آفتاب یزد نوشت: باید در نظر داشت کسانی که به بدیهیات علم اقتصاد باور دارند، بر سر کار آیند و سکاندار باشند نه افرادی که قلبا اعتقاد چندانی به بدیهیات علم اقتصاد ندارند. ما معمولا یک بخش سیاستگذاری را در قوه مجریه شاهد هستیم که خطدهی و ریلگذاریهای تئوریک را برعهده دارد و علاوه بر آن بخش اجرایی نیز قرار دارد که بر صدر آن وزرا نشستهاند، وزرا هستند که وظیفهای اصلی که اجرای سیاستها و تبدیل تئوری به واقعیت را برعهده دارند.
این روزنامه افزود: متاسفانه بسیاری از وزرا اعتقاد چندانی به بدیهیات علم اقتصاد ندارند و در زمان اجرا به راحتی از واقعیتها و الزامات و قوانین لازمالاجرای اقتصادی عبور میکنند.
وزیر از کسی چیزی شنیده است و آن را اجرا میکند یا خود براساس تجارب شخصی و نه اصول مفروض عمل میکند، این در حالی است که اقتصاد بیش از همهچیز یک علم است و منطقی نیست که آن را با مفروضات مشوش ذهنی معامله کنیم. برخیها نیز از اساس متخصص اقتصاد نیستند و ممکن است که در تیم اقتصادی گذاشته شده باشند، این گماردنها که مسبوق به سابقه نیز هست براساس روابط سیاسی شکل میگیرد و معمولا نیز بسیار آسیبزا است. باور به علم اقتصاد با فهم و اشراف بر علم اقتصاد متفاوت است، کسی که به این علم باور دارد حتی اگر اشراف نداشته باشد، از اقتصاددانان کمک میگیرد. همان طور که در چهار سال گذشته نیز بودند کسانی از این طیف که خیلی با سیاستهای کلی و دولت همراه نبودند و اگر مانع نبودند لااقل کمکی نیز انجام ندادند.مدیران ما در ردههای مختلف چه وزارت، چه معاونت، چه مدیران میان رده مملو از افرادی است که با دیده تردید به اصول اقتصادی مسلم مینگرند، افراد با ایمانتر و شجاعتر باید جایگزین این افراد شوند. پاشنه آشیل این دولت اقتصاد است و اگر دولت نتواند عملکرد مناسبی از خود ارائه دهد، این موضوع آینده تمام گروهها و کلیت جناح اصلاحطلب را در هالهای از ابهام فرو خواهد برد.