برجام و رفتار ترامپ

 با این حال، با مقایسه رفتار دولت قبلی و دولت فعلی آمریکا، می‌توان ادعا کرد که تاکنون، تغییر قابل توجهی در این رابطه رخ نداده است.

آنچه در برجام مقرر شده است، برداشتن تحریم‌های هسته‌ای علیه ایران است. تحریم‌های هسته‌ای یا به‌طور مستقیم به مواد و فناوری‌های هسته‌ای مربوط می‌شدند یا تحریم‌های مالی و اقتصادی بودند که برای اعمال فشار بر ایران برای دست برداشتن از برنامه هسته‌ای خود وضع شدند. تحریم‌هایی که صنعت نفت، گاز، پتروشیمی، بانکداری، بیمه و حمل‌و‌نقل ایران را هدف قرار داده بود، جزو این دسته قلمداد می‌شد. ایران در برجام، اصرار بر رفع این تحریم‌ها داشت و موفق شد آمریکا را ملزم و متعهد به رفع تحریم‌های ثانویه هسته‌ای کند. با این حال، ماشین تحریم‌سازی کنگره و دولت آمریکا علیه ایران، هیچ وقت به‌طور کامل متوقف نشد و به وضع تحریم‌های غیر‌هسته‌ای نیز ادامه داد. واقعیت این است که هیچ‌یک از طرفین مذاکره‌کننده در برجام، آن را به‌عنوان یک معاهده دوستی میان دو کشور تلقی نکردند و صرفا آن را به مثابه توافقی مبنی‌بر اعتمادسازی از سوی ایران و رفع تحریم‌های هسته‌ای از سوی آمریکا تلقی کردند.

با توجه به مطالب فوق، اقدامات اخیر ایالات‌متحده آمریکا نیز باید با توجه به همین پیش‌زمینه مورد بررسی قرار گیرد. ایالات‌متحده آمریکا، ملزم است مادام که ایران به تعهدات برجامی خود پایبند است هیچ‌یک از تحریم‌های مورد اشاره در برجام را بازنگرداند و هیچ تحریم دیگری نیز وضع نکند که عملا رفع تحریم‌ها به موجب برجام را بی‌اثر کند. نگاهی به تحریم‌های اخیر وضع شده علیه ایران در حوزه موشکی نشان می‌دهد این تحریم‌ها، شامل بخش‌هایی می‌شوند که جزو دامنه شمول برجام نبوده است. به عبارت دیگر،‌ نقض قواعد حقوق بین‌الملل عمومی ازسوی ایالات‌متحده آمریکا به‌واسطه اعمال تحریم‌های مزبور یک موضوع است و نقض برجام به‌واسطه اعمال تحریم‌ها، مساله دیگری است و لزوما نمی‌توان این دو موضوع را در همه ابعاد بر یکدیگر منطبق دانست. ممکن است اقدامی، نقض حقوق بین‌الملل عمومی باشد؛ اما نقض برجام نباشد. نقض برجام به دو صورت می‌تواند انجام گیرد: نخست صراحتا تحریم‌هایی که در برجام به آنها اشاره شده است و طرف مقابل ملزم به لغو آنها شده است، بازگردانده شوند؛ دوم تحریم‌های مزبور، صراحتا بازگردانده نشوند اما اقداماتی انجام گیرد که اثر آنها، همان بازگشت تحریم‌های یادشده باشد. به‌عنوان مثال، اگر اشخاص و نهادهایی ازسوی ایالات‌متحده آمریکا به بهانه‌های غیر‌هسته‌ای مشمول تحریم قرار گیرند که آن اشخاص و نهادها در مسائل اقتصادی ایران نقش کلیدی ایفا می‌کنند و تحریم آنها بر حوزه‌های مالی و اقتصادی مورد اشاره در برجام اثر قابل‌توجهی بر جای گذارد، می‌توان گفت که ایالات‌متحده آمریکا به‌طور ضمنی اقدام به نقض برجام کرده است.

به‌نظر می‌رسد،‌ دولت فعلی ایالات‌متحده آمریکا همانند دولت قبلی در پی اتخاذ چنین رویکردی است. آنها در پی این هستند که در عین اینکه ظاهرا خود را به برجام متعهد نشان می‌دهند، با وضع تحریم‌های جدید در سایر حوزه‌ها بر ایران فشار بیاورند. با این حال، دامنه تعهدات آمریکا در برجام، آنچنان وسیع و گسترده است که انجام چنین کاری، بسیار مشکل به‌نظر می‌رسد. حقیقت آن است که شکاف ایجاد شده با برجام در رژیم تحریم‌های آمریکا علیه ایران، آنچنان گسترده و جامع است که راه را برای دولت آمریکا بسیار دشوار کرده است و اعمال فشار بر دولت ایران در عین پایبند نشان دادن دولت آمریکا به تعهدات بین‌المللی آن، بسیار دشوار است.