط می دهند، حال آنکه در بیشتر مواقع این ستارگان صلاحیت چنین جایگاهی را نداشته و خود به یک آفت فرهنگی تبدیل می شوند، آفتی که برای حذف اثر آن از جامعه شاید باید از خود هالیوود کمک گرفت، همانند اتفاقی که در این انیمیشن شاهد آن هستیم، جذابیتی که "گرو" به واسطه تبهکاری به دست می آورد خرج مبارزه با تبهکاری می شود. به این ترتیب که "گرو" با تم بزهکاری و شخصیت نیمه تاریک خود از دنیای جذاب بزهکاری خداحافظی کرده  و گویی در انجمن ضد شرارت و درواقع در دنیای جدید خود چیزیی را پیدا کرده است که جذابیت آن بیشتر از بزه می نماید. چنانچه در این قسمت جدید شاهد آن هستیم که "گرو" فرصتی دوباره برای بازگشت به دنیای شرارت به دست می آورد اما دیگر تمایلی به بازگشت ندارد چراکه آنچه در دنیای جدید خود یافته خواستنی تر از جذابیتهای توخالی گذشته است و آن خانواده ایست که به تازگی آن را بدست آورده، خانواده ای متشکل از سه دختر بچه که آنها را به فرزندی گرفته و همسری که در انجمن ضد شرارت با او آشنا شده و در واقع این موضوع مهم و اصلیست که انیمیشن به آن می پردازد که البته نه تنها این انیمیشن بلکه سایر داستانهای هالیوود نیز به طور جدی این موضوع را هدف قرار داده و در داستانهایی با تم ها و ژانرهای مختلف در مدیوم های مختلف به آن می پردازند. بیماری دیگراین روزهای جامعه آمریکایی تزلزل بنیاد خانواده و عدم تعهد افراد خانواده و جامعه نسبت به یکدیگر است.

در روزگاری که جامعه آمریکایی بیش از هر زمان دیگر رو به انحطاط می رود، تنها مرهم شاید تحکیم دوباره بنیاد خانواده باشد، بنیادی که تعهد افراد در قبال یکدیگر را تقویت کرده و انسانیت و اخلاق را در افراد شکل می دهد.

در این انیمشن "گرو" در هر قسمت عضو جدیدی به خانواده خود اضافه کرده و هربار عضو جدید بعدی جدید به شخصیت گرو اضافه می کند و انگار با اضافه شدن انسانهای جدید شخصیت گرو رو به تکامل می رود، نگاهی که باری دیگر یادآوری می کند که انسان موجودی اجتماعیست و برای رشد و تعالی خود به انسانهای دیگر نیازمند است، انسانهایی که شاید در نگاه اول از ما دور باشند اما با نگاهی عمیقتر می توانند آنچنان نزدیک شوند که به عنوان یک خانواده در کنار ما قرار گیرند.

در تکمیل این موضوع باید نگاهی هم به مینیون ها کرد، موجوداتی که دنیایی متفاوت از انسانها دارند، علایق و خواستهایشان سطحی و ابتدایی به نظر می آید و تنها هدفشان نیز حمایت از رئیسی شرور می باشد بی هیچ هدف و برنامه ای، موجودات خاصی که با وجود بلاهت ها و حماقتهای ظاهری هوش و استعدادی ذاتی و پنهانی دارند که در کارهای مختلف برایشان امکان موفقیت ایجاد می کند، ضمن اینکه شخصیتهایی بامزه و دوست داشتنی هستند که موفقیت سری انیمیشنهای من شرور تا حدود زیادی مدیون وجود این موجودات است، در این قسمت حتی مینیونها هم متوجه اهمیت خانواده شده و بعد از آنکه گرو را به دلیل زندگی کسالت بارش ترک می کنند به واسطه محبتهای پدرانه گرو از کار خود پشیمان شده و تصمیم می گیرند مجدداً نزد گرو بازگردند.

کلید حل معضل بحران خانواده شاید در دست هالیوود باشد، هالیوودی که خود بیماری تولید کرده و خود سعی در درمان آن دارد اما چنین بحرانی مسلماً زمان و انرژی زیادی برای مرتفع شدن می خواهد، شاید بهترین راه دقت در انتخاب و نشر نوع تفکر،پیش از ایجاد بحران باشد.