بیشک یکی از مهمترین تولیدات سینمایی این روزها، فیلم «آهوی پیشونی سفید ۲» است که به تهیه کنندگی و کارگردانی سیدجواد هاشمی، برای مخاطب کودک و نوجوان ساخته می شود.
قشری که شاید سهم زیادی از سینمای ما نداشته باشند و اغلب، فیلمی برایشان ساخته نشود و اگر هم فیلمی مختص به آنها باشد، در میان انبوه نمایش فیلم های اجتماعی دیده نمیشوند.
گروهی که کار کودک را مقابل دوربین می برند، قابل ستایش هستند و ویژگی بارزشان عشق است. عشقی که آنها را وا می دارد، بی هیچ توقعی کار کنند و تنها خواسته شان شاد کردن دل کودکان این سرزمین باشد. این عشق ما را بر آن داشت که به بازدید از صحنه فیلمبرداری این گروه دوستداشتنی برویم.
قرارمان ساعت شش و نیم بعد از ظهر در میدان انقلاب بود که از آنجا با ون به شهرک غزالی برویم. همه چیز خوب پیش رفت و به موقع سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم.
در مسیر رسیدن به شهرک غزالی، از میدان آزادی رد شدیم. همان حرفی که گروه آهوی پیشونی سفید در جهت غنی ساختن فرهنگ کودکان سرزمینشان می زنند.
حدود ساعت هشت و نیم شب، به مقصد که میراث علی حاتمی بود، رسیدیم.
هنگامی که به صحنه رسیدیم، گروه سخت مشغول تدارک برای برداشت یک پلان بودند. پلانی که در شب روایت می شد و مربوط به زندان بود. شخصیت عجوزه که پژمان بازغی ایفاگر آن بود از به زندان وارد می شد و رو به شخصیتی دیگر دیالوگی را می گفت.
می توان گفت که پژمان بازغی در این کار، ایفاگر یکی از متفاوت ترین نقش های کارنامه سینمایی خود است. گریم سنگینی هم دارد و جدا از لباس جالبش و موهایی که برایش گذاشته شده و صورتی که سفید رنگ شده، لاک هم دارد و به نظر می رسد به خوبی از پس ایفای نقش بر می آید.
پس از تنظیم نور و صدا دو برداشت تمرینی گرفته شد، تا در نهایت با صدا، دوربین و حرکت گفتن جواد هاشمی این پلان کلید زده شود. البته در برداشت اول نور، ایرادهایی داشت که برداشتی دیگر هم گرفته شد.
نکته ای که در این فیلم توجهم را جلب می کرد، کثرت بازیگران فرعی، با گریم های سنگینشان بود. هر طرف را که می نگریستم، کفتار ها یا آهوانی را می دیدم که نشسته اند و می گویند و می خندند. گویی سرمای هوای این شهرک سینمایی هیچ تاثیری بر آنها ندارد.
خالی از لطف نیست، اگر بگویم که این فیلم روزهای پایانی فیلمبرداری را می گذارند و شب قبل بازی محمدرضا شریفی نیا در فیلم به پایان رسیده است و امشب هم اگر همه چیز خوب پیش می رفت، بازی پژمان بازغی در این اثر تمام می شد.
پس از گرفتن پلان زندان، زمان استراحت گروه رسیده بود و میز شامی پر طمطراق انتظار عوامل را می کشید تا خستگی برداشت های مکرر را با خوردن غذایی لذیذ از خود دور کنند.
نیم ساعتی به خوردن شام گذشت و گروه، از کنار هم بودن لذت بردند، اما بلافاصله پس از غذا، وقت کار کردن رسید و گریمورها به سرعت مشغول روتوش گریم بازیگران شدند تا دوباره جلوی دوربین بروند.
کارگردان هم مشغول آماده سازی و دکوپاژ پلان بعدی شد و جای دوربین را تعیین می کرد. پلان های جدید گرفته می شدند و من غرق در فضای این فیلم بودم که نشان از داشتن طراح صحنه ای حاذق داشت.
قلعه هایی بزرگ و قدیمی، زندانی با دیوارهایی شیار دار و محیطی که من را به یاد امپراطوری های روم باستان می انداخت. همه در نوع خود بی نظیر بودند. جالب است که بدانید همه این اتفاقات زیر زمین را روایت می کرد و فیلم با ویژوال افکتی که قرار است بر روی آن اعمال شود، از روی زمین، به شهری زیر زمینی سفر می کند تا کودکان را در خیال غرق سازد.
فیلمبرداری ادامه داشت و قرار بود که ترلان پروانه که ایفاگر نقش اصلی کار است، نیمه شب به جمع بازیگران اضافه شود و تا صبح کار برای کودکان ادامه داشته باشد.
در راه برگشت از صحنه ی فیلمبرداری به این فکر می کردم که چه قدر آهوی پیشونی سفید 1 با اقبال مواجه شده بود و ای کاش نسخه دوم این اثر نیز به خوبی قسمت اول باشد و بتواند کودکان را جذب کند و شادی را برایشان به ارمغان بیاورد.
ای کاش سینمای کودک ما برای متولیان فرهنگ و هنر کشور امری جدی تر تلقی می شد و برای ساخت آثار فاخر کودک در اختیار کارگردانان صاحب سبک، بودجه قرار می گرفت و هنگام اکران نیز، از طرف شورای صنفی نمایش مهم شمرده می شد و بخشی از ظرفیت اکران را به فیلم های کودک اختصاص می دادند.
ای کاش فیلم کودک از جانب هنرمندان هم جدی گرفته می شد و همان علاقه ای را که بازیگران برای بازی در فیلم های جشنواره با سوژه های ملتهب اجتماعی از خود نشان می دادند، برای کار کودک هم داشتتد و با دغدغه به این حوزه نگاه می کردند.
کاری که سید جواد هاشمی در سینمای مستقل انجام داد، باعث تغذیه فکری و رشد عقلی و سرگرمی کودکان در قالب فرهنگ ایرانی خواهد شد. به امید اکران خوب این اثر سینمایی.