«امضای کری تضمین است» این تیتر روزنامه شرق در روزهای توافق هستهای با کشورهای ۵ + ۱ بود. حال و روز سایر روزنامهها و سایر رسانههای حامی دولت نیز به همین سبک و سیاق بود. «اطمینان تهران از اجرای برجام»، «جشن هسته ای»، «تحریم رفت» و... عناوینی است که در رسانههای حامی دولت نقش بسته و همه خوشحال از یک توافق با کشورهای اروپایی بودند.
اما مجلس وضع دیگری داشت. برخی از نمایندگان اصولگرا همانند زاکانی، توکلی، نادران، زارعی که جناح راست مجلس را پیکره بندی کرده بودند بدبینانه به توافق هستهای مینگریستند و از این رو کمیسیون ویژه بررسی برجام را شکل دادند و از کارشناسان و مذاکره کنندگان سابق و جدید خواستند که نظراتشان را در این باره ابراز کنند. شاید به یاد ماندنیترین تیتر را روزنامه سیاسی آفتاب یزد که به جریان چپ تعلق دارد انتخاب کرد. آنجایی که به نقل از ظریف نوشته بود که تحریمها لغو میشود و از قول سعید جلیلی دیپلمات ارشد سابق نوشت که تحریمها لغو نمیشود.
تیتر این دو روزنامه قطعا به یادماندنی خواهند بود. آنقدر به یادماندنی که چندی پیش حساب توییتری سعید جلیلی به بهانه تحریم s_ ۷۲۲ امریکا صفحه اول آن روزهای آفتاب یزد را که به نقل از او ناامیدانه تیتر زده بود تحریمها لغو نمیشود را بازنشر داد و طعنهای به حامیان رسانهای دولت زد که «حالا تحریمها لغو شد یا نه» و به اصطلاح دید که حق با ما بود!
برجام خوب یا بد یک سند بین المللی و مورد تایید کشور است، اما آنچه که اهمیت دارد نحوه رفتار ما با اروپاییها در مذاکرات است. سوالهای متعددی بی پاسخ مانده است و دولت به عنوان متولی توافق هستهای به آن پاسخ نداده است.
اینکه چرا دولت بدون مشورت و هماهنگیها لازم با تیم سابق رویهای کاملاً متفاوتتر و خلاف آنها را پیش برد؟ چرا تیم مذاکره کننده هستهای در انعقاد توافق عجله نمود و چرا از ابتدا کار به دلیل فنی بودن ابعاد ماجرا کارشناسان صنایع هستهای در تیم وجود نداشتند
بعد برجام بود که در یک فضای هیجانی دولت این ادعا را طرح کرد که میتوان برجام را به عنوان یک الگو در دستور کار قرارداد و همان گونه که مسئله هستهای با آن جمع بندی شد این الگو را به سایر مسائل منطقهای هم سرایت داد. الگوی که مبنای تمام آن بر مذاکره است. در همان ابتدا نیز کارشناسان بر این باور بودند که این مدل هنوز کارایی خود را نشان نداده است و نمیتوان از آن به عنوان مدل استفاده کرد؛ چرا که به جز دیالوگ هیچ ابزار فشار دیگری برای ایران ندارد.
حال که دولت اولین روزهای کاری خود را پشت سر میگذارد شاید بخواهد ادامه همان مسیر را در منطقه پی گیری کند و برجامهای ۲ و ۳ را در دستور کار خود قرار دهد اقدامی که هنوز هم اساتید و کارشناسان روابط بین الملل به آن نقدهای جدی دارند
دکتر محسن شفیعی مدرس دانشگاه برجام را که مبتنی بر مذاکره است را مدل مناسبی برای حل مسائل منطقهای نمیداند و معتقد است که «مذاکره صرف به هیچ وجه تامین کننده منافع ملی ما نیست» و برجام را بیشتر یک تجربه سیاسی میداند و عنوان میکند که «اینکه بدانیم مذاکره با کشورهای قدرتمند بین المللی در صورتی که با خوشبینی بی محابا همراه باشیم میتواند نتیجه معقول و منطقی را ندهد خود نوعی تجربه سیاسی برای ما بود»
حسین شیخ السلامی مشاور محمد جواد ظریف نیز برجام را محل انتقادهای جدی دانست و عنوان کرد که «من نیز به برجام نقدهای زیادی دارم»
دکتر عبدالله رمضان پور نیز با طرح این سوال که برای کیفیت و کارایی هر مدل سیاسی باید به خروجی آن دقت کرد، برجام را پرهزینه و پر اشتباه خواند و عنوان کرد «برجام بیش از هر چیزی یک توافق هستهای است که البته دستاورد ملموسی برای کشور نداشته است و تنها یک تجربه بسیار جدی در عرصه دیپلماتیک برای ما بود»
بررسی تاریخی مراودات دیپلماتیک ایران از دوره قاجار تا به حال نیز چندان دلچسب نیست و به تعبیر دکتر موسی حقانی استاد برجسته تاریخ معاصر «قراردادهای تاریخی که بین ایران و اروپاییها بوده است همیشه تلخ بوده است» وی معتقد است که الگویهای مذاکراتی ایران در طول تاریخ شکست خورده اند و دلیل آن نیز عدم اتکا به توان و نیروهای داخلی بوده است.
حقانی سه مدل مذاکراتی ایران در دوره قاجار را بر میشمارد و معتقد است که هر سه اینها در ملی شدن صنعت نفت تلاقی داشتند و ناکارائی آن ثابت شد «در دوره قاجار سه مدل گفتگو داریم. مدل اول همان موازنه مثبت است که برای اینکه کشور از تعرض کشورهای روس و انگلیس در امان بماند به هر یک امتیازی مشابه داده میشد، اما در دوره صدارت امیرکبیر گفتگوها تغییر کرد و مدلی که بعداً تحت عنوان موازنه منفی در ملی شدن صنعت نفت مطرح شد پیش گرفته شد که به هیچ یک امتیازی داده نشود. البته امیر کبیر به دنبال باز کردن پای سایر کشورها به ایران بود و به اصطلاح به دنبال حضور نیروی سوم در کشور بود و او این ایده را مطرح کرد، اما بعد از مرگ او انگلیسیها کاملا سوار این ماجرا شدند»
برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را قطعاً نمیتوان بیش از یک توافق هستهای دانست، توافقی که آنقدرها خلل دارد که کمتر کارشناس حقوقی و بین المللی حاضر است از آن دفاع کند از این رو نمیتوان برجام را مدلی برای تعامل با اروپاییها دانست. نزدیکترین تعبیر برای این توافق تجربهای گران برای تاریخ دیپلماسی ایران است