در ساعت 15 صدای انفجار مهیبی از ساختمان نخستوزیری برخاست. در این انفجار، او و محمدجواد باهنر، نخستوزیر وقت بهشهادت رسیدند. این در حالی بود که کمتر از یک ماه از ریاست جمهوری شهید رجایی میگذشت؛ مردی که نامش همیشه به بزرگی در تاریخ ایران ثبت شده است.
در سال 80 حمید بهمنی، سریال دولت عشق را با موضوع شهید رجایی مقابل دوربین برد و سید جواد هاشمی بازیگری نقش شهید رجایی را به عهده گرفت.دولت عشق از معدود آثاری است که درباره این شهید تولید شده است. در سال روز حادثه 8 شهریور با هاشمی درباره نقشش در دولت عشق همصحبت شدیم و خاطرات او را مرور کردیم.
درباره شهید رجایی در حوزه آثار نمایشی، کارهای بسیار محدودی تولید شده که یکی از آنها دولت عشق نام دارد که سال 80 ساخته شد و شما در آن نقش شهید رجایی را بازی کردید. بعد از گذشت حدود 16 سال چه خاطرهای از این سریال در ذهنتان مانده است؟
یکی از خاطراتی که هرگز فراموش نخواهم کرد، اتاق شکنجه شهید رجایی بود که در موزه عبرت تصویربرداری شد.من تقریبا شکنجههایی را که شهید رجایی تجربه کرده بود به نوعی تجربه کردهام که خیلی دردناک بود. البته سریال دولت عشق میتوانست بهتر از آنچه پخش شد، ساخته شود، اما چون مستند داستانی بود، دست سازندهها برای بیان برخی موضوعات باز نبود.
چطور شد برای بازی در نقش شهید رجایی انتخاب شدید؟
من ابتدا به عنوان راوی به کار دعوت شدم .برای بازی در نقش شهید رجایی دنبال بازیگر بودند، وقتی برای گریم روبهروی آینه نشستم، آقای سعید ملکان که طراح گریم سریال بود به کارگردان گفت مرا طوری گریم کند که کاملا شبیه شهید رجایی شوم و همینطور هم شد و بعد از گریم چهرهام کاملا تغییر کرد و نقش شهید رجایی را به من دادند.
و گویا این نقش را طلسم کردهاید، چون بعد از شما بازیگر دیگری نقش شهید رجایی را بازی نکرد؟
حیف شد! شهید رجایی از شخصیتهایی است که میتوان درباره او آثار نمایشی خوبی ساخت. در زمان تولید سریال دولت عشق، اصرار داشتم کار را از شکل مستند خارج کرده و آن را به شکل داستانی روایت کنند، اما قبول نکردند. هنوز هم معتقدم اگر دولت عشق به شکل سریال یا فیلم داستانی درمیآمد، تاثیرگذارتر میشد و مخاطب بیشتری آن را میدید.
به نظرتان چرا بعد از دولت عشق فیلمسازان دیگر سراغ شخصیت شهید رجایی نرفتند؟
شاید به این دلیل که یکبار درباره ایشان یک مجموعه تلویزیونی ساخته شد و به اصطلاح قصه و سوژه سوخت! البته این نگاه اشتباه است چون درباره شهید رجایی میتوان آثار متفاوت و خوبی ساخت. به نظرم الان هم میشود سریال دولتعشق را یک جور دیگر تدوین کرد و یک اثر دیدنی از آن درآورد.
از هشت شهریور 1360 و انفجار دفتر نخستوزیری چه خاطرهای دارید؟
منزل ما نزدیک ساختمان نخستوزیری بود، وقتی این ساختمان منفجر شد ما صدای مهیب انفجار را شنیدیم و من 15 دقیقه بعد از اتفاق با اینکه سنم کم بود خودم را به محل حادثه رساندم. همه مردمی که تعدادشان خیلی زیاد هم بود، مبهوت از یکدیگر سوال میکردند که آیا شهید رجایی هم داخل ساختمان بوده یا خیر! اخبار ضدونقیض خیلی زیاد بود. لحظات امید و ناامیدی را بخوبی به یاد دارم. حتی خاطرم هست وقتی میگفتند شهید رجایی داخل ساختمان نبوده مردم از شدت خوشحالی کف میزدند و زمانی که یکی میآمد و میگفت آقای رجایی داخل ساختمان بوده و شهید شده همه مردم به سرشان میزدند و شیون میکردند.
آقای رجایی کمتر از یک ماه رئیسجمهور کشور ما بودند اما بین نسلهای مختلف محبوبیت زیادی دارند، به نظر شما ریشه این محبوبیت کجاست؟
شهید رجایی هرچند در کار بسیار منضبط و جدی بود اما ذاتی مهربان و از نظر سیاسی گرایشهای معتدل داشت. از طرفی مردم باور داشتند که او فردی خدوم و خدمتگزار است همه اینها باعث محبوبیت ایشان شد.البته شغل معلمی شهید رجایی هم به مردمی و محبوب شدن ایشان کمک کرد.معلمی آگاه که به طبقه متوسط جامعه تعلق داشت.او به یکی از بالاترین ردههای سیاسی و حکومتی رسیده بود و همین باعث شد مردم کاملا با او همراه و همسو شوند. کاریزمای بسیار بالایی داشت و خدوم، جدی، مهربان و سادهزیست بود. همین خصایص او را به چهرهای کاملا مردمی تبدیل کرده بود.برای بازی در سریال دولت عشق خیلی تحقیق کردم، با همسر ایشان ساعتها صحبت کردم و برای بازی در این نقش از ایشان اجازه گرفتم و در همین گفتوگوها بود که با روحیات شخصی و خصوصی شهید رجایی آشنا شدم. خیلی تلاش کردم زمان بازی همه رفتارهای ظاهری مثل راه رفتن و کنشو واکنشهایم نزدیک به شهید رجایی باشد.مثلا به من گفته بودند ایشان وقتی در کلاس تدریس میکرد بظاهر سختگیر و بداخلاق بود اما در وقت مناسب مهربانی قلبی خود را بروز میداد. من با شاگردان شهید رجایی که در مدرسه رفاه درس خوانده بودند نیز صحبت کردم تا بیشتر با ویژگیهای ایشان آشنا شوم. تلاش کردم نوع بازیام به رفتارهای شهید رجایی نزدیک شود اما با همه اینها دولت عشق سریالی مستند و داستانی بود و ظرفی بود که اقیانوسی مانند شهید رجایی را نمیتوانستی در آن جای بدهی.