روزنامه دانمارکی برلینگسکه نوشته که اشتباهات آمریکا و اتحاد ایران-چین-روسیه به ایجاد ائتلافی جدید و قدرتمند در خاورمیانه و کاهش روز افزون تسلط آمریکا بر این منطقه راهبرادی منجر شده است.
این یادداشت هرچند رویکردی ضدایرانی دارد، اما به افزایش نفوذ منطقهای ایران، روسیه و چین کاهش توان بازیگری واشنگتن در منطقه اذعان کرده است.
قدیمیترین روزنامه دانمارک نوشته است که اکنون محور ایران-روسیه-چین به قدرتی غیرقابل چشمپوشی در منطقه تبدیل شده که میتواند آمریکا را به چالش بکشد.
در ادامه متن کامل این یادداشت آمده است:
6 سال بیثباتی در این منطقه، رویای حکومت دموکراتیک را به محاق برده است. تنها کسانی که در این میان بر امواج متلاطم سوار شدهاند، سه بازیگری هستند که سختترین رقیب قدرتهای غربی به حساب میآیند؛ چین، روسیه و ایران. این محور ضددموکراتیک در خلأ حاصل از شکست استراتژیهای غرب، در حال ورود به خاورمیانه هستند.
روسیه توانست طرف 2 سال، روند و نتیجه جنگ سوریه را تغییر دهد و منافع راهبردی خود را در این کشور تأمین کند. نفوذ غربیها در سوریه حالا تحت فشار قدرت و نفوذ روسیه قرار گرفته و مسکو این شانس را برای خود میبیند که این مدل پیروزی را در دیگر مناطق خاورمیانه تکرار کند. آنطور که نیوزویک گزارش داده، روسیه در حال تقویت حضور خود در یمن، لیبی و مصر است. دیری نمیپاید که روسیه به منطقهای که سالها تحت تسلط آمریکا بوده، بازمیگردد.
این داستان در مورد ایران هم صادق است.
این کشور شیعی از یک کشور منزوی، بخشی از محور شرارت و هدفی احتمالی برای حمله آمریکا و اسرائیل به قدرتی بدل شده که با بیشترین سرعت، نفوذ خود را در منطقه بسط میدهد.
عقبنشینی آمریکا از عراق، فضا را برای بسط نفوذ ایران در این کشور باز کرد. نیروهای ایرانی همچون بمبهای روسی به تغییر روند جنگ به نفع بشار اسد کمک کردند و به لطف همین تلاشها است که حالا ایران رویای ایجاد مسیری از خاک خود تا سواحل مدیترانه و بلندیهای جولان را از طریق خاک عراق و سوریه در سر میپروراند. از طریق همین مسیر است که ایران میتواند نیروهای خود و شبهنظامیهای عراق تحت حمایتش را که حالا تجربه نبردی 6 ساله را در کوله بار خود دارند، بسیج کند. ایران توانست طرف مدتی کوتاه، در بخشهایی از خاورمیانه حضور جدی و قوی داشته باشد که دیگر کشورها بارها برای نفوذ به آن مناطق، تلاشی بیثمر کرده بودند.
و نهایتاً چین که در اقدامی تاریخی، گام در خاورمیانه گذاشته است. اولین و مهمترین دلیل این اقدام چین، تکاپوی نفت و دیگر منابع خاورمیانه است. در حالی که غربیها ایران را تحریم کرده بودند، چینیها رابطه خود را با ایران حفظ کردند و حالا که بازار ایران در سایه توافق هستهای به روی سرمایهگذاران غربی باز شده، چینیها جایگاه بسیار مناسبی برای خود در این کشور یافتهاند.
مجله «فارین افرز» اخیراً در مقالهای نوشته بود: «اگر پکن نهایتاً به انتخاب یک شریک اصلی برای خود مجبور شود، احتمالاً ایران را انتخاب خواهد کرد. تهران فرصتهای استراتژیک چشمگیری برای چینیها دارد. ایران دیدگاهی عمیقتر از امنیت منطقه به چین میدهد. علاوه بر این، نظام ایران نیز مانند رئیسجمهور چین، آرزوی تغییر نظم بینالملل و کاهش تسلط آمریکا را در سر دارد.»
چین در حال ساخت اولین پایگاه نظامی خود در خارج از مرزهای این کشور در جیبوتی است؛ مکانی راهبردی در جنوب نوار ساحلی یمن و در گلوگاه ورود به دریای سرخ.
محور چین-روسیه-ایران با توجه به منفعلانه شدن سیاست خاورمیانهای آمریکاییها در 8 سال گذشته، اهمیت چشمگیری یافته است. اخیراً نیویورکتایمز هم نوشته بود «ایران پس از آنکه آمریکا درها را باز گذاشت، بر عراق مسلط شد.»
یکی دیگر از علتهای محتمل بودن ظهور این سه قدرت جدید در خاورمیانه، شکست بهار عربی در به قدرت رساندن مردمسالارها است. شش سال پس از شروع بهار عربی بر خلاف آنچه انتظار میرفت، بیشتر رژیمهای عربی خاورمیانه به همان اندازه مستبد هستند که پیش از این بودند و بنظر میرسد که افراطگرایان اسلامگرا، در حال سر بر آوردن از شنهای این منطقه هستند.
نجاه الطاعی از سیاسیون زن عراقی در تحلیل شرایط منطقه به نیویورکتایمز گفته: «ایران از آمریکا زرنگتر است.»
این تعریف برای روسیه و چین هم صادق است.
آنها به هرحال در بحبوحه تغییر رویه آمریکا، خود را به عنوان قدرتهای پیشروی منطقه مطرح کردهاند. البته این بدان معنا نیست که این سه کشور بر کل منطقه مسلط شدهاند چون به هرحال آمریکا هنوز هم بیشترین تعداد پایگاه نظامی را در منطقه دارد ولی باز هم با شرایط موجود، این سه کشور مرتباً قدرت آمریکا را به چالش خواهند کشید.
مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی دانشگاه جورجتاون در این خصوص نوشته: «شاید روسیه نتواند در قیاس با آمریکا، برنده میدان باشد ولی می توانند برهمزننده بازی باشد زیرا برای جلوگیری از تحقق نقشههای دیگران، اعمال نیروی زیادی لازم نیست.»
با مقایسه پولی که آمریکا از سال 2003 تاکنون برای دموکراتیزه کردن عراق و فتح قلوب مردم این کشور دور ریخته و سرمایهای که روسیه، چین و ایران به صورت دستهجمعی برای کسب نفوذ در این کشور هزینه کردهاند، میبینیم که آمریکا دستاورد چندانی نداشته است.
با مقایسه خاورمیانه امروز با روزهای پس از فروپاشی شوروی، میتوان تفاوت قابل ملاحظه موجود را دید. آن روزها روسیه مجبور شد پایگاه دریایی خود را در سوریه تخلیه کند؛ چین تقریباً هیچ نفوذی در منطقه نداشت و ایران هم هنوز با تبعات جنگی 8 ساله دست به گریبان بود.
وقایع 6 سال اخیر همه چیز را تغییر داد. قدرتهای ضددموکراسی به منطقه بازگشتهاند؛ این بازگشت فقط برای مقابله با دموکراسی تحت هدایت آمریکاییها نیست بلکه برای ضدیت با دموکراسی مردم درگیر در بهار عربی هم هست.