بهطور معمول در دور اول ریاستجمهوری، دولتمردان برای جلب اعتماد جامعه و کسب رأی اعتماد در دور دوم، دغدغه و مشکلات مردم را محور توجه خود قرار میدهند اما پس از اینکه در دور دوم موفق به جلب رأی اعتماد جامعه شدند و به دولت برای بار دوم راه پیدا کردند، انگیزه دولتمردان برای عمل به وعدهها کاهش مییابد، زیرا روسایجمهور دیگر نیازی به رأی اعتماد مردم ندارند، به همین دلیل توجه به حل مشکلات مردم کمرنگ میشود، اما در عمل وعدهها باید تحقق یابد حتی اگر عمل به وعدهها قرار باشد نفعی برای دولت در آینده در بر نداشته باشد، مسئولیت تحقق این وعدهها بر عهده دولت روحانی است و رسالت تحقق وعدهها بر دوش دولت سنگینی خواهد کرد
در بخش دیگری از این گفتوگو، خبرنگار از خرّم میپرسد:
«اکنون روحانی به هیچرو در زمین اصلاحات بازی نمیکند چون دیگر نیازی به رأی اصلاحطلبان و بدنه اجتماعی آنها ندارد. با توجه به اینکه نگرانی و تردیدهای بسیاری از سوی اصلاحطلبان نسبت به آینده مشاهده میشود، رویکرد این جریان برای انتخابات ۱۴۰۰ چه باید باشد؟» و او پاسخ میدهد:
«ممکن است در پایان دولت دوازدهم عملکرد این دولت مقبول نباشد، به همین دلیل برای اینکه این جریان بتواند به حیات سیاسی خود ادامه دهد باید در طول این چهار سال همچنان به رویکرد انتقادی خود از دولت ادامه دهد. در واقع اصلاحطلبان در کنار حمایت از دولت، نقد دلسوزانه و مشفقانه را نباید فراموش کنند. در دور قبل انتقاد از دولت فراموش شده بود و این یک اشتباه است، زیرا انتقاد از دولت به رئیسجمهور کمک میکند تا نسبت به عمل و تحقق وعدههایش جدی باشد.»[۱]
*آقای خرّم اشتباه میکند چون بیش از آقای روحانی، این اصلاحطلبان هستند که بایستی پاسخگوی عملکرد دولت اعتدال در پیشگاه مردم باشند.
چه اینکه آنها بودند که مردم را تشویق به رأی دادن به کاندیدایی کردند که هیچ پایگاه اجتماعی رسمی در میان مردم نداشت، آنها بودند که بیش از دولت از عملکرد دولت ابراز رضایت کردند و آنها بودند که بیش از دولتیان درباره مقولاتی مثل برجام به مردم وعدههای مختلف دادند.
از اینها گذشته اصلاحطلبان بودند که پیش از انتخابات ریاستجمهوری اخیر صراحتاً اعلام میکردند: «ما تضمین دولت روحانی هستیم.»[۲]
در اشاره به بخش دوم صحبتهای خرّم؛ غیر از آنکه محتوای سؤال خبرنگار آرمان حاوی تأملات فراوانی است و شاهدی مهم برای حتمی بودن «پروژه طلاق سیاسی اصلاحطلبان از روحانی» تلقی میشود اما اظهارات خرّم مبنی بر اینکه «در دور قبل انتقاد از دولت فراموش شده بود و این یک اشتباه است» نیز حاوی نکات مهمی است.
سخن خرّم درست است و انتقاد از دولت یازدهم توسط اصلاحطلبان فراموش شده بود و این کار هم یک اشتباه بزرگ بود اما مسئله اینجاست که این اعترافات نوشداروی پس از مرگ سهراب است و اصلاحطلبان به دلیل نگفتن آن انتقادات از دولت یازدهم و به جایش تمجیدات فراوانی که از شخص رئیسجمهور روحانی داشتند دچار یک درهم تنیدگی جریانی با اعتدالیون شدند و سرنوشت آنها هماکنون یکسان شده است.
به سخن دیگر اینکه مواضع جدید اصلاحطلبان مبنی بر اینکه روحانی در دولت یازدهم نیز به وعدههایش عمل نکرد![۳] روحانی عوض شده[۴] و... دیگر به کار آنها نمیآید و بایستی که پاسخگوی عملکرد دولت باشند. فیالواقع ادامه حیات آنها منوط به مسئولیتپذیری در قبال عملکرد دولت است نه ابراز برائت از روحانی!
گفتنیست، پیش از خرّم، کسان دیگری از اصلاحطلبان ستادی از جمله مرتضی حاجی، محمدرضا تاجیک، علی صوفی و احمد شیرزاد نیز به این معنا اشاره کردهاند که مسئول عملکرد روحانی خودش است و این مسئله به چپها ربطی ندارد.
در مقابل این افراد نیز چهرههای دیگری از جریان چپ از جمله زیباکلام، طاهرنژاد و منتجبنیا حضور دارند که اعلام کردهاند ما اصلاحطلبان بایستی پاسخگوی عملکرد دولتی که برایش تبلیغ کردهایم باشیم و خوب و بد روحانی به پای ما نوشته میشود.[۵]
در اشاره به اظهارات خرّم مبنی بر اینکه ادامه حیات اصلاحطلبان منوط به انتقاد از روحانی است؛ یکی دیگر از اصلاحطلبان نیز چندی قبل، صحبتهایی مشابه را عنوان کرد.
جلال جلالیزاده از فعالان چپ و از نمایندگان مستعفی مجلس ششم طی اظهاراتی از این گفته بود که فراکسیون امید باید از دولت انتقاد کند تا مردم از اصلاحطلبان ناامید نشوند.