بنیان اداره دنیا در حال حاضر بر اساس زور، قدرت و سلطه است، بنابراین زمانی که سلطه بر مناسبات انسانی حاکم باشد مفاهیمی مانند جایزه صلح نوبل تحت تاثیر مناسبات قدرتهای جهانی قرار میگیرد و باعث میشود بسیاری از انتخابها، مفاهیم و کارکردهای اصلی خود را از دست بدهد. به عنوان نمونه در صورت بروز دعوا میان بلوک شرق و غرب اگر کسی در بلوک شرق در مقابل حرکت کمونیستها اقدامی کرد، او را صرفنظر از خصوصیات دیگر، به عنوان فردی آزادیخواه معرفی میکردند؛ همچنین در صورتی که فردی با منافع فرهنگی و اقتصادی سلطه جهانی همراه باشد این مساله در اختصاص جوایز بینالمللی مانند جایزه صلح نوبل موثر است. بنابراین در جایی که به سران رژیم صهیونیستی همچنین به خانمی که در راس دولت میانمار حضور دارد و چنین جنایاتی را علیه مسلمانان این کشور انجام میدهد جایزه صلح نوبل میدهند، چنین جایزهای چندان ارزش توجه ندارد.
این جایزه در قالب مناسبات قدرتهای جهانی و دعواهای جهانی که با هم دارند، تعریف میشود نه ویژگیهای اصلی آن فرد؛ چرا که همه اصول انسانیت و آزادیخواهی قطعا اقتضا میکند در جایی مانند میانمار که شاهد کشتار بسیاری از انسانها هستیم اگر فردی طرفدار صلح، انسانیت و حقوق بشر است عکسالعملی نشان دهد در حالی که برخی از همین مدعیان حقوق بشر، سردمدار اقدامات
ضد حقوق بشری هستند.
مدعیان حقوق بشر که گاهی برای مجازات یک مجرم در یک کشور جنجال به پا میکنند، در مقابل کشتار و آواره شدن دهها هزار نفر از مردم میانمار، هیچ عکسالعملی نشان نمیدهند. سکوت مدعیان حقوق بشر در حالی است که اگر در جایی کوچکترین منافعشان به خطر بیفتد سریع واکنش نشان میدهند.
امروز جمهوری اسلامی ایران و تمام کشورهای مسلمان آزادیخواه باید تلاشهای دیپلماتیک در مورد میانمار داشته باشند. باید توجه کنیم قدرت و اقتداری که به کشورهای مسلمان اجازه ایستادن در برابر تجاوز قدرتهای جهانی را میدهد در سایه استقلالخواهی و وحدت میان کشورهای اسلامی ایجاد خواهد شد. بنابراین بهتر است کشورهای اسلامی اختلافات درونی را کنار بگذارند تا در چنین مواقعی بتوانند موضعی محکم اتخاذ و به سمت قویتر شدن در تمام زمینهها حرکت کنند.
در ضمن باید توجه داشته باشیم که راهحل مساله میانمار، ورود عملی دولتهای مسلمان است که میتوانند در مجامع جهانی علیه دولت میانمار فشار سیاسی و اقتصادی بیاورند.
عضو حقوقدان شورای نگهبان