مسعود شجاعی و احسان حاج صفی، دو بازیکن تیم ملی فوتبال ایران و باشگاه پانیونیوس یونان در چارچوب بازیهای مقدماتی لیگ اروپا به مصاف تیم مکابی رژیم صهیونیستی رفتند. این دو بازیکن در بازی رفت از سفر به رژیم صهیونیستی خودداری کردند، اما در بازی برگشت در خاک یونان، بعد از صدور بیانیه باشگاه پانیونیوس که از آنها خواستهشده بود به قراردادشان پای بند بمانند؛ در بازی با مکابی صهیونیستی شرکت نمودند. پس از این دیدار، وزارت ورزش و جوانان و کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی بهشدت از این اقدام انتقاد کرده و وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی در حساب توییتری خود به زبان فارسی از نادیده انگاشتن قوانین ایران درزمینهی منع بازی با نمایندگان رژیم صهیونیستی تمجید کرد. البته این اولین رویایی ورزشکاران ایرانی با نمایندگان ورزشی رژیم صهیونیستی بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی نبوده بلکه بهویژه در طول سالیان اخیر، نمونههای چندی مشاهده شده است ازجمله میتوان به مسابقات جام جهانی تیراندازی باکو که با حضور ۸، ۰ کشور از تاریخ یکم تیرماه ۱، ۳، ۹، ۵ در جمهوری آذربایجان برگزار شد و طی آن، حسین باقری با راه یافتن به مرحلهی فینال علیرغم میل باطنیاش با تصمیم سرپرست تیم در گروهی مسابقه داد که نماینده رژیم صهیونیستی در آن حضور داشت و برندهی مدال طلا گردید. همچنین رویایی ورزشکاران ایرانی با رژیم صهیونیستی در طول این سالها نه تنها در جریان مسابقات بلکه خارج از آن نیز جنجال آفرین شده است ازجمله در سال ۱، ۳، ۹، ۵ در جریان توزیع مدال رقابتهای جام جهانی موی تای کازان روسیه که خانم سعیده غفاری، عضو تیم ملی ج. ا. ایران در وزن منهای ۶، ۰ کیلوگرم به مدال برنز مشترک دست یافته بود؛ پس از حضور ایشان بر روی سکوی توزیع مدال، ورزشکار زن رژیم صهیونیستی بهعنوان نفر اول بر روی سکوی قهرمانی قرار گرفت که این موضوع، بسیار بحثبرانگیز شد. همچنین میتوان به ماجرای تبریک سال نو به فدراسیون فوتبال رژیم صهیونیستی از سوی فدراسیون فوتبال ایران در سال ۲، ۰، ۱، ۰ میلادی اشاره نمود.
شائبههای توجیه حضور بازیکنان مزبور در بازی مقابل تیم باشگاهی رژیم صهیونیستی
۱ – متعهد بودن به قرارداد باشگاهی:
نخستین شائبه مطرحشده، متعهد بودن به قرارداد باشگاهی این بازیکنان با باشگاه پانیونیوس یونان اشارهشده است؛ اما میتوان این دو شائبه را به صورتی علیه خود آنها مطرح نمود که آیا دو بازیکن مطرحشده نمیتوانستند بنا به اصل آزادی قراردادها، در قرارداد تیم باشگاهیشان خواستار منع بازی در دیدارهای خاصی با توجه به حساسیتها و دغدغههای امنیت ملی گردند. البته آنها پیشتر بندی در قرارداد آورده بودند که به همراه تیم باشگاهیشان به سرزمینهای اشغالی فلسطین نخواهند رفت. بااینحال، ازآنجاکه حق به شرکت در مسابقات ورزشی باشگاهی را میتوان یکی از مصادیق حق آزادی تشکیل اجتماعات مندرج در ماده ۲، ۲ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی دانست لذا در مقابل ادعاهای مبنی بر عدم دخالت مسائل حاکمیتی، بایستی به بند ۲ همین ماده اشاره داشت که تصمیمات حاکمیتی را که در جهت نفع، امنیت ملی، ایمنی عمومی، نظم عمومی، حفاظت از سلامت و اخلاق عمومی اتخاذ میگردد ازجمله تصمیمات دولت ایران برای عدم رویایی ورزشکاران ایرانی با نمایندگان تیمهای ورزشی رژیم صهیونیستی؛ تصمیماتی مجاز میشمارد.
در کنار شائبه فوق، شائبهی دیگری مبنی بر اینکه در مورد منع رویایی با ورزشکاران رژیم صهیونیستی، قوانین صریح و روشنی بهویژه در ارتباط با رویاییهای غیرمستقیم وجود ندارد، مطرح شده است. در پاسخ به این شائبه بایستی گفت: در مورد منع ارتباط با ورزشکاران رژیم صهیونیستی تاکنون قانونی بهصورت مشخص وضع نشده است، اما میتوان از اطلاق قانون اساسی و قوانین عادی در این خصوص بهره گرفت ازجمله بند ۱، ۶ اصل سوم قانون اساسی، یکی از وظایف دولت جمهوری اسلامیایران را «تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان» میداند که حمایت از فلسطین و نفی رژیم صهیونیستی یکی از وظایف دولت و آحاد مردم ازجمله بازیکنان میباشد. مادهواحده قانون تصویب قانون واحده اسلامی در مورد تحریم اسراییل (۵ ٫ ۷ ٫ ۱، ۳، ۷، ۱) نیز اگرچه با نگاه تحریم تجاری به تقابلات جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی مینگرد، اما در صدر خود مقرر میدارد: «جمهوری اسلامی ایران از بدو تأسیس تاکنون همواره و قاطعانه با هرگونه دادوستد مستقیم و غیرمستقیم با رژیم غاصب اسراییل مخالف بوده و این سیاست را به نحو جامع و شامل ادامه خواهد داد.» یکی از انواع دادوستد را میتوان برگزاری مسابقات باشگاهی که غالباً به شکل قرارداد منعقد میگردد با حضور نمایندگان رژیم صهیونیستی دانست که با تفسیر منطقی مادهواحده فوق، ممنوع گشته و اقدام بازیکنان ایرانی بر طبق این مادهواحده نیز محکوم است.
از سوی دیگر، همانگونه در مذاکرات مجلس شورای اسلامی در روند اصلاح مواد ۲، ۴ و ۳، ۶ قانون گذرنامه مصوب ۱، ۳، ۵، ۱ از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی بیان شد، اعمال ممنوعیت یا محدودیت از تردد اتباع ایرانی به برخی از کشورها و دیدار با اتباع آنها که یک مسابقه ورزشی میتواند نمودی از آن بود در چارچوب حق حاکمیت دولتها در تنظیم سطح روابط با سایر موجودیتهای بینالمللی بر اساس اصول و سیاست خارجی میباشد. همچنین آنگونه که از بیانیه فدراسیون فوتبال ایران پس از حضور این دو بازیکن ایرانی در بازی با نماینده صهیونیستی برمیآید، فدراسیون فوتبال دیدگاههای خود را در ارتباط با منع بازی با نمایندگان رژیم صهیونیستی به این بازیکنان از قبل اعلام کرده است و بهنوعی توجیهات لازم از قبل بدانها شده است: «فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران در حال بررسی دقیق و کارشناسی همهجانبهی ماجرا بوده که بدون شک طی این مسیر میبایست پس از گفتوگوی رودررو با این دو بازیکن و لحاظ کردن نظرات قبلی فدراسیون به نامبردگان انجام شود.» بااینحال، یکی از انتقاداتی که در این زمینه مطرح میگردد، موضوع عدم دخالت سیاسی در امور ورزش که بهشدت از طریق قوانین فیفا تأکید شده است، میباشد که ضمانت اجراهایی، چون تعلیق فوتبال ایران در سطح باشگاهی و بینالمللی را به همراه داشته است که به نظر میرسد از طریق مذاکره با مقامات فیفا، این مشکل حلوفصل گردد.
۲- عدم تقارن بین تعهدات بینالمللی ایران:
یکی دیگر از شائبههای مطرحشده که میتوان آن را بهعنوان یک ایراد بهحق نیز مطرح نمود در ارتباط با عدم تقارن بین تعهدات بینالمللی دولت ایران است ازجمله میتوان به پروژهی علمی سزامی یا مرکز تابش سینکترون برای تحقیقات و علوم کاربردی در خاورمیانه اشاره نمود که در سال ۲، ۰، ۰، ۷ میلادی پس از تصویب دولت و مجلس وقت، امکان عضویت جمهوری اسلامی ایران در این طرح علمی فراهم شد. این طرح علاوه بر ایران شامل رژیم صهیونیستی، اردن و … نیز میگردد. شایان ذکر است که در سالیان گذشته چند تن از دانشمندان ایرانی که در طرحهای سزامی حضورداشتهاند توسط تروریستهای کوردل به مقام رفیع شهادت رسیدهاند که شهید مجید شهریاری و شهید علی محمدی از نخبگان آن هستند. بنابراین، به نظر میرسد که این طرحهای علمی، محملی برای شناسایی نخبگان ایرانی و تلاش برای نفوذ به ساختار حاکمیتی و تصمیمگیری کشور را فراهم ساخته است. اینگونه عدم تقارن بین تعهدات بینالمللی جمهوری اسلامی ایران که از یکسو از طریق پروژههای علمی مانند سزامی بر همکاریهای علمی هرچند غیرمستقیم با رژیم صهیونیستی دلالت دارد و از سوی دیگر، بر محرومیت این دو بازیکن به دلیل حضور در بازی با نماینده صهیونیستی دلالت دارد؛ محل ایراد است و به نظر میرسد که یک راهبرد محوری و منسجم در برخورد با رژیم صهیونیستی در جنبههای غیرنظامی هم، چون علمی و ورزشی بایستی از سوی نهادهایی، چون شورای عالی امنیت ملی اتخاذ گردد.
۳ – سیاسی بودن تا حقوقی بودن برخورد:
یکی از شائبههای دیگر مطرحشده آن است که برخورد وزارت ورزش و جوانان با این دو بازیکن جوان بیش از آنکه یک برخورد حقوقی و قانونی باشد، یک برخورد سیاسی است. این شائبه این سؤال محوری را مطرح مینماید که چرا باوجودآنکه دولتهای عربی که خود داعیهدار اصلی غیرقانونی بودن اشغال سرزمینهایشان توسط رژیم صهیونیستی بوده و هستند، مبادرت به انجام مسابقات ورزشی با این رژیم اشغالگر نموده، اما جمهوری اسلامی ایران این اقدام را نمینماید.
در پاسخ به شائبه مطرحشده بایستی اشاره داشت که قائلین به این دیدگاه قطعاً از موضع قوانین ایران دراینارتباط بیاطلاع هستند چراکه یکی از وظایف دولت جمهوری اسلامی ایران در قانون اساسی، حمایت از مستضعفین جهان و توسعه و تحکیم برادری اسلامی، محو هرگونه استبداد و خودکامگی است. بنابراین، موضع دولت ایران در حمایت از فلسطین و نفی رژیم صهیونیستی مبتنی بر قانون اساسی ایران و یک دید کاملاً قانونی و نه سیاسی است. از سوی دیگر در این زمینه میتوان به فرازهایی از سخنان گرانبهای رهبر انقلاب (مدظلهالعالی) اشاره نمود که علت اهمیت مسئله فلسطین بهعنوان یک مسئله بغرنج جهان اسلام و ازجمله جمهوری اسلامی ایران را از دو نظر میدانند اول آنکه «فلسطین قطعهای از خاک اسلامی است. در بین همه مذاهب رایج اسلامی، هیچ اختلافی نیست و فقها همه بر این اتفاق دارند که اگر قطعهای از خاک اسلامی بهوسیلهی دشمنان اسلام جدا شد و حاکمیت دشمنان اسلام بر آن قطعه به وجود آمد، همه باید وظیفه خودشان را مجاهدت و تلاش برای برگرداندن آن قطعه به سرزمینهای اسلامی بدانند؛ لذا ملتهای مسلمان در هر جای دنیا که هستند، این را وظیفهی خودشان میدانند.» و دوم آنکه «تشکیل دولت یهودی در این نقطه از دنیای اسلام با یک هدف بلندمدت استکباری به وجود آمد…»