هر چند مجله فوربس، قطر را ثروتمندترین کشور جهان معرفی میکند و دارای رکوردهای دیگری همچون بالاترین شاخص توسعه انسانی بین کشورهای جهان عرب، سومین کشور دارنده ذخایر گاز پس از روسیه و ایران، تامین کننده 30 درصد گاز مصرفی دنیا و ... است، اما حالا در پی تنش به وجود آمده در روابط قطر با برخی کشورهای عربی، ریسکهای جدی و مهلکی حوزههای مختلف از جمله اقتصاد این کشور را تهدید میکند؛ از مسدود شدن مسیرهای هوایی به سوی قطر و ممنوعیت پرواز هواپیماهای قطری گرفته تا جلوگیری از ورود مواد غذایی و مایحتاج روزانه مردم به این کشور و ... .
ماجرا از اینجا شروع شد که چند روز پیش چهار کشور عربی خاورمیانه، روابط دیپلماتیک خود را با کشور قطر قطع کردند تا بر این اساس کشورهای مصر، امارات متحده عربی، عربستان سعودی و بحرین با انتشار بیانیههایی جداگانه با متهم کردن قطر به حمایت از تروریسم، مداخله در امور کشورهای عربی و تهدید امنیت ملی و پناه دادن به افراطیها و تروریستها اعلام کنند که رابطه خود را با این کشور قطع میکنند و 14 روز هم به اتباع قطری مقیم این چهار کشور فرصت دهند تا خاک این کشورها را ترک کنند.
با این اوصاف اما هر تهدیدی برای برخی میتواند تبدیل به فرصتی مغتم برای برخی دیگر باشد و در این میان تهدیدها و فرصتهای این رخداد برای اقتصاد ایران موضوعی است که خود نمایی میکند؛ آن هم به این دلیل که حالا تنها شاهراه پروازی و صادرات و واردات قطر، در حال حاضر از شمال این کشور، یعنی ایران میسر است.
بر این اساس در حالی که برخی تحلیلگران تنش ایجاد شده بین کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را بلندمدت ارزیابی نمیکنند، اما کارشناسان اقتصادی بر این باورند که ایران میتواند از این فرصت برای نزدیک شدن به بازار قطر استفاده کند و دستکم بخشی از نیازهای اقتصادی و مصارف روزمره مردم این کشور را به خود اختصاص دهد و از این رهگذر، تجارتی کوتاه مدت و حتی بلندمدت برای خود ایجاد کند. البته این موضوع زمانی بیش از پیش جلوه میکند که بررسی آمارهای تجارت خارجی کشور نشان میدهد، حجم کل تجارت خارجی ایران با کشور قطر طی سالهای گذشته بسیار ناچیز و غیرقابل اعتناست.
اما حالا که قطریها در یک محاصره اقتصادی ناگهانی قرار گرفتهاند معادلات تجاری میتواند جنبه دیگری هم داشته باشد؛ چرا که قطع ارتباط اقتصادی عربستان و امارات با قطر، عبور روزانه حدود 600تا 800کامیون از مرز زمینی این دو کشور را مختل کرده، حملونقل دریایی کالا از امارات به قطر نیز متوقف شده است و مسدود شدن مسیرهای هوایی به سوی قطر هم مشکلات زیادی برای این کشور بوجود آورده است و اینها یعنی تهدیدات زیادی برای کشور کوچک اما ثروتمند قطر و فرصتهایی برای ما.
البته بدلیل اختلاف رخ داده میان قطر و کشورهای عربی فرصتهای بوجود آمده برای ایران نیز بدون زحمت بدست نخواهد آمد؛ چرا که هر چند ایران به دلیل شرایط جغرافیایی، مذهبی و فرهنگی میتواند بهترین جایگزین برای سایر کشورها در مبادلات تجاری با قطر باشد اما برای دستیابی به بازار این کشور رقبای سرسخت دیگری مانند عمان، هند و چین هم در این میدان حضور دارند.
بر این اساس برخی کارشناسان بر این باورند که با توجه به قیمت تمام شده محصولات در ایران، هزینه بالای عملیات حملونقل دریایی کشور و ... به دور از انتظار است که بتوانیم در رقابت با رقبا در بازار قطر دوام بیاوریم. بعلاوه این که سرعت حوادث در معادلات سیاسی قطر بالاست و برای این که بتوانیم از فرصت بوجود آمده استفاده کنیم باید قدری سرعت عمل داشته باشیم.
از سوی دیگر حالا که در شرایط بوجود آمده، ایران تنها مرز قابل عبور برای قطریها است، میتوان از فرصت بوجود آمده استفاده کرد؛ چرا که به عنوان مثال قطر سالانه 4 تا 5 میلیارد دلار واردات کالا از سایر کشورها بهویژه در بخش مواد غذایی دارد، حدود 20 درصد از پروازهای شرکتهای هواپیمایی قطر به 4 کشور عربستان، امارات، مصر و بحرین صورت میگیرد و ... و حالا ایران میتواند بازار جذابی در این زمینه برای قطریها باشد.
از نگاهی دیگر یکی از بازارهایی که فعالینش همه تحولات داخلی و خارجی را رصد میکنند، بازار سرمایه است که این روزها سهامدارانش علاوه بر این که با رکود اقتصادی و تاثیر آن بر بورس دست و پنجه نرم میکنند، حالا نیم نگاهی دارند بر تحولات سیاسی در کشور قطر؛ آن هم به این دلیل که هر چند شاید به این زودیها رویدادهای پیش آمده در میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس تاثیر مستقیمی بر روی بورس تهران نداشته باشند، اما به عقیده کارشناسان اما این امکان وجود دارد در پی افزایش مراودات تجاری شرکتهای ایرانی با قطر این موضوع بر سودآوری آنها تاثیر بگذارد و یا این که فعالین بازار سهام شرایط پیش آمده را به عنوان ریسک و عاملی منفی برای بازار منفی تعبیر کنند و بورس از آن تاثیر منفی بپذیرد.
بعلاوه این که بازارهای نفت و ارز و نیز کالاهای جهانی هم از جمله بازارهایی است که تاثیر مستقیمی از این رخداد خواهند گرفت و تکانههای اختلاف بوجود آمده میان اعراب میتواند قیمت جهانی طلای سیاه، دلار و کالاها را بالا و پایین کند و از این منظر اقتصاد و و بازار سرمایه کشور تحت تاثیر قرار بگیرد.
در مجموع باید گفت بنظر میرسد تنشهای بوجود آمده میان کشورهای عربی و قطر اگر چه تاثیر مثبتی روی اقتصاد ایران نداشته باشد، دستکم مخرب هم نخواهد بود؛ اما این رخداد بینالمللی درسهای زیادی برای اقتصاد کشور دارد؛ از جمله این که هر چند برقراری مراودات بینالملی با سایر کشورها بسیار خوب و مورد نیاز اقتصاد کشور است اما با توجه به چهار فصل بودن ایران و فراهم بودن امکان تامین همه مایحتاج و نیازها در داخل کشور، نباید از اصل مهمی به نام "اقتصاد مقاومتی" و تکیه بر "تولید" و "توان داخلی" غافل بود. موضوعی که فعالین بازار سهام و صنایع و بنگاههای تولیدی نیز بر آن واقفند و برای رونق کسب و کارشان به آن محتاج.
* مهدی حاجیوند