آتشفشان طلاق اصلاح‌طلبان و روحانی

 حوالی 4 سال قبل و در روزهایی که برخی از احتمال تک‌دوره‌ای شدن دولت حسن روحانی صحبت می‌کردند اما محافلی هم بودند که از تصنّعی بودن حمایت‌های اصلاح‌طلبان از روحانی حرف می‌زدند.

آنها از این می‌گفتند که چپ‌ها درباره حمایت از کاندیداتوری روحانی در انتخابات 92 راستش را به مردم نمی‌گویند، حمایت‌های کنونی و ابراز «فدایت شوم» آنها نسبت به روحانی مصلحتی و از روی دورنگی است و اینکه روحانی در پایان دولت یازدهم رأی بیاورد یا نیاورد اما مورد غضب اصلاح‌طلبان واقع خواهد شد.

جالب آنکه بلافاصله پس از پیروزی رئیس‌جمهور روحانی در انتخابات اخیر، نشانه‌های مقوله‌ای به نام «طلاق سیاسی اصلاح‌طلبان از روحانی» آرام آرام در حال آشکار شدن است و از میان چپ‌ها سخنانی درباره آقای روحانی شنیده می‌شود که بعید است حتی یکی از منتقدان اصولگرای رئیس‌جمهور حاضر به بیان آنها باشد...

 

*ما اصلاح‌طلبان به روحانی وابسته نیستیم/تصاعد دود از آتشفشان طلاق چپ‌ها و روحانی...

«علی صوفی» عضو شورایعالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه آرمان امروز گفته است:

«جریان سیاسی که موجب پیروزی رئیس‌جمهور شده است، هیچ‌گونه وابستگی به روحانی ندارد. جریان اصلاحات به لحاظ سیاسی جریان مستقلی از روحانی است و تنها در دو انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته از روحانی حمایت کرده است، در نتیجه تنها خوش‌عهدی و بدعهدی از روحانی باقی ‌خواهد ماند. اصلاح‌طلبان جریان سیاسی قدرتمندی هستند و مردم نیز به این جریان نظر مثبت نشان داده‌اند.»[1]

صحبت‌های صوفی در حالی اظهار شد که چندی قبل از او، موسوی‌لاری، وزیر کشور دولت اصلاحات به سایت جماران گفته بود: قاعدتا اصلاح‌طلبان و رئیس جمهوری با هم مرتبط هستند و از همدیگر جدا نمی شوند؛ حتی اگر انتقادی هم داشته باشند به صورت دوستانه مطرح می کنند.[2]

البته می‌توان نتیجه گرفت که حرفی که صوفی زده است نه‌تنها به هیچ وجه دوستانه نبوده بلکه می‌توان از آن با عنوان دودی یاد کرد که از دهانه آتشفشان جدایی دولت و اصلاح‌طلبان بلند شده است و فوران آن را خبر می‌دهد.

 

*علوی‌تبار: ما توجیه‌گر کابینه نیستیم/روزنامه شرق:‌ آیا روحانی آمادگی تنها ‌ماندن را دارد؟!

نشانه‌های طلاق سیاسی دولت و اصلاح‌طلبان بیش از این حرف‌هاست...

علیرضا علوی‌تبار،‌ از فعالان اصلاح‌طلب چندی قبل در مصاحبه با روزنامه اعتماد در اشاره به تحلیل خود از کابینه دوم رئیس‌جمهور روحانی گفت:‌ ما نباید توجیه‌کننده ضعف‌های کابینه باشیم. به خصوص که ممکن است در تعیین معاونینی که لزوما احتیاج به رای مجلس ندارد اتفاقات ناخوشایندتری هم بیفتد. بنابراین ما در مقام توجیه کننده نیستیم.[3]

شاید در روزگاری نه چندان دور این «اصولگرایان» باشند که همچون اواخر دولت اصلاحات، مجبور به دفاع از رئیس‌جمهور روحانی در مقابل حامیان سابقی باشند که بیرحمانه از او عبور کرده‌اند.

 

حمیدرضا جلایی‌پور، اصلاح‌طلب دیگریست که چندی قبل به بهانه کابینه، انتقادات تندی را علیه رئیس‌جمهور روحانی روا داشت و در اشاره به یکی از چهره‌های نزدیک به روحانی(واعظی) گفته بود که او با اصلاح‌طلبان مشکل شخصی دارد.

او در عین حال تصریح کرده بود: بعید است مشکلات روحانی با نهاوندیان و واعظی و آشنا پر شود.[4]

گزارش روزنامه اصلاح‌طلب قانون علیه رئیس‌جمهور روحانی هم طی چند روز گذشته سر و صدای زیادی را ایجاد کرد.

این رسانه در اشاره به مراسم تحلیف روحانی و سخنان رئیس‌جمهور در این مراسم، از چیزی به نام «توهّم روحانی» سخن گفته و نوشته بود: همه می‌دانند که روحانی بی‌شک مدیون پشتیبانی وکمک‌هایی است که آیت‌الله ‌هاشمی رفسنجانی به وی کرد و سبب شد مردم و سایر جریان‌های سیاسی به حمایت از شیخ دیپلمات وارد عرصه شوند. اما گویی خاک، این محبت‌های آیت‌الله را بسیار سرد و روحانی آنها را فراموش کرده است. فرضیه دیگر نیز آن است که گویی روحانی مانند برخی، دچار توهم شده که 24 میلیون رأی به دلیل محبوبیت شخص اوست. به نظر، این خیال سبب شده که روحانی به خودمحوری برسد و حتی یادی نیز از بزرگان خود نکند. نمود اصلی این نوع تفکر آقای روحانی را در مراسم تنفیذ و تحلیف مشاهده‌ کردیم. روحانی که مدام در برنامه‌های تبلیغاتی‌اش ذکر هاشمی می‌گفت، در این دو مراسم از زمین و زمان تشکر کرد ولی یاد آن مرحوم نیفتاد.[5]

نمی‌شود به کدهای طلاق سیاسی اصلاح‌طلبان از روحانی حرف زد اما جمله کلیدی و نکته مهمی که روزنامه شرق چند روز  قبل در سرمقاله خود به آن اشاره کرد چیزی نگفت!

شرق در اشاره به چیزی به نام «تنهایی روحانی» گفته بود: ‌اینک دولت روحانی به مرحله‌ای رسیده که ناگزیر است با برخی واقعیت‌های تلخ روبه‌رو شود، اگرچه اصلاح‌طلبان همچنان از دولتش حمایت خواهند کرد و اصولگرایان معتدل نیز بیش از گذشته به او نزدیک خواهند شد، نمی‌توان توقع زیادی از آنان داشت. روحانی هرچه به‌سوی آینده گام برمی‌دارد، این اتحادها و ائتلاف‌ها شکننده‌تر می‌شود. این سؤال اساسی در حال شکل‌گیری است که آیا روحانی آمادگی تنها ‌ماندن را دارد یا نه؟[6]

 

*کابینه اول روحانی هم ناکارآمد و ناهماهنگ بود/حسام‌الدین آشنا مجاهد شنبه است!

نشانه‌های ناشی از آغاز جدایی اصلاح‌طلبان و روحانی تمامی ندارد انگار...

از عبدالله نوری که در اشاره به کابینه دوم روحانی گفته بود:‌ جمله‌ی خود ایشان(روحانی) را تکرار می کنم که شما نمی توانید رای خود را از 24 میلیون نفر بگیرید و حرف آن 16 میلیون نفر را عمل کنید، البته حقوق آن ها باید محفوظ باشد. فاصله گرفتن از وعده های انتخاباتی قطعا پیام امیدبخشی نسبت به 24 میلیون رأی دهنده نخواهد داشت.

تا عبدا... ناصری،‌ عضو شورایعالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان که از کابینه اول روحانی با کنایه ناکارآمد و ناهماهنگ یاد کرده است.[7]

و تا روزنامه اصلاح‌طلب آفتاب یزد که چندی قبل صراحتاً از این نوشت که «حسام‌الدین آشنا مجاهد شنبه است»!

 

*جدایی چپ‌ها از مردی که می‌گفتند هرکار می‌کند قانونیست!/از حمایت 100 درصدی تا جدایی 100 درصدی...

تمام این اشاره‌ها و نشانه‌های طلاق و دوری و اعتراض اما صحبت‌های کسانی است که سران آنها زمانی خود و جریانشان را ذبیح راه روحانی معرفی می‌کردند.

کسانی که از بین آنها، رسول منتجب‌نیا،‌ قائم مقام حزب اعتماد ملی از این گفت که ما اصلاح‌طلبان فدایی دولتیم[8] و هیچ اصلاح‌طلبی هم نه تنها معترض او نشد که جملگی با سکوت، سخنش را تأیید کردند.

و کسانی که چهره دیگرشان یعنی «حسین مرعشی» نیز در روزگاری چشمش را به روی تمام بایسته‌های عقل و دموکراسی بست و در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت که روحانی هرچه انجام می‌دهد،‌ مُرّ قانون است.[9]

به راستی چگونه می‌توان میان آن تعریف و تمجیدهای پرطمطراق و این صحبت‌های تند امروزین علیه روحانی و کابینه‌اش جمع ایجاد کرد و یا توضیح مدللی در این رابطه یافت؟!

صد البته پیداست که این قضیه همانند «معمای ذن» در هنرهای رزمی است. معماهایی بی‌جواب که همه می‌دانند هیچگاه جوابی جز شناخت بیشتر جهان پیرامون برای آنها پیدا نمی‌شود.

همانطور که برای ادعای «تقلب در انتخابات 88» و «تحریم انتخابات مجلس نهم و سپس شرکت در انتخابات‌های بعدی» پاسخی پیدا نشد.

و همانطور که اصلاح‌طلبان هیچگاه نیز حاضر نشدند به افکار عمومی توضیح بدهند پس از آنهمه جنجال در ماجرای «هزاران بورسیه غیر قانونی»، «املاک نجومی در شهرداری تهران» که دروغ بودن آنها ثابت شد؛ چرا هیچ پاسخ قانع‌کننده‌ای به مردم و به جوانان اصلاح‌طلب ندادند...

سریالی ادامه‌دار که اکنون به مقطع «حمایت از روحانی» و «طلاق از روحانی» رسیده اما ناگفته پیداست که برای آن هم پاسخی به افکار عمومی داده نخواهد شد.

شاید در روزگاری نه چندان دور این اصولگرایان باشند که همچون اواخر دولت اصلاحات، مجبور به دفاع از رئیس‌جمهور روحانی در مقابل حامیان سابقی باشند که بیرحمانه از او عبور کرده‌اند.