یک دلال ناکام رابطه با آمریکا خواستار از سرگیری مجدد مذاکرات شد

 هوشنگ امیراحمدی در یادداشتی می‌نویسد: ترامپ 15 اکتبر گواهی نخواهد کرد که ایران دارد برجام را به طور کامل اجرا می‌کند، ولی از برجام هم خارج نمی‌شود. این سیاست، آینده برجام و احتمال برگشتن تحریم‌ها را به کنگره ضدایرانی آمریکا محول می‌کند. داستان برجام از اینجا سر درازی خواهد داشت اما نتیجه اصلی‌اش برای ایران ترسیدن شرکای تجاری و فرار تدریجی آنها خواهد بود. امیدی هم به آن کشورهای دیگر عضو 5+1 نیست. آنها خواهند ایستاد، غر خواهند زد و بعد هیچ.

یک مشکل عمده ترامپ با برجام که درباره‌اش کسی حرف نمی‌زند، نه در ایران و نه در آمریکا، جامع نبودن آن است. ترامپ از اینکه برجام مسائل دیگر نظیر مسئله موشک‌ها، حمایت ایران از نیروهای مخالف اسرائیل در منطقه، حمایت از اسد و حقوق‌بشر و غیره را در برنمی‌گیرد دلخور است (البته حقوق بشر برایش فقط یک بهانه است). در واقع ترامپ جویای یک معامله جامع با ایران است که طی آن همه مسائل آمریکا با ایران حل بشود. چیزی که ترامپ به آن اعتراف نمی‌کند این است که ایران هم با آمریکا مسائل عدیده دارد و باید حل شوند. سوای یک جانبه بودن خواست جامعیت ترامپ، ایشان را باید برای مطرح کردن این راه‌حل جامع تشویق کرد نه سرزنش. در همین حال هم باید ترامپ را متقاعد کرد که این جامعیت شامل مسایل هر دو طرف باشد وگرنه راه حل مورد نظر غیرممکن می‌شود.

فکر «معامله بزرگ» البته فکر جدیدی نیست و بارها درگذشته مطرح شده است. در واقع مبتکر اصلی آن هم شورای آمریکاییان و ایرانیان بود. شورا طرح راه‌حل جامع را برای اولین‌بار در سال 2004 با دکتر کمال خرازی که آن موقع وزیر امور خارجه بود و دکتر جواد ظریف که سفیر ایران در سازمان ملل بود مطرح کرد و آنها هم ضمنی و مشروط پذیرفتند و به من حتی اجازه دادند که از طرف ایران خصوصی به آمریکاییان برسانم که جمهوری اسلامی آماده «عادی‌سازی» رابطه است که من هم این کار را کردم.

وی در ادامه می‌نویسد: در حالی که اوباما جدا به دنبال آن راه‌حل جامع بود، متاسفانه به دلیل بی‌اعتمادی به آمریکا، رهبری در ایران با طرح جامع مخالفت کرد. اوباما هم تدریجا تغییر روش داد و با عمده کردن مشکل هسته‌ای شروع کرد به افزایش تحریم‌های کشنده علیه ایران. اینجا بود که تهران تصمیم گرفت به جای یک راه‌حل جامع به یک راه‌حل محدود با تمرکز روی مشکل هسته‌ای تن بدهد. نتیجه‌اش هم برجام بی‌سرانجام شد.

حالا دوباره آقای ترامپ نادانسته و ناخواسته دارد آن طرح را زنده می‌کند. چرا که نه. تاریخ رابطه ایران و آمریکا نشان می‌دهد که راه‌حل وصله‌پینه‌ای کار نمی‌کند. ایران باید به جای مخالفت با این خواست جامعیت ترامپ و تکیه یک سویه روی برجام که به هر حال سرانجامی نخواهد داشت پیشنهاد حتی جامع‌تری به ترامپ بدهد و توپ را در زمین ایشان بیاندازد. همانطور که بارها گفته‌ام، ترامپ هم یک تهدید است و هم یک فرصت. با قبول مذاکره جامع، ایران می‌تواند از ترامپ حتما یک فرصت بسازد به شرط اینکه بداند باید با ایشان چگونه مذاکره کند. این طوری بهتر می‌شود برجام را هم به عنوان جزیی از آن جامعیت حفظ کرد. مشکل ایران و آمریکا راهی جز عادی کردن این رابطه ندارد و تنها مسیر هم مذاکره جامع است.

این کار چاق‌کن آمریکایی‌ها که پیش از این، از در فریب برخی دیپلمات‌های ایرانی وارد شده، توضیح نمی‌دهد که با عنایت به عهد‌شکنی‌های پیاپی دولت آمریکا در برجام، اگر ایران امتیازات دیگری در حوزه‌های غیرهسته‌ای هم واگذار کرده بود، اکنون باید این خسارت مضاعف را چگونه جبران می‌کرد؟ اینکه اوباما و سپس ترامپ به یک توافق محدود پایبند نماندند و اروپا هم اعتراض جدی نکرد، آیا نشانه این نیست که اگر توافق را به حوزه‌های غیرهسته‌ای می‌کشاندیم، خسارت‌های غیرقابل جبران دیگری به کشور وارد می‌شد؟

گفتنی است مقامات دولت ترامپ به سیاق عملکرد 4دهه گذشته دولت‌های آمریکا، سیاست فشار و تهدید برای نشاندن ایران پای میز مذاکره و اخذ امتیاز را پیگیری می‌کنند. این سیاست در دولت‌های بوش‌ پدر، کلینتون، بوش پسر، اوباما و سپس ترامپ پیگیری شده است.